- 2295
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره مریم آیات 1 تا 36، تکویر، قدر
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در سال 1963 میلادی در کشور مصر، شهر قاهره، مسجد امام شافعی اجرا گردیده است.
سوره 19: مریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
کهیعص ﴿1﴾
کافها یا عین صاد (1)
ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿2﴾
[این] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بنده اش زکریاست (2)
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿3﴾
آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد (3)
قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾
گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبوده ام (4)
وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿5﴾
و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش (5)
یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾
که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان (6)
یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿7﴾
اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده ایم (7)
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿8﴾
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده ام (8)
قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿9﴾
[فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریده ام (9)
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿10﴾
گفت پروردگارا نشانه اى براى من قرار ده فرمود نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمى با مردم سخن نمى گویى (10)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا ﴿11﴾
پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید (11)
یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿12﴾
اى یحیى کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم (12).
وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا ﴿13﴾
و [نیز] از جانب خود مهربانى و پاکى [به او دادیم] و تقواپیشه بود (13)
وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿14﴾
و با پدر و مادر خود نیکرفتار بود و زورگویى نافرمان نبود (14)
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿15﴾
و درود بر او روزى که زاده شد و روزى که مى میرد و روزى که زنده برانگیخته مى شود (15)
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿16﴾
و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانى شرقى به کنارى شتافت (16)
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿17﴾
و در برابر آنان پرده اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوشاندام بر او نمایان شد (17)
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿18﴾
[مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى برم (18)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿19﴾
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم (19)
قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده ام (20)
قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا ﴿21﴾
گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود (21)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿22﴾
پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده اى پناه جست (22)
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿23﴾
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموششده بودم (23)
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿24﴾
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿25﴾
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (25)
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿26﴾
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿27﴾
پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده اى (27)
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿28﴾
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود (28)
فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿29﴾
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است سخن بگوییم (29)
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿30﴾
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (30)
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿31﴾
و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است (31)
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است (32)
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿33﴾
و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته مى شوم (33)
ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿34﴾
این است [ماجراى] عیسى پسر مریم [همان] گفتار درستى که در آن شک مى کنند (34)
مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿35﴾
خدا را نسزد که فرزندى برگیرد منزه است او چون کارى را اراده کند همین قدر به آن مى گوید موجود شو پس بى درنگ موجود مى شود (35)
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿36﴾
و در حقیقت خداست که پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست (36)
سوره 81: التکویر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿1﴾
آنگاه که خورشید به هم درپیچد (1)
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿2﴾
و آنگه که ستارگان همى تیره شوند (2)
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿3﴾
و آنگاه که کوهها به رفتار آیند (3)
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿4﴾
وقتى شتران ماده وانهاده شوند (4)
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿5﴾
و آنگه که وحوش را همى گرد آرند (5)
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿6﴾
دریاها آنگه که جوشان گردند (6)
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿7﴾
و آنگاه که جانها به هم درپیوندند (7)
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿8﴾
پرسند چو زان دخترک زنده به گور (8)
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿9﴾
به کدامین گناه کشته شده است (9)
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿10﴾
و آنگاه که نامه ها زهم بگشایند (10)
وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ ﴿11﴾
و آنگاه که آسمان زجا کنده شود (11)
وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿12﴾
و آنگه که جحیم را برافروزانند (12)
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿13﴾
و آنگه که بهشت را فرا پیش آرند (13)
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿14﴾
هر نفس بداند چه فراهم دیده (14)
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿15﴾
نه نه سوگند به اختران گردان (15)
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ ﴿16﴾
[کز دیده] نهان شوند و از نو آیند (16)
وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿17﴾
سوگند به شب چون پشت گرداند (17)
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿18﴾
سوگند به صبح چون دمیدن گیرد (18)
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿19﴾
که [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است (19)
ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ ﴿20﴾
نیرومند [که] پیش خداوند عرش بلندپایگاه است (20)
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ﴿21﴾
در آنجا [هم] مطاع [و هم] امین است (21)
وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿22﴾
و رفیق شما مجنون نیست (22)
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ﴿23﴾
و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان دیده (23)
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ﴿24﴾
و او در امر غیب بخیل نیست (24)
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿25﴾
و [قرآن] نیست سخن دیو رجیم (25)
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ﴿26﴾
پس به کجا مى روید (26)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿27﴾
این [سخن] بجز پندى براى عالمیان نیست (27)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ﴿28﴾
براى هر یک از شما که خواهد به راه راست رود (28)
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿29﴾
و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نیز] نخواهید خواست (29)
سوره 97: القدر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾
ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (1)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾
و از شب قدر چه آگاهت کرد (2)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (3)
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (4)
سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (5)
سوره 19: مریم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
کهیعص ﴿1﴾
کافها یا عین صاد (1)
ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا ﴿2﴾
[این] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بنده اش زکریاست (2)
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیًّا ﴿3﴾
آنگاه که [زکریا] پروردگارش را آهسته ندا کرد (3)
قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْبًا وَلَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیًّا ﴿4﴾
گفت پروردگارا من استخوانم سست گردیده و [موى] سرم از پیرى سپید گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو ناامید نبوده ام (4)
وَإِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا ﴿5﴾
و من پس از خویشتن از بستگانم بیمناکم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشینى] به من ببخش (5)
یَرِثُنِی وَیَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا ﴿6﴾
که از من ارث برد و از خاندان یعقوب [نیز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسندیده گردان (6)
یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا ﴿7﴾
اى زکریا ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى دهیم که قبلا همنامى براى او قرار نداده ایم (7)
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَکَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا ﴿8﴾
گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى خواهد بود و حال آنکه زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده ام (8)
قَالَ کَذَلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَلَمْ تَکُ شَیْئًا ﴿9﴾
[فرشته] گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که این [کار] بر من آسان است و تو را در حالى که چیزى نبودى قبلا آفریده ام (9)
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ﴿10﴾
گفت پروردگارا نشانه اى براى من قرار ده فرمود نشانه تو این است که سه شبانه [روز] با اینکه سالمى با مردم سخن نمى گویى (10)
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَعَشِیًّا ﴿11﴾
پس از محراب بر قوم خویش درآمد و ایشان را آگاه گردانید که روز و شب به نیایش بپردازید (11)
یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا ﴿12﴾
اى یحیى کتاب [خدا] را به جد و جهد بگیر و از کودکى به او نبوت دادیم (12).
وَحَنَانًا مِنْ لَدُنَّا وَزَکَاةً وَکَانَ تَقِیًّا ﴿13﴾
و [نیز] از جانب خود مهربانى و پاکى [به او دادیم] و تقواپیشه بود (13)
وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُنْ جَبَّارًا عَصِیًّا ﴿14﴾
و با پدر و مادر خود نیکرفتار بود و زورگویى نافرمان نبود (14)
وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا ﴿15﴾
و درود بر او روزى که زاده شد و روزى که مى میرد و روزى که زنده برانگیخته مى شود (15)
وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا ﴿16﴾
و در این کتاب از مریم یاد کن آنگاه که از کسان خود در مکانى شرقى به کنارى شتافت (16)
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ﴿17﴾
و در برابر آنان پرده اى بر خود گرفت پس روح خود را به سوى او فرستادیم تا به [شکل] بشرى خوشاندام بر او نمایان شد (17)
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمَنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا ﴿18﴾
[مریم] گفت اگر پرهیزگارى من از تو به خداى رحمان پناه مى برم (18)
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا ﴿19﴾
گفت من فقط فرستاده پروردگار توام براى اینکه به تو پسرى پاکیزه ببخشم (19)
قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَلَمْ أَکُ بَغِیًّا ﴿20﴾
گفت چگونه مرا پسرى باشد با آنکه دست بشرى به من نرسیده و بدکار نبوده ام (20)
قَالَ کَذَلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِنَّا وَکَانَ أَمْرًا مَقْضِیًّا ﴿21﴾
گفت [فرمان] چنین است پروردگار تو گفته که آن بر من آسان است و تا او را نشانه اى براى مردم و رحمتى از جانب خویش قرار دهیم و [این] دستورى قطعى بود (21)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿22﴾
پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده اى پناه جست (22)
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿23﴾
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموششده بودم (23)
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿24﴾
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿25﴾
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (25)
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿26﴾
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿27﴾
پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده اى (27)
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿28﴾
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود (28)
فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿29﴾
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است سخن بگوییم (29)
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿30﴾
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (30)
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿31﴾
و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است (31)
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است (32)
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿33﴾
و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته مى شوم (33)
ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿34﴾
این است [ماجراى] عیسى پسر مریم [همان] گفتار درستى که در آن شک مى کنند (34)
مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿35﴾
خدا را نسزد که فرزندى برگیرد منزه است او چون کارى را اراده کند همین قدر به آن مى گوید موجود شو پس بى درنگ موجود مى شود (35)
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿36﴾
و در حقیقت خداست که پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست (36)
سوره 81: التکویر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ ﴿1﴾
آنگاه که خورشید به هم درپیچد (1)
وَإِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ ﴿2﴾
و آنگه که ستارگان همى تیره شوند (2)
وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ ﴿3﴾
و آنگاه که کوهها به رفتار آیند (3)
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ ﴿4﴾
وقتى شتران ماده وانهاده شوند (4)
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ ﴿5﴾
و آنگه که وحوش را همى گرد آرند (5)
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ ﴿6﴾
دریاها آنگه که جوشان گردند (6)
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ ﴿7﴾
و آنگاه که جانها به هم درپیوندند (7)
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ ﴿8﴾
پرسند چو زان دخترک زنده به گور (8)
بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿9﴾
به کدامین گناه کشته شده است (9)
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ ﴿10﴾
و آنگاه که نامه ها زهم بگشایند (10)
وَإِذَا السَّمَاءُ کُشِطَتْ ﴿11﴾
و آنگاه که آسمان زجا کنده شود (11)
وَإِذَا الْجَحِیمُ سُعِّرَتْ ﴿12﴾
و آنگه که جحیم را برافروزانند (12)
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ ﴿13﴾
و آنگه که بهشت را فرا پیش آرند (13)
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ ﴿14﴾
هر نفس بداند چه فراهم دیده (14)
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ ﴿15﴾
نه نه سوگند به اختران گردان (15)
الْجَوَارِ الْکُنَّسِ ﴿16﴾
[کز دیده] نهان شوند و از نو آیند (16)
وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ ﴿17﴾
سوگند به شب چون پشت گرداند (17)
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ ﴿18﴾
سوگند به صبح چون دمیدن گیرد (18)
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿19﴾
که [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است (19)
ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ ﴿20﴾
نیرومند [که] پیش خداوند عرش بلندپایگاه است (20)
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ ﴿21﴾
در آنجا [هم] مطاع [و هم] امین است (21)
وَمَا صَاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿22﴾
و رفیق شما مجنون نیست (22)
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِینِ ﴿23﴾
و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان دیده (23)
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَیْبِ بِضَنِینٍ ﴿24﴾
و او در امر غیب بخیل نیست (24)
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ ﴿25﴾
و [قرآن] نیست سخن دیو رجیم (25)
فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ ﴿26﴾
پس به کجا مى روید (26)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿27﴾
این [سخن] بجز پندى براى عالمیان نیست (27)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَسْتَقِیمَ ﴿28﴾
براى هر یک از شما که خواهد به راه راست رود (28)
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿29﴾
و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نیز] نخواهید خواست (29)
سوره 97: القدر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ﴿1﴾
ما [قرآن را] در شب قدر نازل کردیم (1)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ﴿2﴾
و از شب قدر چه آگاهت کرد (2)
لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿3﴾
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است (3)
تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر کارى [که مقرر شده است] فرود آیند (4)
سَلَامٌ هِیَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿5﴾
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است (5)