- 1185
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت تحقیق شعبان عبدالعزیز صیاد سوره صافات آیات 22 تا 102
تلاوت تحقیق شعبان عبدالعزیز صیاد، این تلاوت در کشور مصر، شهر قاهره، مسجد امام حسین (ع) اجرا گردیده است.
سوره 37: الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ ﴿22﴾
(در این هنگام به فرشتگان دستور داده میشود) ظالمان و همردیفان آنها و آنچه را میپرستیدند … (22)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ ﴿23﴾
(آری آنچه را) جز خدا میپرستیدند جمع کنید و به سوی راه دوزخ هدایتشان نمائید. (23)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿24﴾
آنها را متوقف سازید که باید بازپرسی شوند. (24)
مَا لَکُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿25﴾
شما چرا از هم یاری نمیطلبید. (25)
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿26﴾
ولی آنها در آن روز تسلیم قدرت خداوندند. (26)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿27﴾
(و در اینحال) آنها رو به یکدیگر کرده و از هم سؤ ال میکنند … (27)
قَالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ ﴿28﴾
گروهی میگویند: (شما رهبران گمراه ما) از طریق خیرخواهی و نیکی وارد شدید (اما جز مکر و فریب چیزی در کارتان نبود). (28)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿29﴾
(آنها در جواب) میگویند: شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟ (29)
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ کُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ ﴿30﴾
ما هیچگونه سلطه ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید! (30)
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿31﴾
اکنون فرمان خدا بر همه ما مسلم شده، و همگی از عذاب او میچشیم. (31)
فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ ﴿32﴾
(آری) ما شما را گمراه کردیم همانگونه که خود گمراه بودیم. (32)
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ ﴿33﴾
همه آنها (پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهی مشترکند. (33)
إِنَّا کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ ﴿34﴾
(آری) ما اینگونه با مجرمان رفتار میکنیم. (34)
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ ﴿35﴾
چرا که وقتی به آنها لا اله الا الله گفته میشد استکبار میکردند. (35)
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿36﴾
و پیوسته میگفتند: آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم؟! (36)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ ﴿37﴾
چنین نیست، او حق آورده، و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است. (37)
إِنَّکُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ﴿38﴾
اما شما (مستکبران کوردل) به طور مسلم عذاب دردناک (الهی) را خواهید چشید. (38)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿39﴾
و جز به اعمالی که انجام میدادید جزا داده نمیشوید. (39)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
جز بندگان مخلص پروردگار (که از همه این مجازاتها برکنارند). (40)
أُولَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿41﴾
برای آنها (بندگان مخلص) روزی معین و ویژه ای است. (41)
فَوَاکِهُ وَهُمْ مُکْرَمُونَ ﴿42﴾
میوه های گوناگون پر ارزش، و آنها مورد احترامند. (42)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿43﴾
در باغهای پرنعمت بهشت. (43)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿44﴾
بر تختها روبروی یکدیگر تکیه زده اند. (44)
یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿45﴾
گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را میگردانند (45)
بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ ﴿46﴾
شرابی که سفید و درخشنده و لذتبخش برای نوشندگان است. (46)
لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُونَ ﴿47﴾
شرابی که نه در آن مایه فساد عقل است نه موجب مستی میگردد. (47)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿48﴾
و نزد آنها همسرانی است که جز به شوهران خود عشق نمیورزند و چشمانی درشت (و زیبا) دارند. (48)
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿49﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم مرغهایی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است). (49)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿50﴾
(در حالی که آنها غرق گفتگو هستند) و بعضی رو به بعضی دیگر کرده سؤ ال میکنند … (50)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ ﴿51﴾
یکی از آنها میگوید: من همنشینی داشتم. (51)
یَقُولُ أَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ ﴿52﴾
که پیوسته میگفت: آیا (به راستی) تو این سخن را باور کرده ای ؟… (52)
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِینُونَ ﴿53﴾
که وقتی ما مردیم و خاک و استخوان شدیم (بار دیگر) زنده میشویم، و جزا داده خواهیم شد؟! (53)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿54﴾
(سپس) میگوید: آیا شما میتوانید از او خبری بگیرید؟ (54)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاءِ الْجَحِیمِ ﴿55﴾
اینجاست که به جستجو بر میخیزد و نگاهی میکند ناگهان او را در وسط جهنم میبیند! (55)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ ﴿56﴾
می گوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که مرا نیز به هلاکت بکشانی! (56)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿57﴾
و هر گاه نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان در دوزخ بودم! (57)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ ﴿58﴾
(ای دوستان) آیا ما هرگز نمیمیریم ؟ (و در بهشت جاودانه خواهیم بود). (58)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿59﴾
و جز همان مرگ اول مرگی به سراغ ما نخواهد آمد و ما هرگز مجازات نخواهیم شد؟ (چه نعمتی برای خدای من!). (59)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿60﴾
راستی این پیروزی بزرگی است. (60)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿61﴾
آری برای مثل این پاداش تلاشگران باید بکوشند. (61)
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿62﴾
آیا این (نعمتهای جاویدان بهشت) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟! (62)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ﴿63﴾
ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم. (63)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ ﴿64﴾
درختی است که از قعر جهنم میروید! (64)
طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ ﴿65﴾
شکوفه آن مانند کله های شیاطین است. (65)
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿66﴾
آنها (مجرمان) از آن میخورند و شکم خود را از آن پر میکنند. (66)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿67﴾
سپس روی آن آب داغ متعفنی مینوشند. (67)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿68﴾
سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است. (68)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ ﴿69﴾
چرا که آنها پدران خود را گمراه یافتند. (69)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ ﴿70﴾
با اینحال با سرعت به دنبال آنان میدوند. (70)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ ﴿71﴾
قبل از آنها اکثر پیشینیان (نیز) گمراه شدند. (71)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ ﴿72﴾
ما در میان آنها انذارکنندگانی فرستادیم. (72)
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿73﴾
بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود؟ (73)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿74﴾
مگر بندگان مخلص ما! (74)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿75﴾
نوح ما را ندا کرد (و ما دعای او را اجابت کردیم)، و چه خوب اجابت کننده ای هستیم. (75)
وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿76﴾
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهائی بخشیدیم. (76)
وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ ﴿77﴾
و فرزندانش را بازماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (77)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿78﴾
و نام نیک او را در میان امتهای بعد باقی گذاردیم. (78)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿79﴾
سلام باد بر نوح در میان جهانیان. (79)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿80﴾
ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. (80)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿81﴾
چرا که او از بندگان با ایمان ما بود. (81)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿82﴾
سپس دیگران (دشمنان او) را غرق کردیم. (82)
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان او (نوح) ابراهیم بود. (83)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
به خاطر بیاور هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد. (84)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی که به پدر و قومش گفت: اینها چه چیز است که میپرستید؟! (85)
أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا غیر از خدا، به سراغ این معبودان دروغین میروید؟ (86)
فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان میبرید؟ (87)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
(سپس) او نگاهی به ستارگان افکند. (88)
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و گفت من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمیآیم). (89)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
آنها از او روی برتافته و به او پشت کردند (و به سرعت دور شدند). (90)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهی به معبودان آنها کرد و از روی تمسخر گفت: چرا از این غذاها نمیخورید؟ (91)
مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
(اصلا) چرا سخن نمیگوئید؟! (92)
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
سپس ضربه ای محکم با دست راست و با توجه بر پیکر آنها فرود آورد (و همه را جز بت بزرگ در هم شکست) (93)
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
آنها با سرعت به سراغ او آمدند. (94)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
او (ابراهیم) گفت: آیا چیزی را میپرستید که با دست خود میتراشید؟ (95)
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهائی را که میسازید! (96)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمیاز آتش بیفکنید! (97)
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم. (98)
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
(او از این مهلکه به سلامت بیرون آمد) و گفت: من به سوی پروردگارم میروم او مرا هدایت خواهد کرد. (99)
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
پروردگارا! به من از (فرزندان) صالح ببخش. (100)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
ما او (ابراهیم) را به نوجوانی بردبار و پر استقامت بشارت دادیم. (101)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ﴿102﴾
هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم! بنگر نظر تو چیست ؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت! (102)
سوره 37: الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
احْشُرُوا الَّذِینَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا کَانُوا یَعْبُدُونَ ﴿22﴾
(در این هنگام به فرشتگان دستور داده میشود) ظالمان و همردیفان آنها و آنچه را میپرستیدند … (22)
مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَى صِرَاطِ الْجَحِیمِ ﴿23﴾
(آری آنچه را) جز خدا میپرستیدند جمع کنید و به سوی راه دوزخ هدایتشان نمائید. (23)
وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ ﴿24﴾
آنها را متوقف سازید که باید بازپرسی شوند. (24)
مَا لَکُمْ لَا تَنَاصَرُونَ ﴿25﴾
شما چرا از هم یاری نمیطلبید. (25)
بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ ﴿26﴾
ولی آنها در آن روز تسلیم قدرت خداوندند. (26)
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿27﴾
(و در اینحال) آنها رو به یکدیگر کرده و از هم سؤ ال میکنند … (27)
قَالُوا إِنَّکُمْ کُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْیَمِینِ ﴿28﴾
گروهی میگویند: (شما رهبران گمراه ما) از طریق خیرخواهی و نیکی وارد شدید (اما جز مکر و فریب چیزی در کارتان نبود). (28)
قَالُوا بَلْ لَمْ تَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿29﴾
(آنها در جواب) میگویند: شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟ (29)
وَمَا کَانَ لَنَا عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ کُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِینَ ﴿30﴾
ما هیچگونه سلطه ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید! (30)
فَحَقَّ عَلَیْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿31﴾
اکنون فرمان خدا بر همه ما مسلم شده، و همگی از عذاب او میچشیم. (31)
فَأَغْوَیْنَاکُمْ إِنَّا کُنَّا غَاوِینَ ﴿32﴾
(آری) ما شما را گمراه کردیم همانگونه که خود گمراه بودیم. (32)
فَإِنَّهُمْ یَوْمَئِذٍ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ ﴿33﴾
همه آنها (پیشوایان و پیروان گمراه) در آن روز در عذاب الهی مشترکند. (33)
إِنَّا کَذَلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ ﴿34﴾
(آری) ما اینگونه با مجرمان رفتار میکنیم. (34)
إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ ﴿35﴾
چرا که وقتی به آنها لا اله الا الله گفته میشد استکبار میکردند. (35)
وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿36﴾
و پیوسته میگفتند: آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر دیوانه ای رها کنیم؟! (36)
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ ﴿37﴾
چنین نیست، او حق آورده، و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است. (37)
إِنَّکُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِیمِ ﴿38﴾
اما شما (مستکبران کوردل) به طور مسلم عذاب دردناک (الهی) را خواهید چشید. (38)
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿39﴾
و جز به اعمالی که انجام میدادید جزا داده نمیشوید. (39)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿40﴾
جز بندگان مخلص پروردگار (که از همه این مجازاتها برکنارند). (40)
أُولَئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ ﴿41﴾
برای آنها (بندگان مخلص) روزی معین و ویژه ای است. (41)
فَوَاکِهُ وَهُمْ مُکْرَمُونَ ﴿42﴾
میوه های گوناگون پر ارزش، و آنها مورد احترامند. (42)
فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿43﴾
در باغهای پرنعمت بهشت. (43)
عَلَى سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ ﴿44﴾
بر تختها روبروی یکدیگر تکیه زده اند. (44)
یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِکَأْسٍ مِنْ مَعِینٍ ﴿45﴾
گرداگرد آنها قدحهای لبریز از شراب طهور را میگردانند (45)
بَیْضَاءَ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ ﴿46﴾
شرابی که سفید و درخشنده و لذتبخش برای نوشندگان است. (46)
لَا فِیهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا یُنْزَفُونَ ﴿47﴾
شرابی که نه در آن مایه فساد عقل است نه موجب مستی میگردد. (47)
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِینٌ ﴿48﴾
و نزد آنها همسرانی است که جز به شوهران خود عشق نمیورزند و چشمانی درشت (و زیبا) دارند. (48)
کَأَنَّهُنَّ بَیْضٌ مَکْنُونٌ ﴿49﴾
گوئی (از لطافت و سفیدی) همچون تخم مرغهایی هستند که (در زیر بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانی هرگز آن را لمس نکرده است). (49)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ ﴿50﴾
(در حالی که آنها غرق گفتگو هستند) و بعضی رو به بعضی دیگر کرده سؤ ال میکنند … (50)
قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّی کَانَ لِی قَرِینٌ ﴿51﴾
یکی از آنها میگوید: من همنشینی داشتم. (51)
یَقُولُ أَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِینَ ﴿52﴾
که پیوسته میگفت: آیا (به راستی) تو این سخن را باور کرده ای ؟… (52)
أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِینُونَ ﴿53﴾
که وقتی ما مردیم و خاک و استخوان شدیم (بار دیگر) زنده میشویم، و جزا داده خواهیم شد؟! (53)
قَالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ ﴿54﴾
(سپس) میگوید: آیا شما میتوانید از او خبری بگیرید؟ (54)
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِی سَوَاءِ الْجَحِیمِ ﴿55﴾
اینجاست که به جستجو بر میخیزد و نگاهی میکند ناگهان او را در وسط جهنم میبیند! (55)
قَالَ تَاللَّهِ إِنْ کِدْتَ لَتُرْدِینِ ﴿56﴾
می گوید: به خدا سوگند چیزی نمانده بود که مرا نیز به هلاکت بکشانی! (56)
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ ﴿57﴾
و هر گاه نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان در دوزخ بودم! (57)
أَفَمَا نَحْنُ بِمَیِّتِینَ ﴿58﴾
(ای دوستان) آیا ما هرگز نمیمیریم ؟ (و در بهشت جاودانه خواهیم بود). (58)
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَى وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿59﴾
و جز همان مرگ اول مرگی به سراغ ما نخواهد آمد و ما هرگز مجازات نخواهیم شد؟ (چه نعمتی برای خدای من!). (59)
إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿60﴾
راستی این پیروزی بزرگی است. (60)
لِمِثْلِ هَذَا فَلْیَعْمَلِ الْعَامِلُونَ ﴿61﴾
آری برای مثل این پاداش تلاشگران باید بکوشند. (61)
أَذَلِکَ خَیْرٌ نُزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ ﴿62﴾
آیا این (نعمتهای جاویدان بهشت) بهتر است یا درخت (نفرت انگیز) زقوم؟! (62)
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِلظَّالِمِینَ ﴿63﴾
ما آن را مایه درد و رنج ظالمان قرار دادیم. (63)
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِی أَصْلِ الْجَحِیمِ ﴿64﴾
درختی است که از قعر جهنم میروید! (64)
طَلْعُهَا کَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّیَاطِینِ ﴿65﴾
شکوفه آن مانند کله های شیاطین است. (65)
فَإِنَّهُمْ لَآکِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿66﴾
آنها (مجرمان) از آن میخورند و شکم خود را از آن پر میکنند. (66)
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَیْهَا لَشَوْبًا مِنْ حَمِیمٍ ﴿67﴾
سپس روی آن آب داغ متعفنی مینوشند. (67)
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِیمِ ﴿68﴾
سپس بازگشت آنها به سوی جهنم است. (68)
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّینَ ﴿69﴾
چرا که آنها پدران خود را گمراه یافتند. (69)
فَهُمْ عَلَى آثَارِهِمْ یُهْرَعُونَ ﴿70﴾
با اینحال با سرعت به دنبال آنان میدوند. (70)
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ ﴿71﴾
قبل از آنها اکثر پیشینیان (نیز) گمراه شدند. (71)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِیهِمْ مُنْذِرِینَ ﴿72﴾
ما در میان آنها انذارکنندگانی فرستادیم. (72)
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ ﴿73﴾
بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود؟ (73)
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ ﴿74﴾
مگر بندگان مخلص ما! (74)
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِیبُونَ ﴿75﴾
نوح ما را ندا کرد (و ما دعای او را اجابت کردیم)، و چه خوب اجابت کننده ای هستیم. (75)
وَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ ﴿76﴾
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهائی بخشیدیم. (76)
وَجَعَلْنَا ذُرِّیَّتَهُ هُمُ الْبَاقِینَ ﴿77﴾
و فرزندانش را بازماندگان (روی زمین) قرار دادیم. (77)
وَتَرَکْنَا عَلَیْهِ فِی الْآخِرِینَ ﴿78﴾
و نام نیک او را در میان امتهای بعد باقی گذاردیم. (78)
سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِی الْعَالَمِینَ ﴿79﴾
سلام باد بر نوح در میان جهانیان. (79)
إِنَّا کَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿80﴾
ما اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. (80)
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِینَ ﴿81﴾
چرا که او از بندگان با ایمان ما بود. (81)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿82﴾
سپس دیگران (دشمنان او) را غرق کردیم. (82)
وَإِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْرَاهِیمَ ﴿83﴾
و از پیروان او (نوح) ابراهیم بود. (83)
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿84﴾
به خاطر بیاور هنگامی را که با قلب سلیم به پیشگاه پروردگارش آمد. (84)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ ﴿85﴾
هنگامی که به پدر و قومش گفت: اینها چه چیز است که میپرستید؟! (85)
أَئِفْکًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ ﴿86﴾
آیا غیر از خدا، به سراغ این معبودان دروغین میروید؟ (86)
فَمَا ظَنُّکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿87﴾
شما درباره پروردگار عالمیان چه گمان میبرید؟ (87)
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِی النُّجُومِ ﴿88﴾
(سپس) او نگاهی به ستارگان افکند. (88)
فَقَالَ إِنِّی سَقِیمٌ ﴿89﴾
و گفت من بیمارم (و با شما به مراسم جشن نمیآیم). (89)
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِینَ ﴿90﴾
آنها از او روی برتافته و به او پشت کردند (و به سرعت دور شدند). (90)
فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْکُلُونَ ﴿91﴾
(او وارد بتخانه شد) مخفیانه نگاهی به معبودان آنها کرد و از روی تمسخر گفت: چرا از این غذاها نمیخورید؟ (91)
مَا لَکُمْ لَا تَنْطِقُونَ ﴿92﴾
(اصلا) چرا سخن نمیگوئید؟! (92)
فَرَاغَ عَلَیْهِمْ ضَرْبًا بِالْیَمِینِ ﴿93﴾
سپس ضربه ای محکم با دست راست و با توجه بر پیکر آنها فرود آورد (و همه را جز بت بزرگ در هم شکست) (93)
فَأَقْبَلُوا إِلَیْهِ یَزِفُّونَ ﴿94﴾
آنها با سرعت به سراغ او آمدند. (94)
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ ﴿95﴾
او (ابراهیم) گفت: آیا چیزی را میپرستید که با دست خود میتراشید؟ (95)
وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ ﴿96﴾
با اینکه خداوند هم شما را آفریده و هم بتهائی را که میسازید! (96)
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْیَانًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ ﴿97﴾
آنها گفتند بنای مرتفعی برای او بسازید، و او را در جهنمیاز آتش بیفکنید! (97)
فَأَرَادُوا بِهِ کَیْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِینَ ﴿98﴾
آنها طرحی برای نابودی ابراهیم ریخته بودند ولی ما آنها را پست و مغلوب ساختیم. (98)
وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿99﴾
(او از این مهلکه به سلامت بیرون آمد) و گفت: من به سوی پروردگارم میروم او مرا هدایت خواهد کرد. (99)
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿100﴾
پروردگارا! به من از (فرزندان) صالح ببخش. (100)
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ ﴿101﴾
ما او (ابراهیم) را به نوجوانی بردبار و پر استقامت بشارت دادیم. (101)
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ﴿102﴾
هنگامی که با او به مقام سعی و کوشش رسید گفت: فرزندم من در خواب دیدم که باید تو را ذبح کنم! بنگر نظر تو چیست ؟ گفت: پدرم هر چه دستور داری اجرا کن، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت! (102)