- 177
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل صلاح هاشم سوره مبارکه حجر
تلاوت ترتیل سوره ای صلاح هاشم با ترجمه شیخ حسین انصاریان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ ﴿1﴾
الر (اسرار این حروف نزد خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که (راه حق و باطل را) روشن و آشکار میگرداند. (1)
رُبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمِینَ ﴿2﴾
کافران (چون چشم حقیقت بین بگشایند) ای بسا آرزو کنند که کاش مسلم و خداپرست بودند. (2)
ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿3﴾
(ای رسول ما) این کافران (لجوج) را واگذار تا به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی سرگرم باشند و آمال و اوهام دنیوی آنان را غافل گرداند، پس (نتیجه این کامرانی بیهوده را) به زودی خواهند یافت. (3)
وَمَا أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿4﴾
و ما هیچ ملک و ملتی را هلاک نکردیم جز به هنگامی معین. (4)
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُونَ ﴿5﴾
هیچ قومی از اجل خود (از آنچه در علم حق معین است یک لحظه) پس و پیش نخواهند افتاد. (5)
وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ﴿6﴾
و کافران گفتند: ای کسی که (مدعی آنی که) قرآن از جانب خدا بر تو نازل شده تو (به عقیده ما) محققا دیوانهای. (6)
لَوْ مَا تَأْتِینَا بِالْمَلَائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿7﴾
اگر راست میگویی (و بر تو فرشتگان خدا نازل میشوند) چرا فرشتگان را نزد ما نمیآری؟ (7)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا کَانُوا إِذًا مُنْظَرِینَ ﴿8﴾
ما فرشتگان را جز به حق (و حکمت و مصلحت) نمیفرستیم، و آن گاه که بفرستیم دیگر کافران مهلتی نخواهند یافت. (8)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿9﴾
البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت. (9)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ ﴿10﴾
و ما پیش از تو هم رسولانی بر امم سالفه فرستادیم. (10)
وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿11﴾
و هیچ رسولی بر آن مردم نمیآمد جز آنکه به استهزای او میپرداختند. (11)
کَذَلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿12﴾
این گونه ما قرآن را (روشن) در دل زشتکاران وارد سازیم، (12)
لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ ﴿13﴾
لیکن به آن ایمان نمیآورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت. (13)
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ ﴿14﴾
و اگر ما بر این کافران امتت دری از آسمان بگشاییم تا دائم بر آسمانها عروج (یا فرشتگان بر آنها نزول) کنند، (14)
لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ ﴿15﴾
باز هم خواهند گفت: چشمان ما را فرو بستهاند، بلکه در ما سحر و جادویی به کار بردهاند. (15)
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ ﴿16﴾
و همانا ما در آسمان کاخهای بلند برافراشتیم و بر چشم بینایان عالم آن کاخها را به زیب و زیور بیاراستیم. (16)
وَحَفِظْنَاهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿17﴾
و آن را از (دستبرد) هر شیطان مردودی محفوظ داشتیم. (17)
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ ﴿18﴾
لیکن هر شیطانی برای سرقت سمع (یعنی برای دزدیدن و دریافتن سخن فرشتگان عالم بالا) به آسمان نزدیک شود تیر شهاب و شعله آسمانی او را تعقیب کند. (18)
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ ﴿19﴾
و زمین را هم ما بگستردیم و در آن کوههای عظیم بر نهادیم و در آن از هر گیاه و هر نبات مناسب و موافق حکمت و عنایت برویانیدیم. (19)
وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ ﴿20﴾
و در این زمین هم لوازم معاش و زندگانی شما را مهیا کردیم و هم بر سایر حیوانات که شما به آنها روزی نمیدهید قوت و غذا فراهم ساختیم. (20)
وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿21﴾
و هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست ولی ما از آن بر عالم خلق الاّ به قدر معین (که مصلحت است) فرو نمیفرستیم. (21)
وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ ﴿22﴾
و ما بادهای باردار کننده (رحم طبیعت) را فرستادیم، آنگاه باران را از آسمان فرود آوردیم تا به آن آب، شما را سیراب گردانیدیم و گر نه شما نمیتوانستید آبهایی (برای وقت حاجت خود در هر جای زمین از کوه و دره و بیابان و صحرا) منبع ساخته و جاری سازید. (22)
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿23﴾
و محققا ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و وارث (همه خلق که فانی میشوند) ما هستیم. (23)
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ ﴿24﴾
و البته ما به همه گذشتگان و آیندگان شما آگاهی کامل داریم. (24)
وَإِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ﴿25﴾
و البته خدای تو همه خلایق را در قیامت محشور خواهد کرد، که کار او از روی علم و حکمت است. (25)
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿26﴾
و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم. (26)
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿27﴾
و طایفه دیوان را پیشتر از آتش گدازنده، خلق کردیم. (27)
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿28﴾
و (یاد آر) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان عالم اظهار فرمود که من بشری از ماده گل و لای کهنه متغیر، خلق خواهم کرد. (28)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿29﴾
پس چون آن (عنصر) را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید. (29)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾
پس همه فرشتگان سجده کردند. (30)
إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى أَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿31﴾
مگر ابلیس که از همراهی با سجده کنندگان امتناع ورزید. (31)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿32﴾
خدا فرمود که ای شیطان، برای چه تو با ساجدان عالم سر فرود نیاوردی؟ (32)
قَالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿33﴾
شیطان پاسخ داد که من هرگز به بشری که از گل و لای کهنه متغیر خلقت کردهای سجده نخواهم کرد. (33)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿34﴾
خدا هم (به او قهر و عتاب) فرمود که از صف ساجدان (و از بهشت مطیعان) خارج شود که تو رانده درگاه ما شدی. (34)
وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿35﴾
و لعنت ما تا روز جزا بر تو محقق و حتمی گردید. (35)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿36﴾
شیطان از خدا درخواست کرد که پروردگارا، پس مرا تا روز قیامت که خلق مبعوث میشوند مهلت و طول عمر عطا فرما. (36)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ ﴿37﴾
خدا فرمود: آری تو را مهلت خواهد بود. (37)
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿38﴾
تا به وقت معین و روز معلوم (شاید مرا تا قیامت یا نفخه صور اول یا ظهور دولت ولی عصر یا ظهور حکومت عقل انسان بر نفس و هوای او باشد). (38)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ
فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿39﴾
شیطان گفت: خدایا، چنانکه مرا به گمراهی و هلاکت کشاندی من نیز در زمین (هر باطلی را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همه آنها را به گمراهی و هلاکت خواهم کشاند. (39)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
به جز بندگان پاک و برگزیده تو را. (40)
قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ ﴿41﴾
خدا فرمود: همین (اخلاص و پاکی سریرت) راه مستقیم به (درگاه رضای) من است. (41)
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿42﴾
و هرگز تو را بر بندگان (برگزیده) من تسلط و غلبه نخواهد بود لیکن اقتدار و سلطه تو بر مردم گمراهی است که پیرو تو شوند. (42)
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿43﴾
و البته وعدهگاه جمیع آن مردم گمراه نیز آتش دوزخ خواهد بود. (43)
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِکُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿44﴾
که آن دوزخ را هفت در است که هر دری برای ورود دستهای از گمراهان معین گردیده است. (44)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿45﴾
البته اهل تقوا در باغها و نهرهای جاری خواهند بود. (45)
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ ﴿46﴾
(به آنها خطاب شود که) شما با درود و سلام و با کمال ایمنی و احترام به بهشت ابد وارد شوید. (46)
وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿47﴾
و ما آیینه دلهای پاک آنها را از کدورت کینه و حسد و هر خلق ناپسند به کلی پاک و پاکیزه ساختیم و همه برادروار روبروی یکدیگر بر تختهای عزت بنشینند. (47)
لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِینَ ﴿48﴾
در حالتی که هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت ابد بیرونشان نکنند. (48)
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿49﴾
(ای رسول ما) بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم. (49)
وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ ﴿50﴾
و نیز عذاب من بسیار سخت و دردناک است. (50)
وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ ﴿51﴾
و هم بندگانم را از حکایت (فرشتگان) مهمانان ابراهیم آگاه ساز. (51)
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ ﴿52﴾
که چون آن مهمانان بر ابراهیم وارد شدند و بر او سلام دادند ابراهیم (مضطرب شده) گفت: ما از شما (که بدون اذن و بیموقع بر ما در آمدید) بیمناکیم. (52)
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿53﴾
فرشتگان گفتند: هیچ مترس که ما آمدهایم تو را به پسری دانا بشارت دهیم. (53)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿54﴾
ابراهیم گفت: آیا مرا در این سن پیری مژده فرزند میدهید؟ نشانه این مژده چیست؟ (54)
قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾
گفتند: ما تو را به حق و حقیقت بشارت دادیم و تو هرگز نومید مباش. (55)
قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿56﴾
ابراهیم گفت: به جز مردم گمراه چه کسی از لطف خدای خود نومید میشود؟ (56)
قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿57﴾
آن گاه ابراهیم پرسش کرد که ای رسولان حق، باز گویید که بر چه کار مبعوث شدهاید؟ (57)
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ ﴿58﴾
فرشتگان پاسخ دادند که ما بر هلاک قومی زشتکار فرستاده شدهایم. (58)
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿59﴾
(که آن قوم مجرم لوطند که به جرم عمل بد هلاک شوند) مگر اهل بیت لوط که همه آنها را از بلا نجات خواهیم داد. (59)
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ ﴿60﴾
جز زن لوط که آن هم (چون با بدان همدست است) چنین مقرر داشتیم که از بازماندگان باشد (و با زشتکاران هلاک شود). (60)
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿61﴾
و چون فرشتگان بر لوط و خانواده او وارد شدند. (61)
قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ ﴿62﴾
لوط با فرشتگان گفت: شما اشخاصی نا آشنایید! (62)
قَالُوا بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿63﴾
فرشتگان پاسخ دادند که ما بر انجام چیزی (یعنی وعده عذاب) که قومت در آن به شک و انکار بودند فرستاده شدیم. (63)
وَأَتَیْنَاکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿64﴾
و به حق و راستی به سوی تو آمدهایم و آنچه گوییم صدق محض است. (64)
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿65﴾
پس تو ای لوط، خانوادهات را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و خود از پی آنان روانه شو و هیچ یک از شما باز پس ننگرد بلکه بدان سو که مأمورید به سرعت روان شوید. (65)
وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ ﴿66﴾
و بر او این فرمان را وحی کردیم که قومت تا آخرین افراد، صبحگاه هلاک میشوند. (66)
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ ﴿67﴾
و (در آن شب که فرشتگان به شکل جوانهای زیبا به خانه لوط در آمدند) قوم لوط آگاه شده خوشحال (به خیال کامرانی به خانه او) آمدند. (67)
قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَیْفِی فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿68﴾
لوط به قوم خود گفت: این جوانان در منزل من مهمانند، مرا شرمسار مکنید. (68)
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿69﴾
و از خدا بترسید و مرا خجل مگردانید. (69)
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿70﴾
قوم گفتند: مگر ما تو را از (میزبانی و حمایت) عالمیان منع نکردیم؟ (70)
قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿71﴾
لوط به قوم خود گفت: من این دخترانم را به نکاح شما میدهم تا اگر خیال عملی دارید انجام دهید. (71)
لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿72﴾
(ای محمد) به جان تو قسم که این مردم دنیا همیشه مست شهوات نفسانی و به حیرت و غفلت و گمراهی خواهند بود. (72)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ ﴿73﴾
باری، قوم لوط هنگام طلوع آفتاب به صیحه آسمانی همه هلاک شدند. (73)
فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّیلٍ ﴿74﴾
و شهر و دیار آنها را زیر و زبر ساخته و آن قوم را سنگباران عذاب کردیم. (74)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ ﴿75﴾
و در این عذاب هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است. (75)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ ﴿76﴾
و این ویرانه اکنون بر سر راهی است بر قرار. (76)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾
همانا در این عقوبت بدکاران عالم، اهل ایمان را آیت و عبرتی است. (77)
وَإِنْ کَانَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ لَظَالِمِینَ ﴿78﴾
و اهل شهر ایکه (قوم شعیب) هم بسیار مردم ستمکاری بودند. (78)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِینٍ ﴿79﴾
آنها را نیز به کیفر رسانیدیم، و این هر دو شهر (یعنی شهر سدوم و ایکه یا مدین که دیار قوم لوط و شعیب بود، برای اهل اعتبار) بر رهگذری آشکار قرار دارند. (79)
وَلَقَدْ کَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ ﴿80﴾
و اصحاب حجر (قوم صالح) هم رسولان را به کلی تکذیب کردند. (80)
وَآتَیْنَاهُمْ آیَاتِنَا فَکَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿81﴾
و از آیاتی که ما بر آنان فرستادیم رو گردانیدند. (81)
وَکَانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا آمِنِینَ ﴿82﴾
و در کوهها منزل میساختند تا از خطر ایمن باشند. (82)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ ﴿83﴾
پس صبحگاهی صیحه عذاب (قهر ما) همه آنها را نابود کرد. (83)
فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿84﴾
و به فراز کوه با همه ذخائر و ثروت از هلاک ایمن نگردیدند. (84)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ ﴿85﴾
و ما آسمانها و زمین و هر چه را که در بین آنهاست جز به حق (و برای مقصودی صحیح و حکمتی بزرگ) خلق نکردهایم، و البته ساعت قیامت (که غرض و مقصود اصلی خلقت شماست) خواهد آمد، اکنون تو (ای رسول ما، از این منکران) نیکو در گذر (یعنی با خلق خوش آنها را به حق دعوت کن و اگر نپذیرند دلتنگ مباش). (85)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ﴿86﴾
محققا پروردگار تو آفریننده دانایی است (که بیمقصود خلق را نیافریده، البته هر کسی به نتیجه عملش خواهد رسید). (86)
وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ ﴿87﴾
(ای محمد) همانا هفت آیت با ثنا (و دعا که قسمت بین خدا و عبد شده و در هر نماز دو بار خوانده میشود، یعنی سوره حمد) و این قرآن با عظمت را بر تو فرستادیم. (87)
لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿88﴾
توبه این ناقابل متاع دنیوی که به طایفهای از مردم کافر دادیم البته چشم مدوز و بر اینان اندوه مخور و اهل ایمان را زیر پر و بال خود گیر (و با کمال حسن خلق بپروران). (88)
وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ ﴿89﴾
و بگو: من همان رسولم که برای اندرز و ترسانیدن (خلق از عذاب قهر خدا) با دلیلی روشن آمدهام. (89)
کَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ ﴿90﴾
آن گونه عذابی که بر کسانی که آیات خدا را قسمت کردند (یعنی یهود و نصاری) نازل نمودیم. (90)
الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ ﴿91﴾
آنان که قرآن را (به میل خود و غرض فاسد خویش) جزء جزء و پاره پاره کردند (بعضی را قبول و بعضی را رد کردند). (91)
فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿92﴾
قسم به خدای تو که از همه آنها سخت مؤاخذه خواهیم کرد. (92)
عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿93﴾
از آنچه میکردهاند. (93)
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ﴿94﴾
پس تو آشکارا آنچه مأموری (به خلق) برسان و از مشرکان روی بگردان. (94)
إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ ﴿95﴾
همانا ما تو را از شر استهزا کنندگان محفوظ نمودیم. (95)
الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿96﴾
آنان که با خدای یکتا خدایی دیگر قرار دهند، پس به زودی خواهند دانست. (96)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿97﴾
و ما محققا میدانیم که تو از آنچه امت (در طعنه و تکذیب تو) میگویند سخت دلتنگ میشوی. (97)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ﴿98﴾
پس به ذکر اوصاف کمال پروردگارت تسبیح گو و از نمازگزاران باش (تا به یاد خدا شاد خاطر شوی). (98)
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿99﴾
و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین (ساعت مرگ و هنگام لقای ما) بر تو فرا رسد. (99)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُبِینٍ ﴿1﴾
الر (اسرار این حروف نزد خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که (راه حق و باطل را) روشن و آشکار میگرداند. (1)
رُبَمَا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ کَانُوا مُسْلِمِینَ ﴿2﴾
کافران (چون چشم حقیقت بین بگشایند) ای بسا آرزو کنند که کاش مسلم و خداپرست بودند. (2)
ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿3﴾
(ای رسول ما) این کافران (لجوج) را واگذار تا به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی سرگرم باشند و آمال و اوهام دنیوی آنان را غافل گرداند، پس (نتیجه این کامرانی بیهوده را) به زودی خواهند یافت. (3)
وَمَا أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا وَلَهَا کِتَابٌ مَعْلُومٌ ﴿4﴾
و ما هیچ ملک و ملتی را هلاک نکردیم جز به هنگامی معین. (4)
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُونَ ﴿5﴾
هیچ قومی از اجل خود (از آنچه در علم حق معین است یک لحظه) پس و پیش نخواهند افتاد. (5)
وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ﴿6﴾
و کافران گفتند: ای کسی که (مدعی آنی که) قرآن از جانب خدا بر تو نازل شده تو (به عقیده ما) محققا دیوانهای. (6)
لَوْ مَا تَأْتِینَا بِالْمَلَائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿7﴾
اگر راست میگویی (و بر تو فرشتگان خدا نازل میشوند) چرا فرشتگان را نزد ما نمیآری؟ (7)
مَا نُنَزِّلُ الْمَلَائِکَةَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَا کَانُوا إِذًا مُنْظَرِینَ ﴿8﴾
ما فرشتگان را جز به حق (و حکمت و مصلحت) نمیفرستیم، و آن گاه که بفرستیم دیگر کافران مهلتی نخواهند یافت. (8)
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿9﴾
البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققا محفوظ خواهیم داشت. (9)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی شِیَعِ الْأَوَّلِینَ ﴿10﴾
و ما پیش از تو هم رسولانی بر امم سالفه فرستادیم. (10)
وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿11﴾
و هیچ رسولی بر آن مردم نمیآمد جز آنکه به استهزای او میپرداختند. (11)
کَذَلِکَ نَسْلُکُهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿12﴾
این گونه ما قرآن را (روشن) در دل زشتکاران وارد سازیم، (12)
لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ ﴿13﴾
لیکن به آن ایمان نمیآورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت. (13)
وَلَوْ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَظَلُّوا فِیهِ یَعْرُجُونَ ﴿14﴾
و اگر ما بر این کافران امتت دری از آسمان بگشاییم تا دائم بر آسمانها عروج (یا فرشتگان بر آنها نزول) کنند، (14)
لَقَالُوا إِنَّمَا سُکِّرَتْ أَبْصَارُنَا بَلْ نَحْنُ قَوْمٌ مَسْحُورُونَ ﴿15﴾
باز هم خواهند گفت: چشمان ما را فرو بستهاند، بلکه در ما سحر و جادویی به کار بردهاند. (15)
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ ﴿16﴾
و همانا ما در آسمان کاخهای بلند برافراشتیم و بر چشم بینایان عالم آن کاخها را به زیب و زیور بیاراستیم. (16)
وَحَفِظْنَاهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿17﴾
و آن را از (دستبرد) هر شیطان مردودی محفوظ داشتیم. (17)
إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ ﴿18﴾
لیکن هر شیطانی برای سرقت سمع (یعنی برای دزدیدن و دریافتن سخن فرشتگان عالم بالا) به آسمان نزدیک شود تیر شهاب و شعله آسمانی او را تعقیب کند. (18)
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ ﴿19﴾
و زمین را هم ما بگستردیم و در آن کوههای عظیم بر نهادیم و در آن از هر گیاه و هر نبات مناسب و موافق حکمت و عنایت برویانیدیم. (19)
وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ وَمَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرَازِقِینَ ﴿20﴾
و در این زمین هم لوازم معاش و زندگانی شما را مهیا کردیم و هم بر سایر حیوانات که شما به آنها روزی نمیدهید قوت و غذا فراهم ساختیم. (20)
وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿21﴾
و هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست ولی ما از آن بر عالم خلق الاّ به قدر معین (که مصلحت است) فرو نمیفرستیم. (21)
وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَیْنَاکُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِینَ ﴿22﴾
و ما بادهای باردار کننده (رحم طبیعت) را فرستادیم، آنگاه باران را از آسمان فرود آوردیم تا به آن آب، شما را سیراب گردانیدیم و گر نه شما نمیتوانستید آبهایی (برای وقت حاجت خود در هر جای زمین از کوه و دره و بیابان و صحرا) منبع ساخته و جاری سازید. (22)
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْیِی وَنُمِیتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿23﴾
و محققا ماییم که زنده میکنیم و میمیرانیم و وارث (همه خلق که فانی میشوند) ما هستیم. (23)
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنْکُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِینَ ﴿24﴾
و البته ما به همه گذشتگان و آیندگان شما آگاهی کامل داریم. (24)
وَإِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ ﴿25﴾
و البته خدای تو همه خلایق را در قیامت محشور خواهد کرد، که کار او از روی علم و حکمت است. (25)
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿26﴾
و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم. (26)
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿27﴾
و طایفه دیوان را پیشتر از آتش گدازنده، خلق کردیم. (27)
وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿28﴾
و (یاد آر) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان عالم اظهار فرمود که من بشری از ماده گل و لای کهنه متغیر، خلق خواهم کرد. (28)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿29﴾
پس چون آن (عنصر) را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید. (29)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾
پس همه فرشتگان سجده کردند. (30)
إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى أَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿31﴾
مگر ابلیس که از همراهی با سجده کنندگان امتناع ورزید. (31)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ ﴿32﴾
خدا فرمود که ای شیطان، برای چه تو با ساجدان عالم سر فرود نیاوردی؟ (32)
قَالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿33﴾
شیطان پاسخ داد که من هرگز به بشری که از گل و لای کهنه متغیر خلقت کردهای سجده نخواهم کرد. (33)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿34﴾
خدا هم (به او قهر و عتاب) فرمود که از صف ساجدان (و از بهشت مطیعان) خارج شود که تو رانده درگاه ما شدی. (34)
وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿35﴾
و لعنت ما تا روز جزا بر تو محقق و حتمی گردید. (35)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿36﴾
شیطان از خدا درخواست کرد که پروردگارا، پس مرا تا روز قیامت که خلق مبعوث میشوند مهلت و طول عمر عطا فرما. (36)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ ﴿37﴾
خدا فرمود: آری تو را مهلت خواهد بود. (37)
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿38﴾
تا به وقت معین و روز معلوم (شاید مرا تا قیامت یا نفخه صور اول یا ظهور دولت ولی عصر یا ظهور حکومت عقل انسان بر نفس و هوای او باشد). (38)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ
فِی الْأَرْضِ وَلَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿39﴾
شیطان گفت: خدایا، چنانکه مرا به گمراهی و هلاکت کشاندی من نیز در زمین (هر باطلی را) در نظر فرزندان آدم جلوه میدهم (تا از یاد تو غافل شوند) و همه آنها را به گمراهی و هلاکت خواهم کشاند. (39)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
به جز بندگان پاک و برگزیده تو را. (40)
قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ ﴿41﴾
خدا فرمود: همین (اخلاص و پاکی سریرت) راه مستقیم به (درگاه رضای) من است. (41)
إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿42﴾
و هرگز تو را بر بندگان (برگزیده) من تسلط و غلبه نخواهد بود لیکن اقتدار و سلطه تو بر مردم گمراهی است که پیرو تو شوند. (42)
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿43﴾
و البته وعدهگاه جمیع آن مردم گمراه نیز آتش دوزخ خواهد بود. (43)
لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِکُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ ﴿44﴾
که آن دوزخ را هفت در است که هر دری برای ورود دستهای از گمراهان معین گردیده است. (44)
إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿45﴾
البته اهل تقوا در باغها و نهرهای جاری خواهند بود. (45)
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ آمِنِینَ ﴿46﴾
(به آنها خطاب شود که) شما با درود و سلام و با کمال ایمنی و احترام به بهشت ابد وارد شوید. (46)
وَنَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿47﴾
و ما آیینه دلهای پاک آنها را از کدورت کینه و حسد و هر خلق ناپسند به کلی پاک و پاکیزه ساختیم و همه برادروار روبروی یکدیگر بر تختهای عزت بنشینند. (47)
لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُمْ مِنْهَا بِمُخْرَجِینَ ﴿48﴾
در حالتی که هیچ رنج و زحمت در آنجا به آنها نرسد و هرگز از آن بهشت ابد بیرونشان نکنند. (48)
نَبِّئْ عِبَادِی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿49﴾
(ای رسول ما) بندگان مرا آگاه ساز که من بسیار آمرزنده و مهربانم. (49)
وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِیمُ ﴿50﴾
و نیز عذاب من بسیار سخت و دردناک است. (50)
وَنَبِّئْهُمْ عَنْ ضَیْفِ إِبْرَاهِیمَ ﴿51﴾
و هم بندگانم را از حکایت (فرشتگان) مهمانان ابراهیم آگاه ساز. (51)
إِذْ دَخَلُوا عَلَیْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ إِنَّا مِنْکُمْ وَجِلُونَ ﴿52﴾
که چون آن مهمانان بر ابراهیم وارد شدند و بر او سلام دادند ابراهیم (مضطرب شده) گفت: ما از شما (که بدون اذن و بیموقع بر ما در آمدید) بیمناکیم. (52)
قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ عَلِیمٍ ﴿53﴾
فرشتگان گفتند: هیچ مترس که ما آمدهایم تو را به پسری دانا بشارت دهیم. (53)
قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِی عَلَى أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ ﴿54﴾
ابراهیم گفت: آیا مرا در این سن پیری مژده فرزند میدهید؟ نشانه این مژده چیست؟ (54)
قَالُوا بَشَّرْنَاکَ بِالْحَقِّ فَلَا تَکُنْ مِنَ الْقَانِطِینَ ﴿55﴾
گفتند: ما تو را به حق و حقیقت بشارت دادیم و تو هرگز نومید مباش. (55)
قَالَ وَمَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ ﴿56﴾
ابراهیم گفت: به جز مردم گمراه چه کسی از لطف خدای خود نومید میشود؟ (56)
قَالَ فَمَا خَطْبُکُمْ أَیُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿57﴾
آن گاه ابراهیم پرسش کرد که ای رسولان حق، باز گویید که بر چه کار مبعوث شدهاید؟ (57)
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِینَ ﴿58﴾
فرشتگان پاسخ دادند که ما بر هلاک قومی زشتکار فرستاده شدهایم. (58)
إِلَّا آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿59﴾
(که آن قوم مجرم لوطند که به جرم عمل بد هلاک شوند) مگر اهل بیت لوط که همه آنها را از بلا نجات خواهیم داد. (59)
إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِینَ ﴿60﴾
جز زن لوط که آن هم (چون با بدان همدست است) چنین مقرر داشتیم که از بازماندگان باشد (و با زشتکاران هلاک شود). (60)
فَلَمَّا جَاءَ آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ ﴿61﴾
و چون فرشتگان بر لوط و خانواده او وارد شدند. (61)
قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ ﴿62﴾
لوط با فرشتگان گفت: شما اشخاصی نا آشنایید! (62)
قَالُوا بَلْ جِئْنَاکَ بِمَا کَانُوا فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿63﴾
فرشتگان پاسخ دادند که ما بر انجام چیزی (یعنی وعده عذاب) که قومت در آن به شک و انکار بودند فرستاده شدیم. (63)
وَأَتَیْنَاکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿64﴾
و به حق و راستی به سوی تو آمدهایم و آنچه گوییم صدق محض است. (64)
فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّیْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلَا یَلْتَفِتْ مِنْکُمْ أَحَدٌ وَامْضُوا حَیْثُ تُؤْمَرُونَ ﴿65﴾
پس تو ای لوط، خانوادهات را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و خود از پی آنان روانه شو و هیچ یک از شما باز پس ننگرد بلکه بدان سو که مأمورید به سرعت روان شوید. (65)
وَقَضَیْنَا إِلَیْهِ ذَلِکَ الْأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِینَ ﴿66﴾
و بر او این فرمان را وحی کردیم که قومت تا آخرین افراد، صبحگاه هلاک میشوند. (66)
وَجَاءَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ ﴿67﴾
و (در آن شب که فرشتگان به شکل جوانهای زیبا به خانه لوط در آمدند) قوم لوط آگاه شده خوشحال (به خیال کامرانی به خانه او) آمدند. (67)
قَالَ إِنَّ هَؤُلَاءِ ضَیْفِی فَلَا تَفْضَحُونِ ﴿68﴾
لوط به قوم خود گفت: این جوانان در منزل من مهمانند، مرا شرمسار مکنید. (68)
وَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ ﴿69﴾
و از خدا بترسید و مرا خجل مگردانید. (69)
قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَکَ عَنِ الْعَالَمِینَ ﴿70﴾
قوم گفتند: مگر ما تو را از (میزبانی و حمایت) عالمیان منع نکردیم؟ (70)
قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِی إِنْ کُنْتُمْ فَاعِلِینَ ﴿71﴾
لوط به قوم خود گفت: من این دخترانم را به نکاح شما میدهم تا اگر خیال عملی دارید انجام دهید. (71)
لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ ﴿72﴾
(ای محمد) به جان تو قسم که این مردم دنیا همیشه مست شهوات نفسانی و به حیرت و غفلت و گمراهی خواهند بود. (72)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُشْرِقِینَ ﴿73﴾
باری، قوم لوط هنگام طلوع آفتاب به صیحه آسمانی همه هلاک شدند. (73)
فَجَعَلْنَا عَالِیَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّیلٍ ﴿74﴾
و شهر و دیار آنها را زیر و زبر ساخته و آن قوم را سنگباران عذاب کردیم. (74)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ ﴿75﴾
و در این عذاب هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است. (75)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِیلٍ مُقِیمٍ ﴿76﴾
و این ویرانه اکنون بر سر راهی است بر قرار. (76)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾
همانا در این عقوبت بدکاران عالم، اهل ایمان را آیت و عبرتی است. (77)
وَإِنْ کَانَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ لَظَالِمِینَ ﴿78﴾
و اهل شهر ایکه (قوم شعیب) هم بسیار مردم ستمکاری بودند. (78)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِینٍ ﴿79﴾
آنها را نیز به کیفر رسانیدیم، و این هر دو شهر (یعنی شهر سدوم و ایکه یا مدین که دیار قوم لوط و شعیب بود، برای اهل اعتبار) بر رهگذری آشکار قرار دارند. (79)
وَلَقَدْ کَذَّبَ أَصْحَابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِینَ ﴿80﴾
و اصحاب حجر (قوم صالح) هم رسولان را به کلی تکذیب کردند. (80)
وَآتَیْنَاهُمْ آیَاتِنَا فَکَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ ﴿81﴾
و از آیاتی که ما بر آنان فرستادیم رو گردانیدند. (81)
وَکَانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا آمِنِینَ ﴿82﴾
و در کوهها منزل میساختند تا از خطر ایمن باشند. (82)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ مُصْبِحِینَ ﴿83﴾
پس صبحگاهی صیحه عذاب (قهر ما) همه آنها را نابود کرد. (83)
فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ﴿84﴾
و به فراز کوه با همه ذخائر و ثروت از هلاک ایمن نگردیدند. (84)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ ﴿85﴾
و ما آسمانها و زمین و هر چه را که در بین آنهاست جز به حق (و برای مقصودی صحیح و حکمتی بزرگ) خلق نکردهایم، و البته ساعت قیامت (که غرض و مقصود اصلی خلقت شماست) خواهد آمد، اکنون تو (ای رسول ما، از این منکران) نیکو در گذر (یعنی با خلق خوش آنها را به حق دعوت کن و اگر نپذیرند دلتنگ مباش). (85)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ﴿86﴾
محققا پروردگار تو آفریننده دانایی است (که بیمقصود خلق را نیافریده، البته هر کسی به نتیجه عملش خواهد رسید). (86)
وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ ﴿87﴾
(ای محمد) همانا هفت آیت با ثنا (و دعا که قسمت بین خدا و عبد شده و در هر نماز دو بار خوانده میشود، یعنی سوره حمد) و این قرآن با عظمت را بر تو فرستادیم. (87)
لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿88﴾
توبه این ناقابل متاع دنیوی که به طایفهای از مردم کافر دادیم البته چشم مدوز و بر اینان اندوه مخور و اهل ایمان را زیر پر و بال خود گیر (و با کمال حسن خلق بپروران). (88)
وَقُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ ﴿89﴾
و بگو: من همان رسولم که برای اندرز و ترسانیدن (خلق از عذاب قهر خدا) با دلیلی روشن آمدهام. (89)
کَمَا أَنْزَلْنَا عَلَى الْمُقْتَسِمِینَ ﴿90﴾
آن گونه عذابی که بر کسانی که آیات خدا را قسمت کردند (یعنی یهود و نصاری) نازل نمودیم. (90)
الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ ﴿91﴾
آنان که قرآن را (به میل خود و غرض فاسد خویش) جزء جزء و پاره پاره کردند (بعضی را قبول و بعضی را رد کردند). (91)
فَوَرَبِّکَ لَنَسْأَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿92﴾
قسم به خدای تو که از همه آنها سخت مؤاخذه خواهیم کرد. (92)
عَمَّا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿93﴾
از آنچه میکردهاند. (93)
فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ ﴿94﴾
پس تو آشکارا آنچه مأموری (به خلق) برسان و از مشرکان روی بگردان. (94)
إِنَّا کَفَیْنَاکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ ﴿95﴾
همانا ما تو را از شر استهزا کنندگان محفوظ نمودیم. (95)
الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿96﴾
آنان که با خدای یکتا خدایی دیگر قرار دهند، پس به زودی خواهند دانست. (96)
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ﴿97﴾
و ما محققا میدانیم که تو از آنچه امت (در طعنه و تکذیب تو) میگویند سخت دلتنگ میشوی. (97)
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ ﴿98﴾
پس به ذکر اوصاف کمال پروردگارت تسبیح گو و از نمازگزاران باش (تا به یاد خدا شاد خاطر شوی). (98)
وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ﴿99﴾
و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین (ساعت مرگ و هنگام لقای ما) بر تو فرا رسد. (99)