این تلاوت شامل آیات 1 تا آخر سوره مبارکه مدثر و 1 تا آخر سوره مبارکه قیامه است .
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿1﴾
ای در بستر خواب آرمیده! (1)
قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿2﴾
برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده). (2)
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿3﴾
و پروردگارت را بزرگ بشمار. (3)
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿4﴾
و لباست را پاک کن. (4)
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿5﴾
و از پلیدیها بپرهیز. (5)
وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿6﴾
و منت مگذار، و فزونی مطلب. (6)
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿7﴾
و به خاطر پروردگارت شکیبائی کن. (7)
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿8﴾
هنگامی که در صور دمیده شود. (8)
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿9﴾
آن روز روز سختی است. (9)
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿10﴾
و برای کافران آسان نیست. (10)
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿11﴾
مرا با کسی که او را تنها آفریدم واگذار! (11)
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿12﴾
همان کس که برای او مال گسترده ای قرار دادم. (12)
وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿13﴾
و فرزندانی که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند. (13)
وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿14﴾
و وسائل زندگی را از هر نظر برای وی فراهم ساختم. (14)
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿15﴾
باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم! (15)
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿16﴾
هرگز چنین نخواهد شد، چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی میورزد. (16)
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿17﴾
به زودی او را مجبور میکنم که از قله زندگی بالا رود (سپس او را به زیر میافکنم) (17)
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿18﴾
او (برای مبارزه با قرآن) اندیشه کرد و مطلب را آماده ساخت. (18)
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿19﴾
مرگ بر او باد چگونه (برای مبارزه با حق) مطلب را آماده کرد. (19)
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿20﴾
باز هم مرگ بر او چگونه مطلب (و نقشه شیطانی خود را) آماده نمود. (20)
ثُمَّ نَظَرَ ﴿21﴾
سپس نگاهی افکند. (21)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿22﴾
بعد چهره درهم کشید و عجولانه دست به کار شد. (22)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿23﴾
سپس پشت (به حق) کرد و تکبر ورزید. (23)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾
و سرانجام گفت این (قرآن) چیزی جز یک سحر جالب همچون سحرهای پیشینیان نیست! (24)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾
این جز سخن انسان نمیباشد! (25)
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿26﴾
(اما) به زودی او را وارد دوزخ میکنیم. (26)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿27﴾
و تو نمیدانی دوزخ چیست ؟ (27)
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿28﴾
(آتشی است که) نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میسازد! (28)
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿29﴾
پوست تن را به کلی دگرگون میکند. (29)
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿30﴾
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند! (30)
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿31﴾
ماءموران دوزخ را جز فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم، و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم، تا اهل کتاب (یهود و نصاری) یقین پیدا کنند، و ایمان مؤ منان افزوده شود، و اهل کتاب و مؤ منان (در حقانیت این کتاب آسمانی) تردید به خود راه ندهند، و کافران بگویند: خدا از این توصیف چه منظوری دارد؟ (آری) اینگونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه میسازد و هر کس را بخواهد هدایت میکند، و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمیداند، و این جز هشدار و تذکری برای انسانها نیست. (31)
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
اینچنین نیست که آنها تصور میکنند، سوگند به ماه. (32)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و به شب هنگامی که (دامن برچیند و) پشت کند. (33)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
و به صبح هنگامی که چهره بگشاید. (34)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
که آن (حوادث هولناک قیامت) از مسائل مهم است. (35)
نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿36﴾
هشدار و انذاری است برای همه انسانها. (36)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
برای کسانی از شما که میخواهند تقدم جویند یا عقب بمانند (به سوی هدایت خیرات پیش روند یا نروند). (37)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿38﴾
هر کس در گرو اعمال خویش است. (38)
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿39﴾
مگر اصحاب الیمین (که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوی به دست راستشان میدهند). (39)
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿40﴾
آنها در باغهای بهشتند و سؤ ال میکنند. (40)
عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿41﴾
از مجرمان: (41)
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿42﴾
چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ (42)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿43﴾
می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم! (43)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿44﴾
و اطعام مستمند نمیکردیم! (44)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿45﴾
و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم. (45)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿46﴾
و همواره روز جزا را انکار میکردیم. (46)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿47﴾
تا زمانی که مرگ ما فرا رسید. (47)
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿48﴾
لذا شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمیبخشید. (48)
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿49﴾
چرا آنها اینهمه از تذکر گریزانند؟ (49)
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿50﴾
گوئی آنها گورخرانی هستند رمیده. (50)
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾
که از شیر فرار کرده اند! (51)
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿52﴾
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه ای (از سوی خدا) برای او فرستاده شود. (52)
کَلَّا بَلْ لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾
چنین نیست که آنها میگویند، بلکه آنها از آخرت نمیترسند. (53)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
چنین نیست که آنها میگویند، آن (قرآن) یک تذکر و یادآوری است. (54)
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾
هر کس بخواهد از آن پند میگیرد. (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
و هیچکس پند نمیگیرد مگر اینکه خدا بخواهد، او اهل تقوی و آمرزش است. (56)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت. (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه، وجدان بیدار و ملامتگر، (که رستاخیز حق است). (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند. (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
(لذا) میپرسد قیامت کی خواهد آمد. (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در میآید. (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بینور گردد. (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یکجا جمع شوند. (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان میگوید: را فرار کجاست ؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد. (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و قرارگاه نهائی تنها به سوی پروردگار تو است. (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهائی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه میکنند. (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد. (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده. (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع و خواندن آن بر عهده ماست. (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و هنگامی که ما آن را خواندیم از آن پیروی کن. (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان (و توضیح) آن نیز بر عهده ماست. (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را مخفی میشمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بیقید و شرط را). (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها میکنید. (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در آن روز صورتهائی شاداب و مسرور است. (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مینگرد! (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهائی درهم کشیده است. (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا میداند عذابی در مورد او انجام میشود که پشت را درهم میشکند! (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست، او هرگز ایمان نمیآورد تا جان به گلوگاهش رسد. (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و یقین به فراق از دنیا پیدا کند. (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم میپیچید. (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
(آری) در آن روز مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود. (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد، و روی گردان شد. (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس به سوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبرانه قدم بر میداشت. (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و بیهدف رها میشود؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت ؟ (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مذکر و مؤ نث آفرید. (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (40)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿1﴾
ای در بستر خواب آرمیده! (1)
قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿2﴾
برخیز و انذار کن (و عالمیان را بیم ده). (2)
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿3﴾
و پروردگارت را بزرگ بشمار. (3)
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿4﴾
و لباست را پاک کن. (4)
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿5﴾
و از پلیدیها بپرهیز. (5)
وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿6﴾
و منت مگذار، و فزونی مطلب. (6)
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿7﴾
و به خاطر پروردگارت شکیبائی کن. (7)
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿8﴾
هنگامی که در صور دمیده شود. (8)
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿9﴾
آن روز روز سختی است. (9)
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿10﴾
و برای کافران آسان نیست. (10)
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿11﴾
مرا با کسی که او را تنها آفریدم واگذار! (11)
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿12﴾
همان کس که برای او مال گسترده ای قرار دادم. (12)
وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿13﴾
و فرزندانی که همواره نزد او (و در خدمت او) هستند. (13)
وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿14﴾
و وسائل زندگی را از هر نظر برای وی فراهم ساختم. (14)
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿15﴾
باز هم طمع دارد که بر او بیفزایم! (15)
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿16﴾
هرگز چنین نخواهد شد، چرا که او نسبت به آیات ما دشمنی میورزد. (16)
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿17﴾
به زودی او را مجبور میکنم که از قله زندگی بالا رود (سپس او را به زیر میافکنم) (17)
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿18﴾
او (برای مبارزه با قرآن) اندیشه کرد و مطلب را آماده ساخت. (18)
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿19﴾
مرگ بر او باد چگونه (برای مبارزه با حق) مطلب را آماده کرد. (19)
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿20﴾
باز هم مرگ بر او چگونه مطلب (و نقشه شیطانی خود را) آماده نمود. (20)
ثُمَّ نَظَرَ ﴿21﴾
سپس نگاهی افکند. (21)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿22﴾
بعد چهره درهم کشید و عجولانه دست به کار شد. (22)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿23﴾
سپس پشت (به حق) کرد و تکبر ورزید. (23)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾
و سرانجام گفت این (قرآن) چیزی جز یک سحر جالب همچون سحرهای پیشینیان نیست! (24)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾
این جز سخن انسان نمیباشد! (25)
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿26﴾
(اما) به زودی او را وارد دوزخ میکنیم. (26)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿27﴾
و تو نمیدانی دوزخ چیست ؟ (27)
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿28﴾
(آتشی است که) نه چیزی را باقی میگذارد و نه چیزی را رها میسازد! (28)
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿29﴾
پوست تن را به کلی دگرگون میکند. (29)
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿30﴾
نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند! (30)
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿31﴾
ماءموران دوزخ را جز فرشتگان (عذاب) قرار ندادیم، و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم، تا اهل کتاب (یهود و نصاری) یقین پیدا کنند، و ایمان مؤ منان افزوده شود، و اهل کتاب و مؤ منان (در حقانیت این کتاب آسمانی) تردید به خود راه ندهند، و کافران بگویند: خدا از این توصیف چه منظوری دارد؟ (آری) اینگونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه میسازد و هر کس را بخواهد هدایت میکند، و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمیداند، و این جز هشدار و تذکری برای انسانها نیست. (31)
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
اینچنین نیست که آنها تصور میکنند، سوگند به ماه. (32)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و به شب هنگامی که (دامن برچیند و) پشت کند. (33)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
و به صبح هنگامی که چهره بگشاید. (34)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
که آن (حوادث هولناک قیامت) از مسائل مهم است. (35)
نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿36﴾
هشدار و انذاری است برای همه انسانها. (36)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
برای کسانی از شما که میخواهند تقدم جویند یا عقب بمانند (به سوی هدایت خیرات پیش روند یا نروند). (37)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿38﴾
هر کس در گرو اعمال خویش است. (38)
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿39﴾
مگر اصحاب الیمین (که نامه اعمالشان را به نشانه ایمان و تقوی به دست راستشان میدهند). (39)
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿40﴾
آنها در باغهای بهشتند و سؤ ال میکنند. (40)
عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿41﴾
از مجرمان: (41)
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿42﴾
چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ (42)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿43﴾
می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم! (43)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿44﴾
و اطعام مستمند نمیکردیم! (44)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿45﴾
و پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا بودیم. (45)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿46﴾
و همواره روز جزا را انکار میکردیم. (46)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿47﴾
تا زمانی که مرگ ما فرا رسید. (47)
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿48﴾
لذا شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودی نمیبخشید. (48)
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿49﴾
چرا آنها اینهمه از تذکر گریزانند؟ (49)
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿50﴾
گوئی آنها گورخرانی هستند رمیده. (50)
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾
که از شیر فرار کرده اند! (51)
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿52﴾
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه ای (از سوی خدا) برای او فرستاده شود. (52)
کَلَّا بَلْ لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾
چنین نیست که آنها میگویند، بلکه آنها از آخرت نمیترسند. (53)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
چنین نیست که آنها میگویند، آن (قرآن) یک تذکر و یادآوری است. (54)
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾
هر کس بخواهد از آن پند میگیرد. (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
و هیچکس پند نمیگیرد مگر اینکه خدا بخواهد، او اهل تقوی و آمرزش است. (56)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت. (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه، وجدان بیدار و ملامتگر، (که رستاخیز حق است). (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند. (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
(لذا) میپرسد قیامت کی خواهد آمد. (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در میآید. (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بینور گردد. (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یکجا جمع شوند. (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان میگوید: را فرار کجاست ؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد. (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و قرارگاه نهائی تنها به سوی پروردگار تو است. (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهائی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه میکنند. (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد. (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده. (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع و خواندن آن بر عهده ماست. (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و هنگامی که ما آن را خواندیم از آن پیروی کن. (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان (و توضیح) آن نیز بر عهده ماست. (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را مخفی میشمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بیقید و شرط را). (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها میکنید. (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در آن روز صورتهائی شاداب و مسرور است. (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مینگرد! (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهائی درهم کشیده است. (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا میداند عذابی در مورد او انجام میشود که پشت را درهم میشکند! (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست، او هرگز ایمان نمیآورد تا جان به گلوگاهش رسد. (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و یقین به فراق از دنیا پیدا کند. (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم میپیچید. (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
(آری) در آن روز مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود. (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد، و روی گردان شد. (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس به سوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبرانه قدم بر میداشت. (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و بیهدف رها میشود؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت ؟ (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مذکر و مؤ نث آفرید. (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (40)