- 147
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالفتاح طاروطی سوره مدثر آیه 54 تا آخر، قیامه، نازعات 26 تا آخر
تلاوت تحقیق عبدالفتاح طاروطی، این تلاوت در کشور مصر اجرا گردیده است.
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
چنین نیست که آنها میگویند، آن (قرآن) یک تذکر و یادآوری است. (54)
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾
هر کس بخواهد از آن پند میگیرد. (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
و هیچکس پند نمیگیرد مگر اینکه خدا بخواهد، او اهل تقوی و آمرزش است. (56)
سوره 75: القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت. (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه، وجدان بیدار و ملامتگر، (که رستاخیز حق است). (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند. (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
(لذا) میپرسد قیامت کی خواهد آمد. (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در میآید. (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بینور گردد. (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یکجا جمع شوند. (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان میگوید: را فرار کجاست ؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد. (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و قرارگاه نهائی تنها به سوی پروردگار تو است. (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهائی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه میکنند. (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد. (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده. (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع و خواندن آن بر عهده ماست. (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و هنگامی که ما آن را خواندیم از آن پیروی کن. (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان (و توضیح) آن نیز بر عهده ماست. (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را مخفی میشمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بیقید و شرط را). (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها میکنید. (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در آن روز صورتهائی شاداب و مسرور است. (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مینگرد! (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهائی درهم کشیده است. (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا میداند عذابی در مورد او انجام میشود که پشت را درهم میشکند! (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست، او هرگز ایمان نمیآورد تا جان به گلوگاهش رسد. (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و یقین به فراق از دنیا پیدا کند. (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم میپیچید. (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
(آری) در آن روز مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود. (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد، و روی گردان شد. (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس به سوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبرانه قدم بر میداشت. (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و بیهدف رها میشود؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت ؟ (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مذکر و مؤ نث آفرید. (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (40)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشَى ﴿26﴾
در این عبرتی است برای کسانی که خدا ترسند. (26)
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا ﴿27﴾
آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشکل تر است یا آفرینش آسمانی که خداوند بنا نهاد؟! (27)
رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا ﴿28﴾
سقف آن را برافراشته و آن را منظم ساخت. (28)
وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿29﴾
و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود. (29)
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا ﴿30﴾
و زمین را بعد از آن گسترش داد. (30)
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿31﴾
آبش خارج کرد و چراگاهش را آماده ساخت (31)
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿32﴾
و کوهها را ثابت و محکم نمود. (32)
مَتَاعًا لَکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ﴿33﴾
همه اینها برای بهره گیری شما و چهارپایان شما است. (33)
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرَى ﴿34﴾
هنگامی که آن حادثه بزرگ رخ دهد. (34)
یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَى ﴿35﴾
در آن روز انسان به یاد کوششهایش میافتد. (35)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرَى ﴿36﴾
و جهنم برای هر بیننده ای آشکار میگردد. (36)
فَأَمَّا مَنْ طَغَى ﴿37﴾
اما آن کسی که طغیان کرده، (37)
وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿38﴾
و زندگی دنیا را مقدم داشته، (38)
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿39﴾
مسلما دوزخ جایگاه او است. (39)
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿40﴾
و آن کس که از مقام پروردگارش خائف بوده و نفس را از هوی باز داشته. (40)
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿41﴾
بهشت جایگاه او است. (41)
یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا ﴿42﴾
از تو درباره قیامت سؤ ال میکنند که در چه زمانی واقع میشود؟ (42)
فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاهَا ﴿43﴾
تو را با یادآوری این سخن چه کار؟ (43)
إِلَى رَبِّکَ مُنْتَهَاهَا ﴿44﴾
انتهای آن به سوی پروردگار تو است. (44)
إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشَاهَا ﴿45﴾
کار تو فقط انذار کردن کسانی است که از آن میترسند. (45)
کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿46﴾
آنها در آن روز که قیام قیامت را میبینند چنین احساس میکنند که گویی توقف آنها (در دنیا و برزخ) جز عصر گاهی یا صبحگاهی بیشتر نبوده است. (46)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
چنین نیست که آنها میگویند، آن (قرآن) یک تذکر و یادآوری است. (54)
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾
هر کس بخواهد از آن پند میگیرد. (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
و هیچکس پند نمیگیرد مگر اینکه خدا بخواهد، او اهل تقوی و آمرزش است. (56)
سوره 75: القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت. (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه، وجدان بیدار و ملامتگر، (که رستاخیز حق است). (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان میپندارد که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم. (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او میخواهد (آزاد باشد و) مادام العمر گناه کند. (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
(لذا) میپرسد قیامت کی خواهد آمد. (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
در آن هنگام چشمها از شدت وحشت به گردش در میآید. (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بینور گردد. (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یکجا جمع شوند. (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان میگوید: را فرار کجاست ؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد. (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
و قرارگاه نهائی تنها به سوی پروردگار تو است. (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهائی که از پیش یا پس فرستاده، آگاه میکنند. (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است. (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهائی بتراشد. (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به خاطر عجله برای خواندن آن (قرآن) حرکت مده. (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع و خواندن آن بر عهده ماست. (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و هنگامی که ما آن را خواندیم از آن پیروی کن. (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان (و توضیح) آن نیز بر عهده ماست. (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما میپندارید (و دلایل معاد را مخفی میشمرید) بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بیقید و شرط را). (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها میکنید. (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در آن روز صورتهائی شاداب و مسرور است. (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مینگرد! (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهائی درهم کشیده است. (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا میداند عذابی در مورد او انجام میشود که پشت را درهم میشکند! (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست، او هرگز ایمان نمیآورد تا جان به گلوگاهش رسد. (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود: آیا کسی هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد؟! (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و یقین به فراق از دنیا پیدا کند. (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها (از شدت جان دادن) به هم میپیچید. (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
(آری) در آن روز مسیر همه به سوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود. (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد، و روی گردان شد. (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس به سوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبرانه قدم بر میداشت. (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهی برای تو شایسته تر است، شایسته تر! (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان میکند بیهوده و بیهدف رها میشود؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه ای از منی که در رحم ریخته میشود نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت ؟ (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مذکر و مؤ نث آفرید. (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟! (40)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَعِبْرَةً لِمَنْ یَخْشَى ﴿26﴾
در این عبرتی است برای کسانی که خدا ترسند. (26)
أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا ﴿27﴾
آیا آفرینش شما (بعد از مرگ) مشکل تر است یا آفرینش آسمانی که خداوند بنا نهاد؟! (27)
رَفَعَ سَمْکَهَا فَسَوَّاهَا ﴿28﴾
سقف آن را برافراشته و آن را منظم ساخت. (28)
وَأَغْطَشَ لَیْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿29﴾
و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود. (29)
وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا ﴿30﴾
و زمین را بعد از آن گسترش داد. (30)
أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا ﴿31﴾
آبش خارج کرد و چراگاهش را آماده ساخت (31)
وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿32﴾
و کوهها را ثابت و محکم نمود. (32)
مَتَاعًا لَکُمْ وَلِأَنْعَامِکُمْ ﴿33﴾
همه اینها برای بهره گیری شما و چهارپایان شما است. (33)
فَإِذَا جَاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرَى ﴿34﴾
هنگامی که آن حادثه بزرگ رخ دهد. (34)
یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ مَا سَعَى ﴿35﴾
در آن روز انسان به یاد کوششهایش میافتد. (35)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِمَنْ یَرَى ﴿36﴾
و جهنم برای هر بیننده ای آشکار میگردد. (36)
فَأَمَّا مَنْ طَغَى ﴿37﴾
اما آن کسی که طغیان کرده، (37)
وَآثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿38﴾
و زندگی دنیا را مقدم داشته، (38)
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿39﴾
مسلما دوزخ جایگاه او است. (39)
وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿40﴾
و آن کس که از مقام پروردگارش خائف بوده و نفس را از هوی باز داشته. (40)
فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَى ﴿41﴾
بهشت جایگاه او است. (41)
یَسْأَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا ﴿42﴾
از تو درباره قیامت سؤ ال میکنند که در چه زمانی واقع میشود؟ (42)
فِیمَ أَنْتَ مِنْ ذِکْرَاهَا ﴿43﴾
تو را با یادآوری این سخن چه کار؟ (43)
إِلَى رَبِّکَ مُنْتَهَاهَا ﴿44﴾
انتهای آن به سوی پروردگار تو است. (44)
إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشَاهَا ﴿45﴾
کار تو فقط انذار کردن کسانی است که از آن میترسند. (45)
کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿46﴾
آنها در آن روز که قیام قیامت را میبینند چنین احساس میکنند که گویی توقف آنها (در دنیا و برزخ) جز عصر گاهی یا صبحگاهی بیشتر نبوده است. (46)