- 2645
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره بقره آیات 255 تا 260، نبا، کوثر
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در سال 1961 میلادی در منزل خود استاد در شهر قاهره اجرا گردیده است.
سوره 2: البقرة
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾
خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مى گیرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى داند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى یابند کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ (255)
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾
در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست (256)
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾
خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند (257)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿258﴾
آیا از (حال) آن کس که چون خدا به او پادشاهى داده بود (و بدان مى نازید، و) در باره پروردگار خود با ابراهیم محاجّه (مى)کرد، خبر نیافتى؟ آنکاه که ابراهیم گفت: (پروردگار من همان کسى است که زنده مى کند و مى میراند.) گفت: (من (هم) زنده مى کنم و (هم) مى میرانم.) ابراهیم گفت: (خدا(ى من) خورشید را از خاور برمى آورد، تو آن را از باختر برآور.) پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمى کند. (258)
أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿259﴾
یا چون آن کس که به شهرى که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود مى)گفت: (چگونه خداوند، (اهل) این (ویرانکده) را پس از مرگشان زنده مى کند؟). پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، (و به او) گفت: (چقدر درنگ کردى؟) گفت: (یک روز یا پاره اى از روز را درنگ کردم.) گفت: ((نه) بلکه صد سال درنگ کردى، به خوراک و نوشیدنى خود بنگر (که طعم و رنگ آن) تغییر نکرده است، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشى شده است. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه اى براى مردم قرار دهیم. و به (این) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى دهیم؛ سپس گوشت بر آن مى پوشانیم.) پس هنگامى که (چگونگى زنده ساختن مرده) براى او آشکار شد، گفت: ((اکنون) مى دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست.) (259)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿260﴾
و (یاد کن) آنگاه که ابراهیم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده مى کنى؟) فرمود: (مگر ایمان نیاورده اى؟) گفت: (چرا، ولى تا دلم آرامش یابد.) فرمود: (پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهى پاره اى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوى تو مى آیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.) (260)
سوره 78: النبأ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ﴿1﴾
درباره چه چیز از یکدیگر مى پرسند (1)
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿2﴾
از آن خبر بزرگ (2)
الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿3﴾
که در باره آن با هم اختلاف دارند (3)
کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿4﴾
نه چنان است به زودى خواهند دانست (4)
ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿5﴾
باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست (5)
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿6﴾
آیا زمین را گهواره اى نگردانیدیم (6)
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿7﴾
و کوهها را [چون] میخهایى [نگذاشتیم] (7)
وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ﴿8﴾
و شما را جفت آفریدیم (8)
وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا ﴿9﴾
و خواب شما را [مایه] آسایش گردانیدیم (9)
وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسًا ﴿10﴾
و شب را [براى شما] پوششى قرار دادیم (10)
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿11﴾
و روز را [براى] معاش [شما] نهادیم (11)
وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿12﴾
و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم (12)
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿13﴾
و چراغى فروزان گذاردیم (13)
وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿14﴾
و از ابرهاى متراکم آبى ریزان فرود آوردیم (14)
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿15﴾
تا بدان دانه و گیاه برویانیم (15)
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا ﴿16﴾
و باغهاى در هم پیچیده و انبوه (16)
إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا ﴿17﴾
قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است (17)
یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿18﴾
روزى که در صور دمیده شود و گروه گروه بیایید (18)
وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا ﴿19﴾
و آسمان گشوده و درهایى [پدید] شود (19)
وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا ﴿20﴾
و کوهها را روان کنند و [چون] سرابى گردند (20)
إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا ﴿21﴾
[آرى] جهنم [از دیر باز] کمینگاهى بوده (21)
لِلطَّاغِینَ مَآبًا ﴿22﴾
[که] براى سرکشان بازگشتگاهى است (22)
لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا ﴿23﴾
روزگارى دراز در آن درنگ کنند (23)
لَا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿24﴾
در آنجا نه خنکى چشند و نه شربتى (24)
إِلَّا حَمِیمًا وَغَسَّاقًا ﴿25﴾
جز آب جوشان و چرکابه اى (25)
جَزَاءً وِفَاقًا ﴿26﴾
کیفرى مناسب [با جرم آنها] (26)
إِنَّهُمْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ حِسَابًا ﴿27﴾
آنان بودند که به [روز] حساب امید نداشتند (27)
وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ﴿28﴾
و آیات ما را سخت تکذیب میکردند (28)
وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا ﴿29﴾
و حال آنکه هر چیزى را برشمرده [به صورت] کتابى در آورده ایم (29)
فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿30﴾پ
س بچشید که جز عذاب هرگز [چیزى] بر شما نمى افزاییم (30)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿31﴾
مسلما پرهیزگاران را رستگارى است (31)
حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿32﴾
باغچه ها و تاکستانها (32)
وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿33﴾
و دخترانى همسال با سینه هاى برجسته (33)
وَکَأْسًا دِهَاقًا ﴿34﴾
و پیاله هاى لبالب (34)
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ﴿35﴾
در آنجا نه بیهوده اى شنوند و نه [یکدیگر را] تکذیب [کنند] (35)
جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿36﴾
[این است] پاداشى از پروردگار تو عطایى از روى حساب (36)
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿37﴾
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است بخشایشگرى که کس را یاراى خطاب با او نیست (37)
یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفًّا لَا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿38﴾
روزى که روح و فرشتگان به صف مى ایستند و [مردم] سخن نگویند مگر کسى که [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گوید (38)
ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿39﴾
آن [روز] روز حق است پس هر که خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید (39)
إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا ﴿40﴾
ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم روزى که آدمى آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم (40)
الکوثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿1﴾
ما تو را [چشمه] کوثر دادیم (1)
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿2﴾
پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن (2)
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿3﴾
دشمنت خود بى تبار خواهد بود (3)
سوره 2: البقرة
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿255﴾
خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مى گیرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى داند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى یابند کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ (255)
لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴿256﴾
در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست (256)
اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾
خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند (257)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَأُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿258﴾
آیا از (حال) آن کس که چون خدا به او پادشاهى داده بود (و بدان مى نازید، و) در باره پروردگار خود با ابراهیم محاجّه (مى)کرد، خبر نیافتى؟ آنکاه که ابراهیم گفت: (پروردگار من همان کسى است که زنده مى کند و مى میراند.) گفت: (من (هم) زنده مى کنم و (هم) مى میرانم.) ابراهیم گفت: (خدا(ى من) خورشید را از خاور برمى آورد، تو آن را از باختر برآور.) پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت ماند. و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمى کند. (258)
أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿259﴾
یا چون آن کس که به شهرى که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود مى)گفت: (چگونه خداوند، (اهل) این (ویرانکده) را پس از مرگشان زنده مى کند؟). پس خداوند، او را (به مدت) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت، (و به او) گفت: (چقدر درنگ کردى؟) گفت: (یک روز یا پاره اى از روز را درنگ کردم.) گفت: ((نه) بلکه صد سال درنگ کردى، به خوراک و نوشیدنى خود بنگر (که طعم و رنگ آن) تغییر نکرده است، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشى شده است. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه اى براى مردم قرار دهیم. و به (این) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى دهیم؛ سپس گوشت بر آن مى پوشانیم.) پس هنگامى که (چگونگى زنده ساختن مرده) براى او آشکار شد، گفت: ((اکنون) مى دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست.) (259)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿260﴾
و (یاد کن) آنگاه که ابراهیم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده مى کنى؟) فرمود: (مگر ایمان نیاورده اى؟) گفت: (چرا، ولى تا دلم آرامش یابد.) فرمود: (پس، چهار پرنده برگیر، و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان؛ سپس بر هر کوهى پاره اى از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فرا خوان، شتابان به سوى تو مى آیند، و بدان که خداوند توانا و حکیم است.) (260)
سوره 78: النبأ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ ﴿1﴾
درباره چه چیز از یکدیگر مى پرسند (1)
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ ﴿2﴾
از آن خبر بزرگ (2)
الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿3﴾
که در باره آن با هم اختلاف دارند (3)
کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿4﴾
نه چنان است به زودى خواهند دانست (4)
ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ ﴿5﴾
باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست (5)
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿6﴾
آیا زمین را گهواره اى نگردانیدیم (6)
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿7﴾
و کوهها را [چون] میخهایى [نگذاشتیم] (7)
وَخَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجًا ﴿8﴾
و شما را جفت آفریدیم (8)
وَجَعَلْنَا نَوْمَکُمْ سُبَاتًا ﴿9﴾
و خواب شما را [مایه] آسایش گردانیدیم (9)
وَجَعَلْنَا اللَّیْلَ لِبَاسًا ﴿10﴾
و شب را [براى شما] پوششى قرار دادیم (10)
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿11﴾
و روز را [براى] معاش [شما] نهادیم (11)
وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿12﴾
و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا کردیم (12)
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿13﴾
و چراغى فروزان گذاردیم (13)
وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿14﴾
و از ابرهاى متراکم آبى ریزان فرود آوردیم (14)
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿15﴾
تا بدان دانه و گیاه برویانیم (15)
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا ﴿16﴾
و باغهاى در هم پیچیده و انبوه (16)
إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کَانَ مِیقَاتًا ﴿17﴾
قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است (17)
یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿18﴾
روزى که در صور دمیده شود و گروه گروه بیایید (18)
وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَکَانَتْ أَبْوَابًا ﴿19﴾
و آسمان گشوده و درهایى [پدید] شود (19)
وَسُیِّرَتِ الْجِبَالُ فَکَانَتْ سَرَابًا ﴿20﴾
و کوهها را روان کنند و [چون] سرابى گردند (20)
إِنَّ جَهَنَّمَ کَانَتْ مِرْصَادًا ﴿21﴾
[آرى] جهنم [از دیر باز] کمینگاهى بوده (21)
لِلطَّاغِینَ مَآبًا ﴿22﴾
[که] براى سرکشان بازگشتگاهى است (22)
لَابِثِینَ فِیهَا أَحْقَابًا ﴿23﴾
روزگارى دراز در آن درنگ کنند (23)
لَا یَذُوقُونَ فِیهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿24﴾
در آنجا نه خنکى چشند و نه شربتى (24)
إِلَّا حَمِیمًا وَغَسَّاقًا ﴿25﴾
جز آب جوشان و چرکابه اى (25)
جَزَاءً وِفَاقًا ﴿26﴾
کیفرى مناسب [با جرم آنها] (26)
إِنَّهُمْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ حِسَابًا ﴿27﴾
آنان بودند که به [روز] حساب امید نداشتند (27)
وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ﴿28﴾
و آیات ما را سخت تکذیب میکردند (28)
وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ کِتَابًا ﴿29﴾
و حال آنکه هر چیزى را برشمرده [به صورت] کتابى در آورده ایم (29)
فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِیدَکُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿30﴾پ
س بچشید که جز عذاب هرگز [چیزى] بر شما نمى افزاییم (30)
إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿31﴾
مسلما پرهیزگاران را رستگارى است (31)
حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿32﴾
باغچه ها و تاکستانها (32)
وَکَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿33﴾
و دخترانى همسال با سینه هاى برجسته (33)
وَکَأْسًا دِهَاقًا ﴿34﴾
و پیاله هاى لبالب (34)
لَا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ﴿35﴾
در آنجا نه بیهوده اى شنوند و نه [یکدیگر را] تکذیب [کنند] (35)
جَزَاءً مِنْ رَبِّکَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿36﴾
[این است] پاداشى از پروردگار تو عطایى از روى حساب (36)
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا یَمْلِکُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿37﴾
پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است بخشایشگرى که کس را یاراى خطاب با او نیست (37)
یَوْمَ یَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِکَةُ صَفًّا لَا یَتَکَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿38﴾
روزى که روح و فرشتگان به صف مى ایستند و [مردم] سخن نگویند مگر کسى که [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گوید (38)
ذَلِکَ الْیَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿39﴾
آن [روز] روز حق است پس هر که خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجوید (39)
إِنَّا أَنْذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرَابًا ﴿40﴾
ما شما را از عذابى نزدیک هشدار دادیم روزى که آدمى آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید کاش من خاک بودم (40)
الکوثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿1﴾
ما تو را [چشمه] کوثر دادیم (1)
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿2﴾
پس براى پروردگارت نماز گزار و قربانى کن (2)
إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿3﴾
دشمنت خود بى تبار خواهد بود (3)