- 45396
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد سوره مدثر، قیامه
تلاوت تحقیق عبدالباسط محمد عبدالصمد، این تلاوت در سال 1954 میلادی در کشور سوریه، شهر حمص، مسجد خالد ابن ولید اجرا گردیده است.
سوره 74: المدثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿1﴾
اى کشیده رداى شب بر سر (1)
قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿2﴾
برخیز و بترسان (2)
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿3﴾
و پروردگار خود را بزرگ دار (3)
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿4﴾
و لباس خویشتن را پاک کن (4)
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿5﴾
و از پلیدى دور شو (5)
وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿6﴾
و منت مگذار و فزونى مطلب (6)
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿7﴾
و براى پروردگارت شکیبایى کن (7)
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿8﴾
پس چون در صور دمیده شود (8)
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿9﴾
آن روز [چه] روز ناگوارى است (9)
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿10﴾
بر کافران آسان نیست (10)
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿11﴾
مرا با آنکه [او را] تنها آفریدم واگذار (11)
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿12﴾
و دارایى بسیار به او بخشیدم (12)
وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿13﴾
و پسرانى آماده [به خدمت دادم] (13)
وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿14﴾
و برایش [عیش خوش] آماده کردم (14)
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿15﴾
باز [هم] طمع دارد که بیفزایم (15)
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿16﴾
ولى نه زیرا او دشمن آیات ما بود (16)
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿17﴾
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مى کنم (17)
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿18﴾
آرى [آن دشمن حق] اندیشید و سنجید (18)
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿19﴾
کشته بادا چگونه [او] سنجید (19)
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿20﴾
[آرى] کشته بادا چگونه [او] سنجید (20)
ثُمَّ نَظَرَ ﴿21﴾
آنگاه نظر انداخت (21)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿22﴾
سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید (22)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿23﴾
آنگاه پشت گردانید و تکبر ورزید (23)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾
و گفت این [قرآن] جز سحرى که [به برخى] آموخته اند نیست (24)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾
این غیر از سخن بشر نیست (25)
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿26﴾
زودا که او را به سقر در آورم (26)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿27﴾
و تو چه دانى که آن سقر چیست (27)
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿28﴾
نه باقى مى گذارد و نه رها مى کند (28)
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿29﴾
پوستها را سیاه مى گرداند (29)
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿30﴾
[و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است (30)
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿31﴾
و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره آنها را جز آزمایشى براى کسانى که کافر شده اند قرار ندادیم تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند و ایمان کسانى که ایمان آورده اند افزون گردد و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند و تا کسانى که در دلهایشان بیمارى است و کافران بگویند خدا از این وصفکردن چه چیزى را اراده کرده است این گونه خدا هر که را بخواهد بیراه مى گذارد و هر که را بخواهد هدایت مى کند و [شماره] سپاهیان پروردگارت را جز او نمى داند و این [آیات] جز تذکارى براى بشر نیست (31)
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
نه چنین است [که مى پندارند] سوگند به ماه (32)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و سوگند به شامگاه چون پشت کند (33)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
و سوگند به بامداد چون آشکار شود (34)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
که آیات [قرآن] از پدیده هاى بزرگ است (35)
نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿36﴾
بشر را هشداردهنده است (36)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
هر که از شما را که بخواهد پیشى جوید یا بازایستد (37)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿38﴾
هر کسى در گرو دستاورد خویش است (38)
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿39﴾
بجز یاران دست راست (39)
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿40﴾
در میان باغها از یکدیگر مى پرسند (40)
عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿41﴾
درباره مجرمان (41)
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿42﴾
چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد (42)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿43﴾
گویند از نمازگزاران نبودیم (43)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿44﴾
و بینوایان را غذا نمى دادیم (44)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿45﴾
با هرزه درایان هرزه درایى میکردیم (45)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿46﴾
و روز جزا را دروغ مى شمردیم (46)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿47﴾
تا مرگ ما در رسید (47)
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿48﴾
از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى نمى بخشد (48)
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿49﴾
چرا آنها از تذکر روى گردانند (49)
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿50﴾
گویى گورخرانى رمیده اند (50)
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾
که از مقابل شیرى فرار کرده اند (51)
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿52﴾
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه اى از سوى خدا براى او فرستاده شود (52)
کَلَّا بَلْ لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾
چنین نیست که آنان مى گویند بلکه آنها از آخرت نمى ترسند (53)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
چنین نیست که آنها مى گویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است (54)
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾
هر کس بخواهد از آن پند مى گیرد (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
و هیچ کس پند نمى گیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است (56)
سوره 75: القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان مى پندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
انسان شک در معاد ندارد بلکه او مى خواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
از اینرو مى پرسد قیامت کى خواهد بود (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
بگو در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش در آید (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بى نور گردد (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان مى گوید راه فرار کجاست (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مى کنند (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حرکت مده (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
پس هر گاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروى کن (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما مى پندارید و دلایل معاد را کافى نمیدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها مى کنید (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مى نگرد (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا مى داند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مى شکند (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست که انسان مى پندارد او ایمان نمى آورد تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود آیا کسى هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپیچد (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
آرى در آن روز مسیر همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
در آن روز گفته مى شود او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد و روى گردان شد (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى که متکبرانه قدم برمى داشت (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
با این اعمال عذاب الهى براى تو شایسته تر است شایسته تر (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهى براى تو شایسته تر است شایسته تر (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان مى کند بى هدف رها مى شود (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه اى از منى که در رحم ریخته مى شود نبود (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند (40)
سوره 74: المدثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ ﴿1﴾
اى کشیده رداى شب بر سر (1)
قُمْ فَأَنْذِرْ ﴿2﴾
برخیز و بترسان (2)
وَرَبَّکَ فَکَبِّرْ ﴿3﴾
و پروردگار خود را بزرگ دار (3)
وَثِیَابَکَ فَطَهِّرْ ﴿4﴾
و لباس خویشتن را پاک کن (4)
وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ ﴿5﴾
و از پلیدى دور شو (5)
وَلَا تَمْنُنْ تَسْتَکْثِرُ ﴿6﴾
و منت مگذار و فزونى مطلب (6)
وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ﴿7﴾
و براى پروردگارت شکیبایى کن (7)
فَإِذَا نُقِرَ فِی النَّاقُورِ ﴿8﴾
پس چون در صور دمیده شود (8)
فَذَلِکَ یَوْمَئِذٍ یَوْمٌ عَسِیرٌ ﴿9﴾
آن روز [چه] روز ناگوارى است (9)
عَلَى الْکَافِرِینَ غَیْرُ یَسِیرٍ ﴿10﴾
بر کافران آسان نیست (10)
ذَرْنِی وَمَنْ خَلَقْتُ وَحِیدًا ﴿11﴾
مرا با آنکه [او را] تنها آفریدم واگذار (11)
وَجَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَمْدُودًا ﴿12﴾
و دارایى بسیار به او بخشیدم (12)
وَبَنِینَ شُهُودًا ﴿13﴾
و پسرانى آماده [به خدمت دادم] (13)
وَمَهَّدْتُ لَهُ تَمْهِیدًا ﴿14﴾
و برایش [عیش خوش] آماده کردم (14)
ثُمَّ یَطْمَعُ أَنْ أَزِیدَ ﴿15﴾
باز [هم] طمع دارد که بیفزایم (15)
کَلَّا إِنَّهُ کَانَ لِآیَاتِنَا عَنِیدًا ﴿16﴾
ولى نه زیرا او دشمن آیات ما بود (16)
سَأُرْهِقُهُ صَعُودًا ﴿17﴾
به زودى او را به بالارفتن از گردنه [عذاب] وادار مى کنم (17)
إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ﴿18﴾
آرى [آن دشمن حق] اندیشید و سنجید (18)
فَقُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿19﴾
کشته بادا چگونه [او] سنجید (19)
ثُمَّ قُتِلَ کَیْفَ قَدَّرَ ﴿20﴾
[آرى] کشته بادا چگونه [او] سنجید (20)
ثُمَّ نَظَرَ ﴿21﴾
آنگاه نظر انداخت (21)
ثُمَّ عَبَسَ وَبَسَرَ ﴿22﴾
سپس رو ترش نمود و چهره در هم کشید (22)
ثُمَّ أَدْبَرَ وَاسْتَکْبَرَ ﴿23﴾
آنگاه پشت گردانید و تکبر ورزید (23)
فَقَالَ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ ﴿24﴾
و گفت این [قرآن] جز سحرى که [به برخى] آموخته اند نیست (24)
إِنْ هَذَا إِلَّا قَوْلُ الْبَشَرِ ﴿25﴾
این غیر از سخن بشر نیست (25)
سَأُصْلِیهِ سَقَرَ ﴿26﴾
زودا که او را به سقر در آورم (26)
وَمَا أَدْرَاکَ مَا سَقَرُ ﴿27﴾
و تو چه دانى که آن سقر چیست (27)
لَا تُبْقِی وَلَا تَذَرُ ﴿28﴾
نه باقى مى گذارد و نه رها مى کند (28)
لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ ﴿29﴾
پوستها را سیاه مى گرداند (29)
عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ ﴿30﴾
[و] بر آن [دوزخ] نوزده [نگهبان] است (30)
وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَى لِلْبَشَرِ ﴿31﴾
و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره آنها را جز آزمایشى براى کسانى که کافر شده اند قرار ندادیم تا آنان که اهل کتابند یقین به هم رسانند و ایمان کسانى که ایمان آورده اند افزون گردد و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند و تا کسانى که در دلهایشان بیمارى است و کافران بگویند خدا از این وصفکردن چه چیزى را اراده کرده است این گونه خدا هر که را بخواهد بیراه مى گذارد و هر که را بخواهد هدایت مى کند و [شماره] سپاهیان پروردگارت را جز او نمى داند و این [آیات] جز تذکارى براى بشر نیست (31)
کَلَّا وَالْقَمَرِ ﴿32﴾
نه چنین است [که مى پندارند] سوگند به ماه (32)
وَاللَّیْلِ إِذْ أَدْبَرَ ﴿33﴾
و سوگند به شامگاه چون پشت کند (33)
وَالصُّبْحِ إِذَا أَسْفَرَ ﴿34﴾
و سوگند به بامداد چون آشکار شود (34)
إِنَّهَا لَإِحْدَى الْکُبَرِ ﴿35﴾
که آیات [قرآن] از پدیده هاى بزرگ است (35)
نَذِیرًا لِلْبَشَرِ ﴿36﴾
بشر را هشداردهنده است (36)
لِمَنْ شَاءَ مِنْکُمْ أَنْ یَتَقَدَّمَ أَوْ یَتَأَخَّرَ ﴿37﴾
هر که از شما را که بخواهد پیشى جوید یا بازایستد (37)
کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ ﴿38﴾
هر کسى در گرو دستاورد خویش است (38)
إِلَّا أَصْحَابَ الْیَمِینِ ﴿39﴾
بجز یاران دست راست (39)
فِی جَنَّاتٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿40﴾
در میان باغها از یکدیگر مى پرسند (40)
عَنِ الْمُجْرِمِینَ ﴿41﴾
درباره مجرمان (41)
مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ ﴿42﴾
چه چیز شما را در آتش [سقر] درآورد (42)
قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ﴿43﴾
گویند از نمازگزاران نبودیم (43)
وَلَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ ﴿44﴾
و بینوایان را غذا نمى دادیم (44)
وَکُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِینَ ﴿45﴾
با هرزه درایان هرزه درایى میکردیم (45)
وَکُنَّا نُکَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ ﴿46﴾
و روز جزا را دروغ مى شمردیم (46)
حَتَّى أَتَانَا الْیَقِینُ ﴿47﴾
تا مرگ ما در رسید (47)
فَمَا تَنْفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِینَ ﴿48﴾
از این رو شفاعت شفاعت کنندگان به حال آنها سودى نمى بخشد (48)
فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْکِرَةِ مُعْرِضِینَ ﴿49﴾
چرا آنها از تذکر روى گردانند (49)
کَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ ﴿50﴾
گویى گورخرانى رمیده اند (50)
فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾
که از مقابل شیرى فرار کرده اند (51)
بَلْ یُرِیدُ کُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ یُؤْتَى صُحُفًا مُنَشَّرَةً ﴿52﴾
بلکه هر کدام از آنها انتظار دارد نامه جداگانه اى از سوى خدا براى او فرستاده شود (52)
کَلَّا بَلْ لَا یَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾
چنین نیست که آنان مى گویند بلکه آنها از آخرت نمى ترسند (53)
کَلَّا إِنَّهُ تَذْکِرَةٌ ﴿54﴾
چنین نیست که آنها مى گویند آن قرآن یک تذکر و یادآورى است (54)
فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ ﴿55﴾
هر کس بخواهد از آن پند مى گیرد (55)
وَمَا یَذْکُرُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾
و هیچ کس پند نمى گیرد مگر اینکه خدا بخواهد او اهل تقوا و اهل آمرزش است (56)
سوره 75: القیامة
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ ﴿1﴾
سوگند به روز قیامت (1)
وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ ﴿2﴾
و سوگند به نفس لوامه و وجدان بیدار و ملامتگر که رستاخیز حق است (2)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ ﴿3﴾
آیا انسان مى پندارد که هرگز استخوانهاى او را جمع نخواهیم کرد (3)
بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ ﴿4﴾
آرى قادریم که حتى خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب کنیم (4)
بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ ﴿5﴾
انسان شک در معاد ندارد بلکه او مى خواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت در تمام عمر گناه کند (5)
یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ ﴿6﴾
از اینرو مى پرسد قیامت کى خواهد بود (6)
فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ ﴿7﴾
بگو در آن هنگام که چشمها از شدت وحشت به گردش در آید (7)
وَخَسَفَ الْقَمَرُ ﴿8﴾
و ماه بى نور گردد (8)
وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ ﴿9﴾
و خورشید و ماه یک جا جمع شوند (9)
یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ ﴿10﴾
آن روز انسان مى گوید راه فرار کجاست (10)
کَلَّا لَا وَزَرَ ﴿11﴾
هرگز چنین نیست راه فرار و پناهگاهى وجود ندارد (11)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ ﴿12﴾
آن روز قرارگاه نهایى تنها بسوى پروردگار تو است (12)
یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾
و در آن روز انسان را از تمام کارهایى که از پیش یا پس فرستاده آگاه مى کنند (13)
بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾
بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است (14)
وَلَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾
هر چند در ظاهر براى خود عذرهایى بتراشد (15)
لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾
زبانت را بخاطر عجله براى خواندن آن [= قرآن] حرکت مده (16)
إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾
چرا که جمع کردن و خواندن آن بر عهده ماست (17)
فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾
پس هر گاه آن را خواندیم از خواندن آن پیروى کن (18)
ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ ﴿19﴾
سپس بیان و توضیح آن نیز بر عهده ماست (19)
کَلَّا بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ ﴿20﴾
چنین نیست که شما مى پندارید و دلایل معاد را کافى نمیدانید بلکه شما دنیاى زودگذر را دوست دارید و هوسرانى بىقید و شرط را (20)
وَتَذَرُونَ الْآخِرَةَ ﴿21﴾
و آخرت را رها مى کنید (21)
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ ﴿22﴾
آرى در آن روز صورتهایى شاداب و مسرور است (22)
إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿23﴾
و به پروردگارش مى نگرد (23)
وَوُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ ﴿24﴾
و در آن روز صورتهایى عبوس و در هم کشیده است (24)
تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ ﴿25﴾
زیرا مى داند عذابى در پیش دارد که پشت را در هم مى شکند (25)
کَلَّا إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ ﴿26﴾
چنین نیست که انسان مى پندارد او ایمان نمى آورد تا موقعى که جان به گلوگاهش رسد (26)
وَقِیلَ مَنْ رَاقٍ ﴿27﴾
و گفته شود آیا کسى هست که این بیمار را از مرگ نجات دهد (27)
وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ ﴿28﴾
و به جدائى از دنیا یقین پیدا کند (28)
وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾
و ساق پاها از سختى جان دادن به هم بپیچد (29)
إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾
آرى در آن روز مسیر همه بسوى دادگاه پروردگارت خواهد بود (30)
فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾
در آن روز گفته مى شود او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند (31)
وَلَکِنْ کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾
بلکه تکذیب کرد و روى گردان شد (32)
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾
سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى که متکبرانه قدم برمى داشت (33)
أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾
با این اعمال عذاب الهى براى تو شایسته تر است شایسته تر (34)
ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾
سپس عذاب الهى براى تو شایسته تر است شایسته تر (35)
أَیَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾
آیا انسان گمان مى کند بى هدف رها مى شود (36)
أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾
آیا او نطفه اى از منى که در رحم ریخته مى شود نبود (37)
ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾
سپس بصورت خونبسته در آمد و خداوند او را آفرید و موزون ساخت (38)
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿39﴾
و از او دو زوج مرد و زن آفرید (39)
أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾
آیا چنین کسى قادر نیست که مردگان را زنده کند (40)