- 492
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل هانی الرفاعی سوره ی نجم
ترتیل سوره ای هانی الرفاعی و ترجمه استاد الهی قمشه ای
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
قسم به ستاره چون فرود آید. (1)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
که صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است. (2)
وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. (3)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. (4)
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است. (5)
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد. (6)
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود. (7)
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید. (8)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
(بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد. (9)
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد. (10)
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. (11)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه میکنید؟ (12)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
و یکبار دیگر هم او را (یعنی جبرئیل را) رسول مشاهده کرد. (13)
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
در نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند). (14)
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است. (15)
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
چون سدره را میپوشاند (از نور عظمت حق) آنچه که احدی از آن آگه نیست. (16)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد. (17)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
آنجا از بزرگتر آیات حیرتانگیز پروردگارش را به حقیقت دید. (18)
أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿19﴾
آیا دو بت بزرگ لات و عزّای خود را دیدید (که بی اثر است). (19)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿20﴾
و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بینفع و ضرر است). (20)
أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى ﴿21﴾
آیا شما را فرزند پسر و خدا را دختر است؟ (21)
تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿22﴾
اگر چنین بودی باز هم تقسیمی ناروا و نادرست بودی. (22)
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿23﴾
این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمیکنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد. (23)
أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿24﴾
آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل میشود؟ (24)
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿25﴾
در صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست. (25)
وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿26﴾
و بسیار ملک در آسمانها هست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد. (26)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثَى ﴿27﴾
آنان که به آخرت ایمان ندارند فرشتگان را نام دختران خدا نهادند. (27)
وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿28﴾
و حال آنکه هیچ علم به آن ندارند و جز در پی گمان و پندار نمیروند و ظنّ و گمان هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد. (28)
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿29﴾
پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن. (29)
ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿30﴾
منتهای علم و فهم این مردم تا همین حد است، خدا به حال آن که از راه حق گمراه شد و آن که هدایت یافت کاملا آگاه است. (30)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿31﴾
و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند. (31)
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿32﴾
آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیرهای یا تخیّل و وسوسهای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاهتر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است. (32)
أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿33﴾
(ای رسول) دیدی آن کس را که روی (از جنگ احد) بگردانید؟ (33)
وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿34﴾
و اندک صدقهای داد سپس به کلّی قطع احسان کرد؟ (مفسّرین گفتند: آیات مربوط به عثمان است که شتری با بار به عبد اللّه سعد داد که در محشر بار گناه عثمان را به دوش گیرد). (34)
أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿35﴾
آیا علم غیب نزد اوست و او (به احوال آن جهان) بیناست (که میداند رفیقش میتواند بار گناه او را به دوش گیرد). (35)
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾
یا که آگه نشد به آنچه (راجع به مجازات) در تورات موسی عمران است؟ (36)
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿37﴾
و هم در صحف ابراهیم خلیل وفادار؟ (37)
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾
که هیچ کس بار گناه دیگری را (در قیامت) به دوش نخواهد گرفت. (38)
وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾
و (نمیداند) اینکه برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟ (39)
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿40﴾
و اینکه البته پاداش سعی و عمل او را (در دنیا و برزخ) به وی بنمایند. (40)
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ﴿41﴾
سپس (در آخرت) پاداش کامل آن را به او بدهند. (41)
وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى ﴿42﴾
و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی میشود. (42)
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿43﴾
و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند. (43)
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿44﴾
و هم اوست که بمیراند و باز زنده فرماید. (44)
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿45﴾
و اوست که خلق را (برای انس با هم) جفت نر و ماده آفریده است. (45)
مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾
از نطفهای آفریده که (از مردان به رحم زنان) میریزد. (46)
وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾
و هم بر اوست که ایجاد نشأه آخرت کند. (47)
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾
و هم اوست که (بندگان را) بینیاز کند و سرمایه (هر سعادت) بخشد. (48)
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾
و هم اوست آفریننده ستاره شعری (پس آفریننده را پرستید نه ستاره را). (49)
وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾
و هم اوست که نخستین قوم عاد را هلاک ساخت. (50)
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾
و قوم ثمود را، و هیچ باقی نگذاشت. (51)
وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾
و پیش از اینان قوم نوح را که ظالم و سرکشتر بودند هلاک گردانید. (52)
وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿53﴾
و شهرهای قوم لوط را واژگون ساخت. (53)
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾
تا آنکه بر آنها عذابی بسیار سخت احاطه کرد. (54)
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿55﴾
پس (ای بشر) به کدام یک از نعمتهای پروردگارت جدل و انکار میکنی؟ (55)
هَذَا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾
این رسول هم مانند رسولان پیشین ترساننده خلق (از قهر خدا) است. (56)
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿57﴾
روز قیامت بسیار نزدیک شده است. (57)
لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿58﴾
هیچ کس غیر خدا آن روز را آشکار نتواند ساخت. (58)
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾
آیا از این سخن تعجب میکنید، (59)
وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿60﴾
و (به فسوس و مسخره بر آن) میخندید و (به روزگار سخت خود) نمیگریید، (60)
وَأَنْتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾
و شما سخت غافلید (از این خواب غفلت برخیزید و). (61)
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾
بعد از این به سجده و عبادت خدا پردازید. (62)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
قسم به ستاره چون فرود آید. (1)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
که صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است. (2)
وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
و هرگز به هوای نفس سخن نمیگوید. (3)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست. (4)
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است. (5)
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد. (6)
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود. (7)
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید. (8)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
(بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد. (9)
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد. (10)
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت. (11)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه میکنید؟ (12)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
و یکبار دیگر هم او را (یعنی جبرئیل را) رسول مشاهده کرد. (13)
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
در نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند). (14)
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است. (15)
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
چون سدره را میپوشاند (از نور عظمت حق) آنچه که احدی از آن آگه نیست. (16)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد. (17)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
آنجا از بزرگتر آیات حیرتانگیز پروردگارش را به حقیقت دید. (18)
أَفَرَأَیْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿19﴾
آیا دو بت بزرگ لات و عزّای خود را دیدید (که بی اثر است). (19)
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿20﴾
و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بینفع و ضرر است). (20)
أَلَکُمُ الذَّکَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى ﴿21﴾
آیا شما را فرزند پسر و خدا را دختر است؟ (21)
تِلْکَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِیزَى ﴿22﴾
اگر چنین بودی باز هم تقسیمی ناروا و نادرست بودی. (22)
إِنْ هِیَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿23﴾
این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهادهاید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمیکنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد. (23)
أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿24﴾
آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل میشود؟ (24)
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿25﴾
در صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست. (25)
وَکَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَرْضَى ﴿26﴾
و بسیار ملک در آسمانها هست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد. (26)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلَائِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثَى ﴿27﴾
آنان که به آخرت ایمان ندارند فرشتگان را نام دختران خدا نهادند. (27)
وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئًا ﴿28﴾
و حال آنکه هیچ علم به آن ندارند و جز در پی گمان و پندار نمیروند و ظنّ و گمان هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد. (28)
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنَا وَلَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیَاةَ الدُّنْیَا ﴿29﴾
پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن. (29)
ذَلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿30﴾
منتهای علم و فهم این مردم تا همین حد است، خدا به حال آن که از راه حق گمراه شد و آن که هدایت یافت کاملا آگاه است. (30)
وَلِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَیَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿31﴾
و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند. (31)
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿32﴾
آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیرهای یا تخیّل و وسوسهای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاهتر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است. (32)
أَفَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى ﴿33﴾
(ای رسول) دیدی آن کس را که روی (از جنگ احد) بگردانید؟ (33)
وَأَعْطَى قَلِیلًا وَأَکْدَى ﴿34﴾
و اندک صدقهای داد سپس به کلّی قطع احسان کرد؟ (مفسّرین گفتند: آیات مربوط به عثمان است که شتری با بار به عبد اللّه سعد داد که در محشر بار گناه عثمان را به دوش گیرد). (34)
أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى ﴿35﴾
آیا علم غیب نزد اوست و او (به احوال آن جهان) بیناست (که میداند رفیقش میتواند بار گناه او را به دوش گیرد). (35)
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾
یا که آگه نشد به آنچه (راجع به مجازات) در تورات موسی عمران است؟ (36)
وَإِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى ﴿37﴾
و هم در صحف ابراهیم خلیل وفادار؟ (37)
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾
که هیچ کس بار گناه دیگری را (در قیامت) به دوش نخواهد گرفت. (38)
وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾
و (نمیداند) اینکه برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟ (39)
وَأَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى ﴿40﴾
و اینکه البته پاداش سعی و عمل او را (در دنیا و برزخ) به وی بنمایند. (40)
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ﴿41﴾
سپس (در آخرت) پاداش کامل آن را به او بدهند. (41)
وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى ﴿42﴾
و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی میشود. (42)
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَأَبْکَى ﴿43﴾
و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند. (43)
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْیَا ﴿44﴾
و هم اوست که بمیراند و باز زنده فرماید. (44)
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنْثَى ﴿45﴾
و اوست که خلق را (برای انس با هم) جفت نر و ماده آفریده است. (45)
مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾
از نطفهای آفریده که (از مردان به رحم زنان) میریزد. (46)
وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾
و هم بر اوست که ایجاد نشأه آخرت کند. (47)
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾
و هم اوست که (بندگان را) بینیاز کند و سرمایه (هر سعادت) بخشد. (48)
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾
و هم اوست آفریننده ستاره شعری (پس آفریننده را پرستید نه ستاره را). (49)
وَأَنَّهُ أَهْلَکَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾
و هم اوست که نخستین قوم عاد را هلاک ساخت. (50)
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾
و قوم ثمود را، و هیچ باقی نگذاشت. (51)
وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾
و پیش از اینان قوم نوح را که ظالم و سرکشتر بودند هلاک گردانید. (52)
وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى ﴿53﴾
و شهرهای قوم لوط را واژگون ساخت. (53)
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾
تا آنکه بر آنها عذابی بسیار سخت احاطه کرد. (54)
فَبِأَیِّ آلَاءِ رَبِّکَ تَتَمَارَى ﴿55﴾
پس (ای بشر) به کدام یک از نعمتهای پروردگارت جدل و انکار میکنی؟ (55)
هَذَا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾
این رسول هم مانند رسولان پیشین ترساننده خلق (از قهر خدا) است. (56)
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿57﴾
روز قیامت بسیار نزدیک شده است. (57)
لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ ﴿58﴾
هیچ کس غیر خدا آن روز را آشکار نتواند ساخت. (58)
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾
آیا از این سخن تعجب میکنید، (59)
وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ﴿60﴾
و (به فسوس و مسخره بر آن) میخندید و (به روزگار سخت خود) نمیگریید، (60)
وَأَنْتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾
و شما سخت غافلید (از این خواب غفلت برخیزید و). (61)
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾
بعد از این به سجده و عبادت خدا پردازید. (62)