- 1438
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل ابوبکر شاطری سوره مبارکه ص
تلاوت ترتیل سوره ای ابوبکر شاطری - با ترجمه شیخ حسین انصاریان
ص
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ﴿1﴾
ص [صاد] سوگند به قرآن پندآموز (1)
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿2﴾
آرى کافران گرفتار حمیت [جاهلیت] و ستیزه جویى اند (2)
کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ ﴿3﴾
چه بسیار نسلها که پیش از ایشان نابودشان کردیم و فریاد خواستند اما زمان، زمان گریز [و رهایى] نبود (3)
وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ﴿4﴾
و شگفتى مىکردند که [پیامبر] هشدار دهنده اى از خودشان به سراغ آنان آمده است، و کافران گفتند این جادوگر دروغ زن است (4)
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ ﴿5﴾
آیا همه خدایان را خداى یگانه اى مىسازد، این امر عجیبى است (5)
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِکُمْ إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ ﴿6﴾
و بزرگان ایشان به راه خود رفتند و گفتند که بروید و بر [عبادت] خدایان خود شکیبایى پیشه کنید، که این امر مطلوب است (6)
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿7﴾
ما چنین چیزى در آیین اخیر نشنیده ایم این جز از خود بر ساختن نیست (7)
أَأُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ ﴿8﴾
آیا از میان همه ما قرآن بر او نازل شده است؟ بلکه ایشان از یاد من در شک و شبه هاند، یا هنوز عذاب مرا نچشیده اند (8)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ ﴿9﴾
یا گنجینه هاى رحمت پروردگار پیروزمند بخشنده ات در اختیار آنان است؟ (9)
أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ﴿10﴾
یا فرمانروایى آسمانها و زمین و مابین آنها از آن ایشان است، پس با نردبان ها فراروند (10)
جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿11﴾
در آنجا سپاهى است از همدستان که شکست خوردنى است (11)
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿12﴾
پیش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب سپاه، تکذیب [پیامبران را] پیشه کردند (12)
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَیْکَةِ أُولَئِکَ الْأَحْزَابُ ﴿13﴾
و نیز ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه، این جماعتها (13)
إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿14﴾
یکایک آنان جز تکذیب پیامبران کارى نکردند، و لذا عقاب من [در حق آنان] تحقق یافت (14)
وَمَا یَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿15﴾
و اینان جز بانگ مرگبار یگانهاى را انتظار نمىکشند که فروگذار نمىکند (15)
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسَابِ ﴿16﴾
و ادعا کردند که پروردگارا کارنامه ما را پیش از روز حساب، هر چه زودتر به ما بده (16)
اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿17﴾
بر آنچه مىگویند شکیبایى کن، و از بنده ما داوود یاد کن که هم توانمند بود و هم توبه کار (17)
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿18﴾
ما کوهها را همراه او رام کرده بودیم که شامگاهان و بامدادان همنوا با او تسبیح مىگفتند (18)
وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿19﴾
و پرندگان را که گرد آینده بودند و همه باز گردنده (19)
وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿20﴾
و فرمانروایى او را استوار داشتیم و به او پیامبرى و نفوذ کلامى فیصله بخش بخشیده بودیم (20)
وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿21﴾
و آیا خبر اصحاب دعوى به تو رسیده است که از دیوار محراب او بالا رفتند (21)
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ﴿22﴾
آنگاه که [ناگهان] بر داوود وارد شدند و او از ایشان هراسید، گفتند مترس، اصحاب دعوایى هستیم که بعضى از ما بر دیگرى ستم کرده است، پس در میان ما به حق داورى کن، و بیداد مکن و ما را به راه راست رهنمایى کن (22)
إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ ﴿23﴾
[یکى از آنان گفت] این دوست من است که نود و نه میش دارد، و من یک میش تنها دارم، و مىگوید آن را هم به من واگذار و با من درشت گویى مىکند (23)
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ ﴿24﴾
[داوود] گفت به راستى با خواستن میش تو و افزودنش به میش هاى خود، در حق تو ستم کرده است، و بسیارى از شریکان هستند که در حق همدیگر ستم مىکنند، مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته پیش گرفته باشند، و ایشان [به واقع] اندک شمارند، و داوود دانست که ما او را آزموده ایم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار کرد، و به سجده در افتاد و توبه کرد (24)
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿25﴾
آنگاه این امر را بر او آمرزیدیم، و او در نزد ما تقرب و نیک سرانجامى داشت (25)
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ ﴿26﴾
اى داوود ما تو را در روى زمین خلیفه [خود] برگماشته ایم، پس در میان مردم به حق داورى کن، و از هوى و هوس پیروى مکن، که تو را از راه خدا گمراه کند، بىگمان کسانى که از راه خدا گمراه مىشوند عذاب سخت و سنگینى در پیش دارند چرا که روز حساب را فراموش کرده اند (26)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿27﴾
و ما آسمان و زمین و مابین آنها را بیهوده نیافریده ایم، این پندار کسانى است که کفر ورزیده اند، و واى بر کسانى که کفر ورزیده اند از [عذاب] آتش دوزخ (27)
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ ﴿28﴾
آیا کسانى را که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته کرده اند، همانند مفسدان در زمین قرار مىدهیم، یا آیا پارسایان را مانند فاجران مى شماریم؟ (28)
کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿29﴾
کتابى است مبارک که آن را بر تو فرو فرستاده ایم، تا در آیات آن اندیشه کنند، و خردمندان از آن پند گیرند (29)
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿30﴾
و به داوود سلیمان را بخشیدیم، چه نیکو بندهاى که تواب بود (30)
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ ﴿31﴾
چنین بود که شامگاهان اسبهاى نیکویى بر او عرضه داشتند (31)
فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ﴿32﴾
[سلیمان سرگرم تماشاى آنان شد] آنگاه گفت [دریغا] من چنان شیفته مهر اسبان شدم که از یاد پروردگارم غافل شدم، تا آنکه [خورشید] در حجاب [مغرب] پنهان شد (32)
رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿33﴾
[سپس گفت] آنها را به نزد من باز گردانید آنگاه به دست کشیدن بر ساقها و گردنهاى آنها پرداخت (33)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿34﴾
و به راستى سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدى را افکندیم، سپس توبه کرد (34)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿35﴾
گفت پروردگارا مرا بیامرز و به من فرمانروایى ببخش که سزاوار هیچ کس پس از من نباشد که تو بخششگرى (35)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ ﴿36﴾
آنگاه باد را رام او ساختیم که به فرمان او هر جا که خواسته باشد به آهستگى روان باشد (36)
وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿37﴾
و دیوانى را که همه بنا یا غواص بودند [مسخر او ساختیم] (37)
وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿38﴾
و دیگرانى که به هم بستگان با پاى بندها بودند (38)
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿39﴾
این بخشش ماست، بىحساب [آن را] ببخش یا براى خود نگهدار (39)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿40﴾
و او را نزد ما تقرب و نیک سرانجامى بود (40)
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴿41﴾
و بنده ما ایوب را یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است (41)
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿42﴾
[گفتیم] پایت را به زمین بزن، اینک این شست نگاهى است سرد و نوشیدنى (42)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿43﴾
و [سپس /دیگربار] خانواده اش و همانند آن را همراه ایشان، از سر رحمت خویش و براى پندآموزى به خردمندان، به او بخشیدیم (43)
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿44﴾
و [به او به رعایت عهدى که کرده بود، گفتیم] دستهاى چوب ترکه به دستت بگیر، و با آن [همسرت را فقط یک بار] بزن، و سوگند مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه نیکو بندهاى که تواب بود (44)
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ﴿45﴾
و یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که همه توانمند [در عبادت] و دیده ور بودند (45)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾
ما آنان را به خصلتى ویژه ساختیم که آخرت اندیشى بود (46)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾
و ایشان از نظر ما از برگزیدگان نیک بودند (47)
وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ ﴿48﴾
و یاد کن اسماعیل و الیسع و ذوالکفل را که همه از نیکان بودند (48)
هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿49﴾
این یاد کردى است و پرهیزگاران را نیک سرانجامى است (49)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿50﴾
بهشت هاى عدن که درهایش براى ایشان گشوده است (50)
مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿51﴾
در آنجا تکیه [بر اورنگها] زدگانند، در آنجا میوه هاى بسیار، و نوشیدنى [ها] مى طلبند (51)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿52﴾
و نزد آنان دوشیزگان همسال چشم فروهشته [/قانع به شوهر] هستند (52)
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ ﴿53﴾
این است آنچه به شما براى روز حساب وعده داده شده بود (53)
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿54﴾
این همان رزق معین از جانب ماست که تمامى ندارد (54)
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿55﴾
چنین است، و سرکشان را بدترین سرانجام است (55)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿56﴾
جهنم است که واردش مىشوند و بد آرامگاهى است (56)
هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿57﴾
چنین است، آب جوش و چرکابه که باید بچشندش (57)
وَآخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿58﴾
و عذابى دیگر است همانند آن به انواع و اقسام (58)
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿59﴾
این گروهى است که همراه با شما به دوزخ فرو رفته اند، خوشامدى نیست ایشان را، چرا که به آتش دوزخ در آینده اند (59)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿60﴾
گویند شما را خوشامدى نباشد، شما بودید که آن راه را پیش پاى ما گذاشتید، پس چه بد قرارگاهى است (60)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ ﴿61﴾
گویند پروردگارا هر کس که این را پیش پاى ما گذاشته است، عذابش را در آتش دوزخ دو چندان بیفزاى (61)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿62﴾
و گویند ما را چه شده است که مردانى را که از بد کرداران مىشمردیمشان، [در اینجا] نمىبینیم؟ (62)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿63﴾
آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم، یا چشمها[مان] بر ایشان نمى افتد؟ (63)
إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿64﴾
بىگمان ستیزه دوزخیان با همدیگر حق است (64)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿65﴾
بگو من فقط هشدار دهنده ام و خدایى جز خداوند یگانه قهار نیست (65)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿66﴾
پروردگار آسمانها و زمین و مابین آنها که پیروزمند آمرزگار است (66)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ ﴿67﴾
بگو آن خبرى است بس بزرگ (67)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿68﴾
که شما از آن رویگردانید (68)
مَا کَانَ لِیَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿69﴾
مرا هیچ آگاهى از ملأاعلى نیست، آنگاه که [فرشتگان] مجادله کردند (69)
إِنْ یُوحَى إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿70﴾
به من وحى نمىشود جز در این باب که من هشدار دهنده اى آشکارم (70)
إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾
چنین بود که پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفریننده انسانى از گل هستم (71)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾
پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دمیدم براى او به سجده در افتید (72)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿73﴾
آنگاه فرشتگان همگى سجده کردند (73)
إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿74﴾
مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران شد (74)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ ﴿75﴾
فرمود اى ابلیس چه چیزى تو را از سجده به آنچه با دستان خویش آفریده ام، بازداشت؟ آیا استکبار ورزیدى یا از بلندمرتبگان بودى؟ (75)
قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ﴿76﴾
گفت من بهتر از او هستم، [چرا] که مرا از آتش آفریده اى و او را از گل آفریده اى (76)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿77﴾
فرمود از آنجا بیرون شو که تو مطرودى (77)
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿78﴾
و لعنت من تا روز جزا بر تو خواهد بود (78)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿79﴾
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى که [مردمان] برانگیخته شوند مهلت ده (79)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ ﴿80﴾
فرمود [پذیرفتم] تو از مهلت یافتگانى (80)
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿81﴾
تا روز آن هنگام معین (81)
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿82﴾
گفت [سوگند] به عزت تو که همگى آنان را گمراه خواهم ساخت (82)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿83﴾
مگر از میان آنان، آن بندگانت را که اخلاص یافته اند (83)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿84﴾
فرمود حق است و حق را مىگویم (84)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿85﴾
که جهنم را از تو و همه کسانى از آنان که از تو پیروى مىکنند، آکنده خواهم ساخت (85)
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ﴿86﴾
بگو براى آن [رسالت] از شما مزدى نمىطلبم، و من از بر خود بستگان نیستم (86)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿87﴾
این جز پندى براى جهانیان نیست (87)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ ﴿88﴾
و خبرش را پس از چندى خواهید دانست (88)
ص
بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ﴿1﴾
ص [صاد] سوگند به قرآن پندآموز (1)
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿2﴾
آرى کافران گرفتار حمیت [جاهلیت] و ستیزه جویى اند (2)
کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ ﴿3﴾
چه بسیار نسلها که پیش از ایشان نابودشان کردیم و فریاد خواستند اما زمان، زمان گریز [و رهایى] نبود (3)
وَعَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ﴿4﴾
و شگفتى مىکردند که [پیامبر] هشدار دهنده اى از خودشان به سراغ آنان آمده است، و کافران گفتند این جادوگر دروغ زن است (4)
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ ﴿5﴾
آیا همه خدایان را خداى یگانه اى مىسازد، این امر عجیبى است (5)
وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِکُمْ إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ یُرَادُ ﴿6﴾
و بزرگان ایشان به راه خود رفتند و گفتند که بروید و بر [عبادت] خدایان خود شکیبایى پیشه کنید، که این امر مطلوب است (6)
مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هَذَا إِلَّا اخْتِلَاقٌ ﴿7﴾
ما چنین چیزى در آیین اخیر نشنیده ایم این جز از خود بر ساختن نیست (7)
أَأُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ ﴿8﴾
آیا از میان همه ما قرآن بر او نازل شده است؟ بلکه ایشان از یاد من در شک و شبه هاند، یا هنوز عذاب مرا نچشیده اند (8)
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّکَ الْعَزِیزِ الْوَهَّابِ ﴿9﴾
یا گنجینه هاى رحمت پروردگار پیروزمند بخشنده ات در اختیار آنان است؟ (9)
أَمْ لَهُمْ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبَابِ﴿10﴾
یا فرمانروایى آسمانها و زمین و مابین آنها از آن ایشان است، پس با نردبان ها فراروند (10)
جُنْدٌ مَا هُنَالِکَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزَابِ ﴿11﴾
در آنجا سپاهى است از همدستان که شکست خوردنى است (11)
کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ ذُو الْأَوْتَادِ ﴿12﴾
پیش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب سپاه، تکذیب [پیامبران را] پیشه کردند (12)
وَثَمُودُ وَقَوْمُ لُوطٍ وَأَصْحَابُ الْأَیْکَةِ أُولَئِکَ الْأَحْزَابُ ﴿13﴾
و نیز ثمود و قوم لوط و اصحاب ایکه، این جماعتها (13)
إِنْ کُلٌّ إِلَّا کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ ﴿14﴾
یکایک آنان جز تکذیب پیامبران کارى نکردند، و لذا عقاب من [در حق آنان] تحقق یافت (14)
وَمَا یَنْظُرُ هَؤُلَاءِ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً مَا لَهَا مِنْ فَوَاقٍ ﴿15﴾
و اینان جز بانگ مرگبار یگانهاى را انتظار نمىکشند که فروگذار نمىکند (15)
وَقَالُوا رَبَّنَا عَجِّلْ لَنَا قِطَّنَا قَبْلَ یَوْمِ الْحِسَابِ ﴿16﴾
و ادعا کردند که پروردگارا کارنامه ما را پیش از روز حساب، هر چه زودتر به ما بده (16)
اصْبِرْ عَلَى مَا یَقُولُونَ وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿17﴾
بر آنچه مىگویند شکیبایى کن، و از بنده ما داوود یاد کن که هم توانمند بود و هم توبه کار (17)
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالْإِشْرَاقِ ﴿18﴾
ما کوهها را همراه او رام کرده بودیم که شامگاهان و بامدادان همنوا با او تسبیح مىگفتند (18)
وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ ﴿19﴾
و پرندگان را که گرد آینده بودند و همه باز گردنده (19)
وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآتَیْنَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ ﴿20﴾
و فرمانروایى او را استوار داشتیم و به او پیامبرى و نفوذ کلامى فیصله بخش بخشیده بودیم (20)
وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ ﴿21﴾
و آیا خبر اصحاب دعوى به تو رسیده است که از دیوار محراب او بالا رفتند (21)
إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ﴿22﴾
آنگاه که [ناگهان] بر داوود وارد شدند و او از ایشان هراسید، گفتند مترس، اصحاب دعوایى هستیم که بعضى از ما بر دیگرى ستم کرده است، پس در میان ما به حق داورى کن، و بیداد مکن و ما را به راه راست رهنمایى کن (22)
إِنَّ هَذَا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِیَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَکْفِلْنِیهَا وَعَزَّنِی فِی الْخِطَابِ ﴿23﴾
[یکى از آنان گفت] این دوست من است که نود و نه میش دارد، و من یک میش تنها دارم، و مىگوید آن را هم به من واگذار و با من درشت گویى مىکند (23)
قَالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِکَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ الْخُلَطَاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِیلٌ مَا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاکِعًا وَأَنَابَ ﴿24﴾
[داوود] گفت به راستى با خواستن میش تو و افزودنش به میش هاى خود، در حق تو ستم کرده است، و بسیارى از شریکان هستند که در حق همدیگر ستم مىکنند، مگر کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته پیش گرفته باشند، و ایشان [به واقع] اندک شمارند، و داوود دانست که ما او را آزموده ایم، آنگاه به درگاه پروردگارش استغفار کرد، و به سجده در افتاد و توبه کرد (24)
فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِکَ وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿25﴾
آنگاه این امر را بر او آمرزیدیم، و او در نزد ما تقرب و نیک سرانجامى داشت (25)
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا نَسُوا یَوْمَ الْحِسَابِ ﴿26﴾
اى داوود ما تو را در روى زمین خلیفه [خود] برگماشته ایم، پس در میان مردم به حق داورى کن، و از هوى و هوس پیروى مکن، که تو را از راه خدا گمراه کند، بىگمان کسانى که از راه خدا گمراه مىشوند عذاب سخت و سنگینى در پیش دارند چرا که روز حساب را فراموش کرده اند (26)
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِکَ ظَنُّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ النَّارِ ﴿27﴾
و ما آسمان و زمین و مابین آنها را بیهوده نیافریده ایم، این پندار کسانى است که کفر ورزیده اند، و واى بر کسانى که کفر ورزیده اند از [عذاب] آتش دوزخ (27)
أَمْ نَجْعَلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ کَالْمُفْسِدِینَ فِی الْأَرْضِ أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ ﴿28﴾
آیا کسانى را که ایمان آورده اند و کارهاى شایسته کرده اند، همانند مفسدان در زمین قرار مىدهیم، یا آیا پارسایان را مانند فاجران مى شماریم؟ (28)
کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ﴿29﴾
کتابى است مبارک که آن را بر تو فرو فرستاده ایم، تا در آیات آن اندیشه کنند، و خردمندان از آن پند گیرند (29)
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَیْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿30﴾
و به داوود سلیمان را بخشیدیم، چه نیکو بندهاى که تواب بود (30)
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِنَاتُ الْجِیَادُ ﴿31﴾
چنین بود که شامگاهان اسبهاى نیکویى بر او عرضه داشتند (31)
فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَنْ ذِکْرِ رَبِّی حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ﴿32﴾
[سلیمان سرگرم تماشاى آنان شد] آنگاه گفت [دریغا] من چنان شیفته مهر اسبان شدم که از یاد پروردگارم غافل شدم، تا آنکه [خورشید] در حجاب [مغرب] پنهان شد (32)
رُدُّوهَا عَلَیَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿33﴾
[سپس گفت] آنها را به نزد من باز گردانید آنگاه به دست کشیدن بر ساقها و گردنهاى آنها پرداخت (33)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَیْمَانَ وَأَلْقَیْنَا عَلَى کُرْسِیِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿34﴾
و به راستى سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدى را افکندیم، سپس توبه کرد (34)
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿35﴾
گفت پروردگارا مرا بیامرز و به من فرمانروایى ببخش که سزاوار هیچ کس پس از من نباشد که تو بخششگرى (35)
فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخَاءً حَیْثُ أَصَابَ ﴿36﴾
آنگاه باد را رام او ساختیم که به فرمان او هر جا که خواسته باشد به آهستگى روان باشد (36)
وَالشَّیَاطِینَ کُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ ﴿37﴾
و دیوانى را که همه بنا یا غواص بودند [مسخر او ساختیم] (37)
وَآخَرِینَ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿38﴾
و دیگرانى که به هم بستگان با پاى بندها بودند (38)
هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِکْ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿39﴾
این بخشش ماست، بىحساب [آن را] ببخش یا براى خود نگهدار (39)
وَإِنَّ لَهُ عِنْدَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ ﴿40﴾
و او را نزد ما تقرب و نیک سرانجامى بود (40)
وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ﴿41﴾
و بنده ما ایوب را یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است (41)
ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ ﴿42﴾
[گفتیم] پایت را به زمین بزن، اینک این شست نگاهى است سرد و نوشیدنى (42)
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ ﴿43﴾
و [سپس /دیگربار] خانواده اش و همانند آن را همراه ایشان، از سر رحمت خویش و براى پندآموزى به خردمندان، به او بخشیدیم (43)
وَخُذْ بِیَدِکَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿44﴾
و [به او به رعایت عهدى که کرده بود، گفتیم] دستهاى چوب ترکه به دستت بگیر، و با آن [همسرت را فقط یک بار] بزن، و سوگند مشکن، ما او را شکیبا یافتیم، چه نیکو بندهاى که تواب بود (44)
وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ﴿45﴾
و یاد کن بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را که همه توانمند [در عبادت] و دیده ور بودند (45)
إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ ﴿46﴾
ما آنان را به خصلتى ویژه ساختیم که آخرت اندیشى بود (46)
وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْأَخْیَارِ ﴿47﴾
و ایشان از نظر ما از برگزیدگان نیک بودند (47)
وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ ﴿48﴾
و یاد کن اسماعیل و الیسع و ذوالکفل را که همه از نیکان بودند (48)
هَذَا ذِکْرٌ وَإِنَّ لِلْمُتَّقِینَ لَحُسْنَ مَآبٍ ﴿49﴾
این یاد کردى است و پرهیزگاران را نیک سرانجامى است (49)
جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿50﴾
بهشت هاى عدن که درهایش براى ایشان گشوده است (50)
مُتَّکِئِینَ فِیهَا یَدْعُونَ فِیهَا بِفَاکِهَةٍ کَثِیرَةٍ وَشَرَابٍ ﴿51﴾
در آنجا تکیه [بر اورنگها] زدگانند، در آنجا میوه هاى بسیار، و نوشیدنى [ها] مى طلبند (51)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ أَتْرَابٌ ﴿52﴾
و نزد آنان دوشیزگان همسال چشم فروهشته [/قانع به شوهر] هستند (52)
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِیَوْمِ الْحِسَابِ ﴿53﴾
این است آنچه به شما براى روز حساب وعده داده شده بود (53)
إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ ﴿54﴾
این همان رزق معین از جانب ماست که تمامى ندارد (54)
هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِینَ لَشَرَّ مَآبٍ ﴿55﴾
چنین است، و سرکشان را بدترین سرانجام است (55)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿56﴾
جهنم است که واردش مىشوند و بد آرامگاهى است (56)
هَذَا فَلْیَذُوقُوهُ حَمِیمٌ وَغَسَّاقٌ ﴿57﴾
چنین است، آب جوش و چرکابه که باید بچشندش (57)
وَآخَرُ مِنْ شَکْلِهِ أَزْوَاجٌ ﴿58﴾
و عذابى دیگر است همانند آن به انواع و اقسام (58)
هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ ﴿59﴾
این گروهى است که همراه با شما به دوزخ فرو رفته اند، خوشامدى نیست ایشان را، چرا که به آتش دوزخ در آینده اند (59)
قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿60﴾
گویند شما را خوشامدى نباشد، شما بودید که آن راه را پیش پاى ما گذاشتید، پس چه بد قرارگاهى است (60)
قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ ﴿61﴾
گویند پروردگارا هر کس که این را پیش پاى ما گذاشته است، عذابش را در آتش دوزخ دو چندان بیفزاى (61)
وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ ﴿62﴾
و گویند ما را چه شده است که مردانى را که از بد کرداران مىشمردیمشان، [در اینجا] نمىبینیم؟ (62)
أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ ﴿63﴾
آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم، یا چشمها[مان] بر ایشان نمى افتد؟ (63)
إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ ﴿64﴾
بىگمان ستیزه دوزخیان با همدیگر حق است (64)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنْذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿65﴾
بگو من فقط هشدار دهنده ام و خدایى جز خداوند یگانه قهار نیست (65)
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ ﴿66﴾
پروردگار آسمانها و زمین و مابین آنها که پیروزمند آمرزگار است (66)
قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ ﴿67﴾
بگو آن خبرى است بس بزرگ (67)
أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿68﴾
که شما از آن رویگردانید (68)
مَا کَانَ لِیَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ یَخْتَصِمُونَ ﴿69﴾
مرا هیچ آگاهى از ملأاعلى نیست، آنگاه که [فرشتگان] مجادله کردند (69)
إِنْ یُوحَى إِلَیَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿70﴾
به من وحى نمىشود جز در این باب که من هشدار دهنده اى آشکارم (70)
إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ ﴿71﴾
چنین بود که پروردگارت به فرشتگان فرمود همانا من آفریننده انسانى از گل هستم (71)
فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ ﴿72﴾
پس چون او را استوار بپرداختم، و در آن از روح خود دمیدم براى او به سجده در افتید (72)
فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿73﴾
آنگاه فرشتگان همگى سجده کردند (73)
إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿74﴾
مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران شد (74)
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ ﴿75﴾
فرمود اى ابلیس چه چیزى تو را از سجده به آنچه با دستان خویش آفریده ام، بازداشت؟ آیا استکبار ورزیدى یا از بلندمرتبگان بودى؟ (75)
قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ ﴿76﴾
گفت من بهتر از او هستم، [چرا] که مرا از آتش آفریده اى و او را از گل آفریده اى (76)
قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ ﴿77﴾
فرمود از آنجا بیرون شو که تو مطرودى (77)
وَإِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلَى یَوْمِ الدِّینِ ﴿78﴾
و لعنت من تا روز جزا بر تو خواهد بود (78)
قَالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ ﴿79﴾
گفت پروردگارا پس مرا تا روزى که [مردمان] برانگیخته شوند مهلت ده (79)
قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ ﴿80﴾
فرمود [پذیرفتم] تو از مهلت یافتگانى (80)
إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿81﴾
تا روز آن هنگام معین (81)
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿82﴾
گفت [سوگند] به عزت تو که همگى آنان را گمراه خواهم ساخت (82)
إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ ﴿83﴾
مگر از میان آنان، آن بندگانت را که اخلاص یافته اند (83)
قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿84﴾
فرمود حق است و حق را مىگویم (84)
لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿85﴾
که جهنم را از تو و همه کسانى از آنان که از تو پیروى مىکنند، آکنده خواهم ساخت (85)
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ﴿86﴾
بگو براى آن [رسالت] از شما مزدى نمىطلبم، و من از بر خود بستگان نیستم (86)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿87﴾
این جز پندى براى جهانیان نیست (87)
وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِینٍ ﴿88﴾
و خبرش را پس از چندى خواهید دانست (88)