- 101
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل زکی داغستانی سوره مبارکه قیامه
تلاوت ترتیل سوره ای زکی داغستانی با ترجمه شیخ حسین انصاریان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت مىخورم (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس ملامتگر (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان چنین مىپندارد که هرگز استخوانهاى [پوسیده و پراکنده] او را گرد نمىآوریم؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
حق این است که تواناییم بر این که سرانگشتهاى او را فراهم آوریم (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
بلکه انسان مىخواهد در مهلتى که در پیش دارد، فسق و فجور کند (5)
سْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
[از سر استکبار] مىپرسد روز قیامت چه وقت است؟ (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
آنگاه که دیدگان خیره شود (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه تیره شود (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه فرا یکدیگر آورده شوند (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
انسان گوید در چنین روزى گریزگاه کجاست؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
حاشا، پناهى نیست (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
سرانجام [همه چیز و همه کار] با پروردگار توست (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
در این روز انسان را از آنچه پیش فرستاده یا باز پس داشته است آگاه سازند (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
حق این است که انسان بر نفس خود بصیر است (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
ولو بهانههایش را در میان آورد (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به [بازخوانى وحى] مجنبان که در کار آن شتاب کنى (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
گردآورى و بازخوانى آن بر عهده ماست (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و چون آن را باز خوانیم، از بازخوانىاش پیروى کن (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس شرح و بیان آن بر عهده ماست (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
حاشا، حق این است که بهره زودیاب [دنیوى] را دوست دارید (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و [بهره دیریاب] آخرت را فرو مىگذارید (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در چنین روز، چهرههایى تازه و خرم باشد (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
به سوى پروردگارشان نگران (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در چنین روز چهرههایى دژم باشد (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
که مىداند بلایى کمرشکن بر سر او آید (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
اشا، چون جان به گلوگاه ها رسد (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود کیست افسونگر [درمانگر] (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و به یقین داند که هنگام جدایى است (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و هنگامه بالا گیرد (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
در چنین روز سیر و سرانجام به سوى پروردگار توست (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
[مدعى] نه [حق را] تصدیق کرد، و نه نمازگزارد (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه دروغ انگاشت و رویگردان شد (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس تبخترکنان به سوى خانوادهاش رفت (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
واى بر تو، باز هم واى بر تو (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس واى بر تو، و باز هم واى بر تو (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان مىپندارد که به امان خود رها خواهد شد؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا نطفهاى از منى که [در رحم] ریخته شده بود، نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس خون بستهاى بود که [خداوندش] آفرید و به سامان کرد (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از آن جفتى نرینه و مادینه پدید آورد (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا آن [آفریدگار] توانا بر آن نیست که مردگان را زنده کند؟ (40)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت مىخورم (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس ملامتگر (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان چنین مىپندارد که هرگز استخوانهاى [پوسیده و پراکنده] او را گرد نمىآوریم؟ (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
حق این است که تواناییم بر این که سرانگشتهاى او را فراهم آوریم (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
بلکه انسان مىخواهد در مهلتى که در پیش دارد، فسق و فجور کند (5)
سْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
[از سر استکبار] مىپرسد روز قیامت چه وقت است؟ (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
آنگاه که دیدگان خیره شود (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه تیره شود (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه فرا یکدیگر آورده شوند (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
انسان گوید در چنین روزى گریزگاه کجاست؟ (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
حاشا، پناهى نیست (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
سرانجام [همه چیز و همه کار] با پروردگار توست (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
در این روز انسان را از آنچه پیش فرستاده یا باز پس داشته است آگاه سازند (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
حق این است که انسان بر نفس خود بصیر است (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
ولو بهانههایش را در میان آورد (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را به [بازخوانى وحى] مجنبان که در کار آن شتاب کنى (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
گردآورى و بازخوانى آن بر عهده ماست (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
و چون آن را باز خوانیم، از بازخوانىاش پیروى کن (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس شرح و بیان آن بر عهده ماست (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
حاشا، حق این است که بهره زودیاب [دنیوى] را دوست دارید (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و [بهره دیریاب] آخرت را فرو مىگذارید (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
در چنین روز، چهرههایى تازه و خرم باشد (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
به سوى پروردگارشان نگران (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در چنین روز چهرههایى دژم باشد (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
که مىداند بلایى کمرشکن بر سر او آید (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
اشا، چون جان به گلوگاه ها رسد (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود کیست افسونگر [درمانگر] (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و به یقین داند که هنگام جدایى است (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و هنگامه بالا گیرد (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
در چنین روز سیر و سرانجام به سوى پروردگار توست (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
[مدعى] نه [حق را] تصدیق کرد، و نه نمازگزارد (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه دروغ انگاشت و رویگردان شد (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس تبخترکنان به سوى خانوادهاش رفت (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
واى بر تو، باز هم واى بر تو (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس واى بر تو، و باز هم واى بر تو (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان مىپندارد که به امان خود رها خواهد شد؟ (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا نطفهاى از منى که [در رحم] ریخته شده بود، نبود؟ (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس خون بستهاى بود که [خداوندش] آفرید و به سامان کرد (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از آن جفتى نرینه و مادینه پدید آورد (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا آن [آفریدگار] توانا بر آن نیست که مردگان را زنده کند؟ (40)