- 1231
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق راغب مصطفی غلوش سوره مریم آیات 22 تا 36، شمس آیات 1تا 9
تلاوت تحقیق راغب مصطفی غلوش، این تلاوت در کشور مصر اجرا گردیده است.
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿22﴾
پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده اى پناه جست (22)
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿23﴾
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموششده بودم (23)
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿24﴾
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿25﴾
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (25)
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿26﴾
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿27﴾
پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده اى (27)
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿28﴾
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود (28)
فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿29﴾
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است سخن بگوییم (29)
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿30﴾
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (30)
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿31﴾
و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است (31)
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است (32)
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿33﴾
و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته مى شوم (33)
ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿34﴾
این است [ماجراى] عیسى پسر مریم [همان] گفتار درستى که در آن شک مى کنند (34)
مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿35﴾
خدا را نسزد که فرزندى برگیرد منزه است او چون کارى را اراده کند همین قدر به آن مى گوید موجود شو پس بى درنگ موجود مى شود (35)
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿36﴾
و در حقیقت خداست که پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست (36)
سوره 91: الشمس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾
سوگند به خورشید و تابندگى اش (1)
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾
سوگند به ماه چون پى [خورشید] رود (2)
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾
سوگند به روز چون [زمین را] روشن گرداند (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾
سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (4)
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾
سوگند به آسمان و آن کس که آن را برافراشت (5)
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾
سوگند به زمین و آن کس که آن را گسترد (6)
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾
سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد (7)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾
سپس پلیدکارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام کرد (8)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿9﴾
که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد (9)
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَانًا قَصِیًّا ﴿22﴾
پس [مریم] به او [=عیسى] آبستن شد و با او به مکان دورافتاده اى پناه جست (22)
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا ﴿23﴾
تا درد زایمان او را به سوى تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و یکسر فراموششده بودم (23)
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا ﴿24﴾
پس از زیر [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد که غم مدار پروردگارت زیر [پاى] تو چشمه آبى پدید آورده است (24)
وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا ﴿25﴾
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگیر و] بتکان بر تو خرماى تازه مى ریزد (25)
فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا ﴿26﴾
و بخور و بنوش و دیده روشن دار پس اگر کسى از آدمیان را دیدى بگوى من براى [خداى] رحمان روزه نذر کرده ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت (26)
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئًا فَرِیًّا ﴿27﴾
پس [مریم] در حالى که او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد گفتند اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده اى (27)
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا ﴿28﴾
اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت [نیز] بدکاره نبود (28)
فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ﴿29﴾
[مریم] به سوى [عیسى] اشاره کرد گفتند چگونه با کسى که در گهواره [و] کودک است سخن بگوییم (29)
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿30﴾
[کودک] گفت منم بنده خدا به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده است (30)
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیًّا ﴿31﴾
و هر جا که باشم مرا با برکت ساخته و تا زنده ام به نماز و زکات سفارش کرده است (31)
وَبَرًّا بِوَالِدَتِی وَلَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّارًا شَقِیًّا ﴿32﴾
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار کرده و زورگو و نافرمانم نگردانیده است (32)
وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا ﴿33﴾
و درود بر من روزى که زاده شدم و روزى که مى میرم و روزى که زنده برانگیخته مى شوم (33)
ذَلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ ﴿34﴾
این است [ماجراى] عیسى پسر مریم [همان] گفتار درستى که در آن شک مى کنند (34)
مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿35﴾
خدا را نسزد که فرزندى برگیرد منزه است او چون کارى را اراده کند همین قدر به آن مى گوید موجود شو پس بى درنگ موجود مى شود (35)
وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿36﴾
و در حقیقت خداست که پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستید این است راه راست (36)
سوره 91: الشمس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾
سوگند به خورشید و تابندگى اش (1)
وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾
سوگند به ماه چون پى [خورشید] رود (2)
وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾
سوگند به روز چون [زمین را] روشن گرداند (3)
وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾
سوگند به شب چو پرده بر آن پوشد (4)
وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾
سوگند به آسمان و آن کس که آن را برافراشت (5)
وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾
سوگند به زمین و آن کس که آن را گسترد (6)
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾
سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد (7)
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾
سپس پلیدکارى و پرهیزگارى اش را به آن الهام کرد (8)
قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا ﴿9﴾
که هر کس آن را پاک گردانید قطعا رستگار شد (9)