- 2518
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل خلیل الحصری سوره نمل آیات 56 تا آخر و سوره قصص آیات 1 تا 50
ترتیل آموزشی خلیل الحصری، سوره نمل آیات 56 تا آخر و سوره قصص آیات 1 تا 50
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿56﴾
و[لى] پاسخ قومش غیر از این نبود که گفتند خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید که آنها مردمى هستند که به پاکى تظاهر مى نمایند (56)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿57﴾
پس او و خانواده اش را نجات دادیم جز زنش را که مقدر کردیم از باقى ماندگان [در خاکستر آتش] باشد (57)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿58﴾
و بارانى [از سجیل] بر ایشان فرو باریدیم و باران هشدارداده شدگان چه بد بارانى بود (58)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿59﴾
بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش که [آنان را] برگزیده است آیا خدا بهتر ست یا آنچه [با او] شریک مى گردانند (59)
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ﴿60﴾
[آیا آنچه شریک مى پندارند بهتر است] یا آن کس که آسمانها و زمین را خلق کرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن باغهاى بهجتانگیز رویانیدیم کار شما نبود که درختانش را برویانید آیا معبودى با خداست [نه] بلکه آنان قومى منحرفند (60)
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
[آیا شریکانى که مى پندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن کوه ها را [مانند لنگر] قرار داد و میان دو دریا برزخى گذاشت آیا معبودى با خداست [نه] بلکه بیشترشان نمى دانند (61)
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿62﴾
یا [کیست] آن کس که درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى کند و گرفتارى را برطرف مى گرداند و شما را جانشینان این زمین قرار مى دهد آیا معبودى با خداست چه کم پند مى پذیرید (62)
أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿63﴾
یا آن کس که شما را در تاریکیهاى خشکى و دریا راه مى نماید و آن کس که بادها[ى باران زا] را پیشاپیش رحمتش بشارتگر مى فرستد آیا معبودى با خداست خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شریک مى گردانند (63)
أَمَّنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿64﴾
یا آن کس که خلق را آغاز مى کند و سپس آن را بازمى آورد و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزى مى دهد آیا معبودى با خداست بگو اگر راست مى گویید برهان خویش را بیاورید (64)
قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ﴿65﴾
بگو هر که در آسمانها و زمین است جز خدا غیب را نمى شناسند و نمى دانند کى برانگیخته خواهند شد (65)
بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿66﴾
[نه] بلکه علم آنان در باره آخرت نارساست [نه] بلکه ایشان در باره آن تردید دارند [نه] بلکه آنان در مورد آن کوردلند (66)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿67﴾
و کسانى که کفر ورزیدند گفتند آیا وقتى ما و پدرانمان خاک شدیم آیا حتما [زنده از گور] بیرون آورده مى شویم (67)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿68﴾
در حقیقت این را به ما و پدرانمان قبلا وعده داده اند این جز افسانه هاى پیشینیان نیست (68)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿69﴾
بگو در زمین بگردید و بنگرید فرجام گنهپیشگان چگونه بوده است (69)
وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ ﴿70﴾
و بر آنان غم مخور و از آنچه مکر مى کنند تنگدل مباش (70)
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿71﴾
و مى گویند اگر راست مى گویید این وعده کى خواهد بود (71)
قُلْ عَسَى أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ ﴿72﴾
بگو شاید برخى از آنچه را به شتاب مى خواهید در پى شما باشد (72)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ ﴿73﴾
و راستى پروردگارت بر [این] مردم داراى بخشش است ولى بیشترشان سپاس نمى دارند (73)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿74﴾
و در حقیقت پروردگار تو آنچه را در سینه هایشان نهفته و آنچه را آشکار مى دارند نیک مى داند (74)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿75﴾
و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتابى روشن [درج] است (75)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ﴿76﴾
بى گمان این قرآن بر فرزندان اسرائیل بیشتر آنچه را که آنان در باره اش اختلاف دارند حکایت مى کند (76)
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾
و به راستى که آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است (77)
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿78﴾
در حقیقت پروردگار تو طبق حکم خود میان آنان داورى مى کند و اوست شکست ناپذیر دانا (78)
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ ﴿79﴾
پس بر خدا توکل کن که تو واقعا بر حق آشکارى (79)
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾
البته تو مردگان را شنوا نمى گردانى و این ندا را به کران چون پشت بگردانند نمى توانى بشنوانى (80)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾
و راهبر کوران [و بازگرداننده] از گمراهیشان نیستى تو جز کسانى را که به نشانه هاى ما ایمان آورده اند و مسلمانند نمى توانى بشنوانى (81)
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ ﴿82﴾
و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد جنبنده اى را از زمین براى آنان بیرون مى آوریم که با ایشان سخن گوید که مردم [چنانکه باید] به نشانه هاى ما یقین نداشتند (82)
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿83﴾
و آن روز که از هر امتى گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور مى گردانیم پس آنان نگاه داشته مى شوند تا همه به هم بپیوندند (83)
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿84﴾
تا چون [همه کافران] بیایند [خدا] مى فرماید آیا نشانه هاى مرا به دروغ گرفتید و حال آنکه از نظر علم بدانها احاطه نداشتید آیا [در طول حیات] چه میکردید (84)
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنْطِقُونَ ﴿85﴾
و به [کیفر] آنکه ستم کردند حکم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتیجه ایشان د م برنیارند (85)
أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿86﴾
آیا ندیده اند که ما شب را قرار داده ایم تا در آن بیاسایند و روز را روشنى بخش [گردانیدیم] قطعا در این [امر] براى مردمى که ایمان مى آورند مایه هاى عبرت است (86)
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ ﴿87﴾
و روزى که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است به هراس افتد مگر آن کس که خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند (87)
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿88﴾
و کوهها را مى بینى [و] مى پندارى که آنها بىحرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند [این] صنع خدایى است که هر چیزى را در کمال استوارى پدید آورده است در حقیقت او به آنچه انجام مى دهید آگاه است (88)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿89﴾
هر کس نیکى به میان آورد پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ایمنند (89)
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿90﴾
و هر کس بدى به میان آورد به رو در آتش [دوزخ] سرنگون شوند آیا جز آنچه میکردید سزا داده مى شوید (90)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿91﴾
من مامورم که تنها پروردگار این شهر را که آن را مقدس شمرده و هر چیزى از آن اوست پرستش کنم و مامورم که از مسلمانان باشم (91)
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿92﴾
و اینکه قرآن را بخوانم پس هر که راه یابد تنها به سود خود راه یافته است و هر که گمراه شود بگو من فقط از هشداردهندگانم (92)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿93﴾
و بگو ستایش از آن خداست به زودى آیاتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهید شناخت و پروردگار تو از آنچه مى کنید غافل نیست (93)
سوره 28: القصص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿1﴾
طا سین میم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾
این است آیات کتاب روشنگر (2)
نَتْلُو عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿3﴾
[بخشى] از گزارش [حال] موسى و فرعون را براى [آگاهى] مردمى که ایمان مى آورند به درستى بر تو مى خوانیم (3)
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ﴿4﴾
فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقه اى از آنان را زبون مى داشت پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را [براى بهره کشى] زنده بر جاى مى گذاشت که وى از فسادکاران بود (4)
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم (5)
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
و در زمین قدرتشان دهیم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند بنمایانیم (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
و به مادر موسى وحى کردیم که او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدى او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمى گردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار مى دهیم (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مایه اندوهشان باشد آرى فرعون و هامان و لشکریان آنها خطاکار بودند (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
و همسر فرعون گفت [این کودک] نور چشم من و تو خواهد بود او را مکشید شاید براى ما سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم ولى آنها خبر نداشتند (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
و دل مادر موسى [از هر چیز جز از فکر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان باشد چیزى نمانده بود که آن [راز] را افشا کند (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
و به خواهر [موسى] گفت از پى او برو پس او را از دور دید در حالى که آنان متوجه نبودند (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
و از پیش شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم پس [خواهرش آمد و] گفت آیا شما را بر خانواده اى راهنمایى کنم که براى شما از وى سرپرستى کنند و خیرخواه او باشند (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خدا درست است ولى بیشترشان نمى دانند (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿14﴾
و چون به رشد و کمال خویش رسید به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
و داخل شهر شد بىآنکه مردمش متوجه باشند پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت یکى از پیروان او و دیگرى از دشمنانش [بود] آن کس که از پیروانش بود بر ضد کسى که دشمن وى بود از او یارى خواست پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت گفت این کار شیطان است چرا که او دشمنى گمراه کننده [و] آشکار است (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿16﴾
گفت پروردگارا من بر خویشتن ستم کردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت که وى آمرزنده مهربان است (16)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾
[موسى] گفت پروردگارا به پاس نعمتى که بر من ارزانى داشتى هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود (17)
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ ﴿18﴾
صبحگاهان در شهر بیمناک و در انتظار [حادثه اى] بود ناگاه همان کسى که دیروز از وى یارى خواسته بود [باز] با فریاد از او یارى خواست موسى به او گفت به راستى که تو آشکارا گمراهى (18)
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلَّا أَنْ تَکُونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ ﴿19﴾
و چون خواست به سوى آنکه دشمن هر دوشان بود حمله آورد گفت اى موسى آیا مى خواهى مرا بکشى چنانکه دیروز شخصى را کشتى تو مى خواهى در این سرزمین فقط زورگو باشى و نمى خواهى از اصلاحگران باشى (19)
وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾
و از دورافتاده ترین [نقطه] شهر مردى دوان دوان آمد [و] گفت اى موسى سران قوم در باره تو مشورت مى کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام (20)
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾
موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى که مى]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش (21)
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿22﴾
و چون به سوى [شهر] مدین رو نهاد [با خود] گفت امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند (22)
وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ ﴿23﴾
و چون به آب مدین رسید گروهى از مردم را بر آن یافت که [دامهاى خود را ] آب مى دادند و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور میکردند [موسى] گفت منظورتان [از این کار] چیست گفتند [ما به گوسفندان خود] آب نمى دهیم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیرى سالخورده است (23)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿24﴾
پس براى آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم (24)
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿25﴾
پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مى داشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مىطلبد تا تو را به پاداش آبدادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى (25)
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ﴿26﴾
یکى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است که استخدام مى کنى هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است (26)
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
[شعیب] گفت من مى خواهم یکى از این دو دختر خود را [که مشاهده مى کنى] به نکاح تو در آورم به این [شرط] که هشت سال براى من کار کنى و اگر ده سال را تمام گردانى اختیار با تو است و نمى خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاء الله از درستکاران خواهى یافت (27)
قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿28﴾
[موسى] گفت این [قرار داد] میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم بر من تعدى [روا] نباشد و خدا بر آنچه مى گوییم وکیل است (28)
فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿29﴾
و چون موسى آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را [همراه] برد آتشى را از دور در کنار طور مشاهده کرد به خانواده خود گفت [اینجا] بمانید که من آتشى از دور دیدم شاید خبرى از آن یا شعله اى آتش برایتان بیاورم باشد که خود را گرم کنید (29)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿30﴾
پس چون به آن [آتش] رسید از جانب راست وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که اى موسى منم من خداوند پروردگار جهانیان (30)
وَأَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ ﴿31﴾
و [فرمود] عصاى خود را بیفکن پس چون دید آن مثل مارى مى جنبد پشت کرد و برنگشت اى موسى پیش آى و مترس که تو در امانى (31)
اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿32﴾
دست خود را به گریبانت ببر تا سپید بى گزند بیرون بیاید و [براى رهایى ] از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان این دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار تو است [که باید] به سوى فرعون و سران [کشور] او [ببرى] زیرا آنان همواره قومى نافرمانند (32)
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿33﴾
گفت پروردگارا من کسى از ایشان را کشته ام مى ترسم مرا بکشند (33)
وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿34﴾
و برادرم هارون از من زبان آورتر است پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق کند زیرا مى ترسم مرا تکذیب کنند (34)
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ ﴿35﴾
فرمود به زودى بازویت را به [وسیله] برادرت نیرومند خواهیم کرد و براى شما هر دو تسلطى قرار خواهیم داد که با [وجود] آیات ما به شما دست نخواهند یافت شما و هر که شما را پیروى کند چیره خواهید بود (35)
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿36﴾
پس چون موسى آیات روشن ما را براى آنان آورد گفتند این جز سحرى ساختگى نیست و از پدران پیشین خود چنین [چیزى] نشنیده ایم (36)
وَقَالَ مُوسَى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿37﴾
و موسى گفت پروردگارم به [حال] کسى که از جانب او رهنمودى آورده و [نیز] کسى که فرجام [نیکوى] آن سرا براى اوست داناتر است در حقیقت ظالمان رستگار نمى شوند (37)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿38﴾
و فرعون گفت اى بزرگان قوم من جز خویشتن براى شما خدایى نمى شناسم پس اى هامان برایم بر گل آتش بیفروز و برجى [بلند] براى من بساز شاید به [حال] خداى موسى اطلاع یابم و من جدا او را از دروغگویان مى پندارم (38)
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ ﴿39﴾
و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناحق سرکشى کردند و پنداشتند که به سوى ما بازگردانیده نمى شوند (39)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ ﴿40﴾
تا او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم بنگر که فرجام کار ستمکاران چگونه بود (40)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنْصَرُونَ ﴿41﴾
و آنان را پیشوایانى که به سوى آتش مى خوانند گردانیدیم و روز رستاخیز یارى نخواهند شد (41)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ ﴿42﴾
و در این دنیا لعنتى بدرقه [نام] آنان کردیم و روز قیامت [نیز] ایشان از [جمله] زشترویانند (42)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿43﴾
و به راستى پس از آنکه نسلهاى نخستین را هلاک کردیم به موسى کتاب دادیم که [دربردارنده] روشنگرى ها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود امید که آنان پند گیرند (43)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿44﴾
و چون امر [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم تو در جانب غربى [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى (44)
وَلَکِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا کُنْتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ ﴿45﴾
لیکن ما نسلهایى پدید آوردیم و عمرشان طولانى شد و تو در میان ساکنان [شهر] م دین مقیم نبودى تا آیات ما را بر ایشان بخوانى لیکن ما بودیم که فرستنده [پیامبران] بودیم (45)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿46﴾
و آندم که [موسى را] ندا دردادیم تو در جانب طور نبودى ولى [این اطلاع تو] رحمتى است از پروردگار تو تا قومى را که هیچ هشداردهنده اى پیش از تو برایشان نیامده است بیم دهى باشد که آنان پندپذیرند (46)
وَلَوْلَا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿47﴾
و اگر نبود که وقتى به [سزاى] پیشفرست دستهایشان مصیبتى به ایشان برسد بگویند پروردگارا چرا فرستاده اى به سوى ما نفرستادى تا از احکام تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم [قطعا در کیفر آنان شتاب میکردیم] (47)
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَى أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ ﴿48﴾
پس چون حق از جانب ما برایشان آمد گفتند چرا نظیر آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آیا به آنچه قبلا به موسى داده شد کفر نورزیدند گفتند دو ساحر با هم ساخته اند و گفتند ما همه را منکریم (48)
قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿49﴾
بگو پس اگر راست مى گویید کتابى از جانب خدا بیاورید که از این دو هدایت کننده تر باشد تا پیرویش کنم (49)
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿50﴾
پس اگر تو را اجابت نکردند بدان که فقط هوسهاى خود را پیروى مى کنند و کیست گمراه تر از آنکه بى راهنمایى خدا از هوسش پیروى کند بى تردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمى کند (50)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
فَمَا کَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ یَتَطَهَّرُونَ ﴿56﴾
و[لى] پاسخ قومش غیر از این نبود که گفتند خاندان لوط را از شهرتان بیرون کنید که آنها مردمى هستند که به پاکى تظاهر مى نمایند (56)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِینَ ﴿57﴾
پس او و خانواده اش را نجات دادیم جز زنش را که مقدر کردیم از باقى ماندگان [در خاکستر آتش] باشد (57)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿58﴾
و بارانى [از سجیل] بر ایشان فرو باریدیم و باران هشدارداده شدگان چه بد بارانى بود (58)
قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِینَ اصْطَفَى آللَّهُ خَیْرٌ أَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿59﴾
بگو سپاس براى خداست و درود بر آن بندگانش که [آنان را] برگزیده است آیا خدا بهتر ست یا آنچه [با او] شریک مى گردانند (59)
أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا کَانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ﴿60﴾
[آیا آنچه شریک مى پندارند بهتر است] یا آن کس که آسمانها و زمین را خلق کرد و براى شما آبى از آسمان فرود آورد پس به وسیله آن باغهاى بهجتانگیز رویانیدیم کار شما نبود که درختانش را برویانید آیا معبودى با خداست [نه] بلکه آنان قومى منحرفند (60)
أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿61﴾
[آیا شریکانى که مى پندارند بهتر است] یا آن کس که زمین را قرارگاهى ساخت و در آن رودها پدید آورد و براى آن کوه ها را [مانند لنگر] قرار داد و میان دو دریا برزخى گذاشت آیا معبودى با خداست [نه] بلکه بیشترشان نمى دانند (61)
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکْشِفُ السُّوءَ وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿62﴾
یا [کیست] آن کس که درمانده را چون وى را بخواند اجابت مى کند و گرفتارى را برطرف مى گرداند و شما را جانشینان این زمین قرار مى دهد آیا معبودى با خداست چه کم پند مى پذیرید (62)
أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ﴿63﴾
یا آن کس که شما را در تاریکیهاى خشکى و دریا راه مى نماید و آن کس که بادها[ى باران زا] را پیشاپیش رحمتش بشارتگر مى فرستد آیا معبودى با خداست خدا برتر [و بزرگتر] است از آنچه [با او] شریک مى گردانند (63)
أَمَّنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَمَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿64﴾
یا آن کس که خلق را آغاز مى کند و سپس آن را بازمى آورد و آن کس که از آسمان و زمین به شما روزى مى دهد آیا معبودى با خداست بگو اگر راست مى گویید برهان خویش را بیاورید (64)
قُلْ لَا یَعْلَمُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ ﴿65﴾
بگو هر که در آسمانها و زمین است جز خدا غیب را نمى شناسند و نمى دانند کى برانگیخته خواهند شد (65)
بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿66﴾
[نه] بلکه علم آنان در باره آخرت نارساست [نه] بلکه ایشان در باره آن تردید دارند [نه] بلکه آنان در مورد آن کوردلند (66)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿67﴾
و کسانى که کفر ورزیدند گفتند آیا وقتى ما و پدرانمان خاک شدیم آیا حتما [زنده از گور] بیرون آورده مى شویم (67)
لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿68﴾
در حقیقت این را به ما و پدرانمان قبلا وعده داده اند این جز افسانه هاى پیشینیان نیست (68)
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ ﴿69﴾
بگو در زمین بگردید و بنگرید فرجام گنهپیشگان چگونه بوده است (69)
وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَلَا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ ﴿70﴾
و بر آنان غم مخور و از آنچه مکر مى کنند تنگدل مباش (70)
وَیَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿71﴾
و مى گویند اگر راست مى گویید این وعده کى خواهد بود (71)
قُلْ عَسَى أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ ﴿72﴾
بگو شاید برخى از آنچه را به شتاب مى خواهید در پى شما باشد (72)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَشْکُرُونَ ﴿73﴾
و راستى پروردگارت بر [این] مردم داراى بخشش است ولى بیشترشان سپاس نمى دارند (73)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴿74﴾
و در حقیقت پروردگار تو آنچه را در سینه هایشان نهفته و آنچه را آشکار مى دارند نیک مى داند (74)
وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُبِینٍ ﴿75﴾
و هیچ پنهانى در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتابى روشن [درج] است (75)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ﴿76﴾
بى گمان این قرآن بر فرزندان اسرائیل بیشتر آنچه را که آنان در باره اش اختلاف دارند حکایت مى کند (76)
وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿77﴾
و به راستى که آن رهنمود و رحمتى براى مؤمنان است (77)
إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿78﴾
در حقیقت پروردگار تو طبق حکم خود میان آنان داورى مى کند و اوست شکست ناپذیر دانا (78)
فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ ﴿79﴾
پس بر خدا توکل کن که تو واقعا بر حق آشکارى (79)
إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ ﴿80﴾
البته تو مردگان را شنوا نمى گردانى و این ندا را به کران چون پشت بگردانند نمى توانى بشنوانى (80)
وَمَا أَنْتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿81﴾
و راهبر کوران [و بازگرداننده] از گمراهیشان نیستى تو جز کسانى را که به نشانه هاى ما ایمان آورده اند و مسلمانند نمى توانى بشنوانى (81)
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ ﴿82﴾
و چون قول [عذاب] بر ایشان واجب گردد جنبنده اى را از زمین براى آنان بیرون مى آوریم که با ایشان سخن گوید که مردم [چنانکه باید] به نشانه هاى ما یقین نداشتند (82)
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿83﴾
و آن روز که از هر امتى گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور مى گردانیم پس آنان نگاه داشته مى شوند تا همه به هم بپیوندند (83)
حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَکَذَّبْتُمْ بِآیَاتِی وَلَمْ تُحِیطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿84﴾
تا چون [همه کافران] بیایند [خدا] مى فرماید آیا نشانه هاى مرا به دروغ گرفتید و حال آنکه از نظر علم بدانها احاطه نداشتید آیا [در طول حیات] چه میکردید (84)
وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنْطِقُونَ ﴿85﴾
و به [کیفر] آنکه ستم کردند حکم [عذاب] بر آنان واجب گردد در نتیجه ایشان د م برنیارند (85)
أَلَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿86﴾
آیا ندیده اند که ما شب را قرار داده ایم تا در آن بیاسایند و روز را روشنى بخش [گردانیدیم] قطعا در این [امر] براى مردمى که ایمان مى آورند مایه هاى عبرت است (86)
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِینَ ﴿87﴾
و روزى که در صور دمیده شود پس هر که در آسمانها و هر که در زمین است به هراس افتد مگر آن کس که خدا بخواهد و جملگى با زبونى رو به سوى او آورند (87)
وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿88﴾
و کوهها را مى بینى [و] مى پندارى که آنها بىحرکتند و حال آنکه آنها ابرآسا در حرکتند [این] صنع خدایى است که هر چیزى را در کمال استوارى پدید آورده است در حقیقت او به آنچه انجام مى دهید آگاه است (88)
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿89﴾
هر کس نیکى به میان آورد پاداشى بهتر از آن خواهد داشت و آنان از هراس آن روز ایمنند (89)
وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿90﴾
و هر کس بدى به میان آورد به رو در آتش [دوزخ] سرنگون شوند آیا جز آنچه میکردید سزا داده مى شوید (90)
إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِی حَرَّمَهَا وَلَهُ کُلُّ شَیْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ ﴿91﴾
من مامورم که تنها پروردگار این شهر را که آن را مقدس شمرده و هر چیزى از آن اوست پرستش کنم و مامورم که از مسلمانان باشم (91)
وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿92﴾
و اینکه قرآن را بخوانم پس هر که راه یابد تنها به سود خود راه یافته است و هر که گمراه شود بگو من فقط از هشداردهندگانم (92)
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿93﴾
و بگو ستایش از آن خداست به زودى آیاتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهید شناخت و پروردگار تو از آنچه مى کنید غافل نیست (93)
سوره 28: القصص
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿1﴾
طا سین میم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾
این است آیات کتاب روشنگر (2)
نَتْلُو عَلَیْکَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿3﴾
[بخشى] از گزارش [حال] موسى و فرعون را براى [آگاهى] مردمى که ایمان مى آورند به درستى بر تو مى خوانیم (3)
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ﴿4﴾
فرعون در سرزمین [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقه اى از آنان را زبون مى داشت پسرانشان را سر مى برید و زنانشان را [براى بهره کشى] زنده بر جاى مى گذاشت که وى از فسادکاران بود (4)
وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾
و خواستیم بر کسانى که در آن سرزمین فرو دست شده بودند منت نهیم و آنان را پیشوایان [مردم] گردانیم و ایشان را وارث [زمین] کنیم (5)
وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ ﴿6﴾
و در زمین قدرتشان دهیم و [از طرفى] به فرعون و هامان و لشکریانشان آنچه را که از جانب آنان بیمناک بودند بنمایانیم (6)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ ﴿7﴾
و به مادر موسى وحى کردیم که او را شیر ده و چون بر او بیمناک شدى او را در نیل بینداز و مترس و اندوه مدار که ما او را به تو بازمى گردانیم و از [زمره] پیمبرانش قرار مى دهیم (7)
فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا کَانُوا خَاطِئِینَ ﴿8﴾
پس خاندان فرعون او را [از آب] برگرفتند تا سرانجام دشمن [جان] آنان و مایه اندوهشان باشد آرى فرعون و هامان و لشکریان آنها خطاکار بودند (8)
وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لِی وَلَکَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ یَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿9﴾
و همسر فرعون گفت [این کودک] نور چشم من و تو خواهد بود او را مکشید شاید براى ما سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم ولى آنها خبر نداشتند (9)
وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ کَادَتْ لَتُبْدِی بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿10﴾
و دل مادر موسى [از هر چیز جز از فکر فرزند] تهى گشت اگر قلبش را استوار نساخته بودیم تا از ایمان آورندگان باشد چیزى نمانده بود که آن [راز] را افشا کند (10)
وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّیهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿11﴾
و به خواهر [موسى] گفت از پى او برو پس او را از دور دید در حالى که آنان متوجه نبودند (11)
وَحَرَّمْنَا عَلَیْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى أَهْلِ بَیْتٍ یَکْفُلُونَهُ لَکُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿12﴾
و از پیش شیر دایگان را بر او حرام گردانیده بودیم پس [خواهرش آمد و] گفت آیا شما را بر خانواده اى راهنمایى کنم که براى شما از وى سرپرستى کنند و خیرخواه او باشند (12)
فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿13﴾
پس او را به مادرش بازگردانیدیم تا چشمش [بدو] روشن شود و غم نخورد و بداند که وعده خدا درست است ولى بیشترشان نمى دانند (13)
وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَیْنَاهُ حُکْمًا وَعِلْمًا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ ﴿14﴾
و چون به رشد و کمال خویش رسید به او حکمت و دانش عطا کردیم و نیکوکاران را چنین پاداش مى دهیم (14)
وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَى حِینِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِینٌ ﴿15﴾
و داخل شهر شد بىآنکه مردمش متوجه باشند پس دو مرد را با هم در زد و خورد یافت یکى از پیروان او و دیگرى از دشمنانش [بود] آن کس که از پیروانش بود بر ضد کسى که دشمن وى بود از او یارى خواست پس موسى مشتى بدو زد و او را کشت گفت این کار شیطان است چرا که او دشمنى گمراه کننده [و] آشکار است (15)
قَالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿16﴾
گفت پروردگارا من بر خویشتن ستم کردم مرا ببخش پس خدا از او درگذشت که وى آمرزنده مهربان است (16)
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَیَّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِلْمُجْرِمِینَ ﴿17﴾
[موسى] گفت پروردگارا به پاس نعمتى که بر من ارزانى داشتى هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود (17)
فَأَصْبَحَ فِی الْمَدِینَةِ خَائِفًا یَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِی اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ یَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّکَ لَغَوِیٌّ مُبِینٌ ﴿18﴾
صبحگاهان در شهر بیمناک و در انتظار [حادثه اى] بود ناگاه همان کسى که دیروز از وى یارى خواسته بود [باز] با فریاد از او یارى خواست موسى به او گفت به راستى که تو آشکارا گمراهى (18)
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ یَبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ یَا مُوسَى أَتُرِیدُ أَنْ تَقْتُلَنِی کَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِیدُ إِلَّا أَنْ تَکُونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ ﴿19﴾
و چون خواست به سوى آنکه دشمن هر دوشان بود حمله آورد گفت اى موسى آیا مى خواهى مرا بکشى چنانکه دیروز شخصى را کشتى تو مى خواهى در این سرزمین فقط زورگو باشى و نمى خواهى از اصلاحگران باشى (19)
وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ یَسْعَى قَالَ یَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحِینَ ﴿20﴾
و از دورافتاده ترین [نقطه] شهر مردى دوان دوان آمد [و] گفت اى موسى سران قوم در باره تو مشورت مى کنند تا تو را بکشند پس [از شهر] خارج شو من جدا از خیرخواهان توام (20)
فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا یَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿21﴾
موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت [در حالى که مى]گفت پروردگارا مرا از گروه ستمکاران نجات بخش (21)
وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْیَنَ قَالَ عَسَى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنِی سَوَاءَ السَّبِیلِ ﴿22﴾
و چون به سوى [شهر] مدین رو نهاد [با خود] گفت امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند (22)
وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْیَنَ وَجَدَ عَلَیْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ یَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَیْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُکُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِی حَتَّى یُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیْخٌ کَبِیرٌ ﴿23﴾
و چون به آب مدین رسید گروهى از مردم را بر آن یافت که [دامهاى خود را ] آب مى دادند و پشت سرشان دو زن را یافت که [گوسفندان خود را] دور میکردند [موسى] گفت منظورتان [از این کار] چیست گفتند [ما به گوسفندان خود] آب نمى دهیم تا شبانان [همگى گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پیرى سالخورده است (23)
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ ﴿24﴾
پس براى آن دو [گوسفندان را] آب داد آنگاه به سوى سایه برگشت و گفت پروردگارا من به هر خیرى که سویم بفرستى سخت نیازمندم (24)
فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَى اسْتِحْیَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ مَا سَقَیْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَیْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ﴿25﴾
پس یکى از آن دو زن در حالى که به آزرم گام بر مى داشت نزد وى آمد [و] گفت پدرم تو را مىطلبد تا تو را به پاداش آبدادن [گوسفندان] براى ما مزد دهد و چون [موسى] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حکایت کرد [وى] گفت مترس که از گروه ستمگران نجات یافتى (25)
قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ﴿26﴾
یکى از آن دو [دختر] گفت اى پدر او را استخدام کن چرا که بهترین کسى است که استخدام مى کنى هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است (26)
قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَیَّ هَاتَیْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِکَ وَمَا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿27﴾
[شعیب] گفت من مى خواهم یکى از این دو دختر خود را [که مشاهده مى کنى] به نکاح تو در آورم به این [شرط] که هشت سال براى من کار کنى و اگر ده سال را تمام گردانى اختیار با تو است و نمى خواهم بر تو سخت گیرم و مرا ان شاء الله از درستکاران خواهى یافت (27)
قَالَ ذَلِکَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَیَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿28﴾
[موسى] گفت این [قرار داد] میان من و تو باشد که هر یک از دو مدت را به انجام رسانیدم بر من تعدى [روا] نباشد و خدا بر آنچه مى گوییم وکیل است (28)
فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿29﴾
و چون موسى آن مدت را به پایان رسانید و همسرش را [همراه] برد آتشى را از دور در کنار طور مشاهده کرد به خانواده خود گفت [اینجا] بمانید که من آتشى از دور دیدم شاید خبرى از آن یا شعله اى آتش برایتان بیاورم باشد که خود را گرم کنید (29)
فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِیَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبَارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یَا مُوسَى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿30﴾
پس چون به آن [آتش] رسید از جانب راست وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا آمد که اى موسى منم من خداوند پروردگار جهانیان (30)
وَأَنْ أَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنِینَ ﴿31﴾
و [فرمود] عصاى خود را بیفکن پس چون دید آن مثل مارى مى جنبد پشت کرد و برنگشت اى موسى پیش آى و مترس که تو در امانى (31)
اسْلُکْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَیْکَ جَنَاحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِکَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّکَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿32﴾
دست خود را به گریبانت ببر تا سپید بى گزند بیرون بیاید و [براى رهایى ] از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان این دو [نشانه] دو برهان از جانب پروردگار تو است [که باید] به سوى فرعون و سران [کشور] او [ببرى] زیرا آنان همواره قومى نافرمانند (32)
قَالَ رَبِّ إِنِّی قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿33﴾
گفت پروردگارا من کسى از ایشان را کشته ام مى ترسم مرا بکشند (33)
وَأَخِی هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءًا یُصَدِّقُنِی إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿34﴾
و برادرم هارون از من زبان آورتر است پس او را با من به دستیارى گسیل دار تا مرا تصدیق کند زیرا مى ترسم مرا تکذیب کنند (34)
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ ﴿35﴾
فرمود به زودى بازویت را به [وسیله] برادرت نیرومند خواهیم کرد و براى شما هر دو تسلطى قرار خواهیم داد که با [وجود] آیات ما به شما دست نخواهند یافت شما و هر که شما را پیروى کند چیره خواهید بود (35)
فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآیَاتِنَا بَیِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ ﴿36﴾
پس چون موسى آیات روشن ما را براى آنان آورد گفتند این جز سحرى ساختگى نیست و از پدران پیشین خود چنین [چیزى] نشنیده ایم (36)
وَقَالَ مُوسَى رَبِّی أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿37﴾
و موسى گفت پروردگارم به [حال] کسى که از جانب او رهنمودى آورده و [نیز] کسى که فرجام [نیکوى] آن سرا براى اوست داناتر است در حقیقت ظالمان رستگار نمى شوند (37)
وَقَالَ فِرْعَوْنُ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَکُمْ مِنْ إِلَهٍ غَیْرِی فَأَوْقِدْ لِی یَا هَامَانُ عَلَى الطِّینِ فَاجْعَلْ لِی صَرْحًا لَعَلِّی أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّی لَأَظُنُّهُ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿38﴾
و فرعون گفت اى بزرگان قوم من جز خویشتن براى شما خدایى نمى شناسم پس اى هامان برایم بر گل آتش بیفروز و برجى [بلند] براى من بساز شاید به [حال] خداى موسى اطلاع یابم و من جدا او را از دروغگویان مى پندارم (38)
وَاسْتَکْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَیْنَا لَا یُرْجَعُونَ ﴿39﴾
و او و سپاهیانش در آن سرزمین به ناحق سرکشى کردند و پنداشتند که به سوى ما بازگردانیده نمى شوند (39)
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ ﴿40﴾
تا او و سپاهیانش را فرو گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم بنگر که فرجام کار ستمکاران چگونه بود (40)
وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنْصَرُونَ ﴿41﴾
و آنان را پیشوایانى که به سوى آتش مى خوانند گردانیدیم و روز رستاخیز یارى نخواهند شد (41)
وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا لَعْنَةً وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِینَ ﴿42﴾
و در این دنیا لعنتى بدرقه [نام] آنان کردیم و روز قیامت [نیز] ایشان از [جمله] زشترویانند (42)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿43﴾
و به راستى پس از آنکه نسلهاى نخستین را هلاک کردیم به موسى کتاب دادیم که [دربردارنده] روشنگرى ها و رهنمود و رحمتى براى مردم بود امید که آنان پند گیرند (43)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِیِّ إِذْ قَضَیْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا کُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿44﴾
و چون امر [پیامبرى] را به موسى واگذاشتیم تو در جانب غربى [طور] نبودى و از گواهان [نیز] نبودى (44)
وَلَکِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا کُنْتَ ثَاوِیًا فِی أَهْلِ مَدْیَنَ تَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِنَا وَلَکِنَّا کُنَّا مُرْسِلِینَ ﴿45﴾
لیکن ما نسلهایى پدید آوردیم و عمرشان طولانى شد و تو در میان ساکنان [شهر] م دین مقیم نبودى تا آیات ما را بر ایشان بخوانى لیکن ما بودیم که فرستنده [پیامبران] بودیم (45)
وَمَا کُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا وَلَکِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِیرٍ مِنْ قَبْلِکَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿46﴾
و آندم که [موسى را] ندا دردادیم تو در جانب طور نبودى ولى [این اطلاع تو] رحمتى است از پروردگار تو تا قومى را که هیچ هشداردهنده اى پیش از تو برایشان نیامده است بیم دهى باشد که آنان پندپذیرند (46)
وَلَوْلَا أَنْ تُصِیبَهُمْ مُصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَیَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیَاتِکَ وَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿47﴾
و اگر نبود که وقتى به [سزاى] پیشفرست دستهایشان مصیبتى به ایشان برسد بگویند پروردگارا چرا فرستاده اى به سوى ما نفرستادى تا از احکام تو پیروى کنیم و از مؤمنان باشیم [قطعا در کیفر آنان شتاب میکردیم] (47)
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَى أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ ﴿48﴾
پس چون حق از جانب ما برایشان آمد گفتند چرا نظیر آنچه به موسى داده شد به او داده نشده است آیا به آنچه قبلا به موسى داده شد کفر نورزیدند گفتند دو ساحر با هم ساخته اند و گفتند ما همه را منکریم (48)
قُلْ فَأْتُوا بِکِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ ﴿49﴾
بگو پس اگر راست مى گویید کتابى از جانب خدا بیاورید که از این دو هدایت کننده تر باشد تا پیرویش کنم (49)
فَإِنْ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَکَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿50﴾
پس اگر تو را اجابت نکردند بدان که فقط هوسهاى خود را پیروى مى کنند و کیست گمراه تر از آنکه بى راهنمایى خدا از هوسش پیروى کند بى تردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمى کند (50)