- 1163
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق شحات محمد انور سوره طه آیات 1 تا 45
تلاوت تحقیق شحات محمد انور، این تلاوت در سال 1986 میلادی در کشور مصر، شهر قلیوب، در منطقه میت عاصم اجرا گردیده است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طه ﴿1﴾
طه (1)
مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿2﴾
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتى (2)
إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشَى ﴿3﴾
جز اینکه براى هر که مى ترسد پندى باشد (3)
تَنْزِیلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿4﴾
[کتابى است] نازل شده از جانب کسى که زمین و آسمانهاى بلند را آفریده است (4)
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿5﴾
خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است (5)
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿6﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست (6)
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿7﴾
و اگر سخن به آواز گویى او نهان و نهانتر را مى داند (7)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿8﴾
خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد (8)
وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى ﴿9﴾
و آیا خبر موسى به تو رسید (9)
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿10﴾
هنگامى که آتشى دید پس به خانواده خود گفت درنگ کنید زیرا من آتشى دیدم امید که پاره اى از آن براى شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم (10)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى ﴿11﴾
پس چون بدان رسید ندا داده شد که اى موسى (11)
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿12﴾
این منم پروردگار تو پاىپوش خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس طوى هستى (12)
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى ﴿13﴾
و من تو را برگزیده ام پس بدانچه وحى مى شود گوش فرا ده (13)
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی ﴿14﴾
منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار (14)
إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿15﴾
در حقیقت قیامت فرارسنده است مى خواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسى به [موجب] آنچه مى کوشد جزا یابد (15)
فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿16﴾
پس هرگز نباید کسى که به آن ایمان ندارد و از هوس خویش پیروى کرده است تو را از [ایمان به] آن باز دارد که هلاک خواهى شد (16)
وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى ﴿17﴾
و اى موسى در دست راست تو چیست (17)
قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿18﴾
گفت این عصاى من است بر آن تکیه مى دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و کارهاى دیگرى هم براى من از آن برمى آید (18)
قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَى ﴿19﴾
فرمود اى موسى آن را بینداز (19)
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَى ﴿20﴾
پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد که به سرعت مى خزید (20)
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى ﴿21﴾
فرمود آن را بگیر و مترس به زودى آن را به حال نخستینش بازخواهیم گردانید (21)
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَى ﴿22﴾
و دست خود را به پهلویت ببر سپید بى گزند برمى آید [این] معجزه اى دیگر است (22)
لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى ﴿23﴾
تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمایانیم (23)
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿24﴾
به سوى فرعون برو که او به سرکشى برخاسته است (24)
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿25﴾
گفت پروردگارا سینه ام را گشاده گردان (25)
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿26﴾
و کارم را براى من آسان ساز (26)
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ﴿27﴾
و از زبانم گره بگشاى (27)
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿28﴾
[تا] سخنم را بفهمند (28)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿29﴾
و براى من دستیارى از کسانم قرار ده (29)
هَارُونَ أَخِی ﴿30﴾
هارون برادرم را (30)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿31﴾
پشتم را به او استوار کن (31)
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿32﴾
و او را شریک کارم گردان (32)
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿33﴾
تا تو را فراوان تسبیح گوییم (33)
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿34﴾
و بسیار به یاد تو باشیم (34)
إِنَّکَ کُنْتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿35﴾
زیرا تو همواره به [حال] ما بینایى (35)
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى ﴿36﴾
فرمود اى موسى خواسته ات به تو داده شد (36)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿37﴾
و به راستى بار دیگر [هم] بر تو منت نهادیم (37)
إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى ﴿38﴾
هنگامى که به مادرت آنچه را که [باید] وحى مى شد وحى کردیم (38)
أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی ﴿39﴾
که او را در صندوقچه اى بگذار سپس در دریایش افکن تا دریا [=رود نیل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگیرد و مهرى از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابى (39)
إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنَاکَ إِلَى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ یَا مُوسَى ﴿40﴾
آنگاه که خواهر تو مى رفت و مى گفت آیا شما را بر کسى که عهده دار او گردد دلالت کنم پس تو را به سوى مادرت بازگردانیدیم تا دیده اش روشن شود و غم نخورد و [سپس] شخصى را کشتى و [ما] تو را از اندوه رهانیدیم و تو را بارها آزمودیم و سالى چند در میان اهل مدین ماندى سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى (40)
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی ﴿41﴾
و تو را براى خود پروردم (41)
اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی ﴿42﴾
تو و برادرت معجزه هاى مرا [براى مردم] ببرید و در یادکردن من سستى مکنید (42)
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿43﴾
به سوى فرعون بروید که او به سرکشى برخاسته (43)
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى ﴿44﴾
و با او سخنى نرم گویید شاید که پند پذیرد یا بترسد (44)
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى ﴿45﴾
آن دو گفتند پروردگارا ما مى ترسیم که [او] آسیبى به ما برساند یا آنکه سرکشى کند (45)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طه ﴿1﴾
طه (1)
مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿2﴾
قرآن را بر تو نازل نکردیم تا به رنج افتى (2)
إِلَّا تَذْکِرَةً لِمَنْ یَخْشَى ﴿3﴾
جز اینکه براى هر که مى ترسد پندى باشد (3)
تَنْزِیلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿4﴾
[کتابى است] نازل شده از جانب کسى که زمین و آسمانهاى بلند را آفریده است (4)
الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿5﴾
خداى رحمان که بر عرش استیلا یافته است (5)
لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿6﴾
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین و آنچه میان آن دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست (6)
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى ﴿7﴾
و اگر سخن به آواز گویى او نهان و نهانتر را مى داند (7)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى ﴿8﴾
خدایى که جز او معبودى نیست [و] نامهاى نیکو به او اختصاص دارد (8)
وَهَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ مُوسَى ﴿9﴾
و آیا خبر موسى به تو رسید (9)
إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى ﴿10﴾
هنگامى که آتشى دید پس به خانواده خود گفت درنگ کنید زیرا من آتشى دیدم امید که پاره اى از آن براى شما بیاورم یا در پرتو آتش راه [خود را باز] یابم (10)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ یَا مُوسَى ﴿11﴾
پس چون بدان رسید ندا داده شد که اى موسى (11)
إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿12﴾
این منم پروردگار تو پاىپوش خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس طوى هستى (12)
وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یُوحَى ﴿13﴾
و من تو را برگزیده ام پس بدانچه وحى مى شود گوش فرا ده (13)
إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی ﴿14﴾
منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار (14)
إِنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ أَکَادُ أُخْفِیهَا لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى ﴿15﴾
در حقیقت قیامت فرارسنده است مى خواهم آن را پوشیده دارم تا هر کسى به [موجب] آنچه مى کوشد جزا یابد (15)
فَلَا یَصُدَّنَّکَ عَنْهَا مَنْ لَا یُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى ﴿16﴾
پس هرگز نباید کسى که به آن ایمان ندارد و از هوس خویش پیروى کرده است تو را از [ایمان به] آن باز دارد که هلاک خواهى شد (16)
وَمَا تِلْکَ بِیَمِینِکَ یَا مُوسَى ﴿17﴾
و اى موسى در دست راست تو چیست (17)
قَالَ هِیَ عَصَایَ أَتَوَکَّأُ عَلَیْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِی وَلِیَ فِیهَا مَآرِبُ أُخْرَى ﴿18﴾
گفت این عصاى من است بر آن تکیه مى دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تکانم و کارهاى دیگرى هم براى من از آن برمى آید (18)
قَالَ أَلْقِهَا یَا مُوسَى ﴿19﴾
فرمود اى موسى آن را بینداز (19)
فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِیَ حَیَّةٌ تَسْعَى ﴿20﴾
پس آن را انداخت و ناگاه مارى شد که به سرعت مى خزید (20)
قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِیدُهَا سِیرَتَهَا الْأُولَى ﴿21﴾
فرمود آن را بگیر و مترس به زودى آن را به حال نخستینش بازخواهیم گردانید (21)
وَاضْمُمْ یَدَکَ إِلَى جَنَاحِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ آیَةً أُخْرَى ﴿22﴾
و دست خود را به پهلویت ببر سپید بى گزند برمى آید [این] معجزه اى دیگر است (22)
لِنُرِیَکَ مِنْ آیَاتِنَا الْکُبْرَى ﴿23﴾
تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمایانیم (23)
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿24﴾
به سوى فرعون برو که او به سرکشى برخاسته است (24)
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی ﴿25﴾
گفت پروردگارا سینه ام را گشاده گردان (25)
وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی ﴿26﴾
و کارم را براى من آسان ساز (26)
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی ﴿27﴾
و از زبانم گره بگشاى (27)
یَفْقَهُوا قَوْلِی ﴿28﴾
[تا] سخنم را بفهمند (28)
وَاجْعَلْ لِی وَزِیرًا مِنْ أَهْلِی ﴿29﴾
و براى من دستیارى از کسانم قرار ده (29)
هَارُونَ أَخِی ﴿30﴾
هارون برادرم را (30)
اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی ﴿31﴾
پشتم را به او استوار کن (31)
وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی ﴿32﴾
و او را شریک کارم گردان (32)
کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا ﴿33﴾
تا تو را فراوان تسبیح گوییم (33)
وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا ﴿34﴾
و بسیار به یاد تو باشیم (34)
إِنَّکَ کُنْتَ بِنَا بَصِیرًا ﴿35﴾
زیرا تو همواره به [حال] ما بینایى (35)
قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى ﴿36﴾
فرمود اى موسى خواسته ات به تو داده شد (36)
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَى ﴿37﴾
و به راستى بار دیگر [هم] بر تو منت نهادیم (37)
إِذْ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّکَ مَا یُوحَى ﴿38﴾
هنگامى که به مادرت آنچه را که [باید] وحى مى شد وحى کردیم (38)
أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِی وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی ﴿39﴾
که او را در صندوقچه اى بگذار سپس در دریایش افکن تا دریا [=رود نیل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگیرد و مهرى از خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابى (39)
إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَنْ یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنَاکَ إِلَى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ یَا مُوسَى ﴿40﴾
آنگاه که خواهر تو مى رفت و مى گفت آیا شما را بر کسى که عهده دار او گردد دلالت کنم پس تو را به سوى مادرت بازگردانیدیم تا دیده اش روشن شود و غم نخورد و [سپس] شخصى را کشتى و [ما] تو را از اندوه رهانیدیم و تو را بارها آزمودیم و سالى چند در میان اهل مدین ماندى سپس اى موسى در زمان مقدر [و مقتضى] آمدى (40)
وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی ﴿41﴾
و تو را براى خود پروردم (41)
اذْهَبْ أَنْتَ وَأَخُوکَ بِآیَاتِی وَلَا تَنِیَا فِی ذِکْرِی ﴿42﴾
تو و برادرت معجزه هاى مرا [براى مردم] ببرید و در یادکردن من سستى مکنید (42)
اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى ﴿43﴾
به سوى فرعون بروید که او به سرکشى برخاسته (43)
فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَیِّنًا لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى ﴿44﴾
و با او سخنى نرم گویید شاید که پند پذیرد یا بترسد (44)
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَنْ یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَنْ یَطْغَى ﴿45﴾
آن دو گفتند پروردگارا ما مى ترسیم که [او] آسیبى به ما برساند یا آنکه سرکشى کند (45)