- 1239
- 1000
- 1000
- 1000
تلاوت ترتیل عبدالله خیاط تلاوت ترتیل عبدالله خیاط (تحدیر) - جزء 13
آیات 53 تا 111 سوره مبارکه یوسف، آیات 1 تا 43 (آخر) سوره مبارکه رعد و سوره ابراهیم، با ترجمه استاد شیخ حسین انصاریان
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿53﴾
و من خود را مبرا نمى شمارم، چرا که نفس [آدمى] بدفرماست، مگر آنکه پروردگارم رحمت آورد، که پروردگار من آمرزگار مهربان است (53)
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ ﴿54﴾
و پادشاه گفت او [یوسف] را به نزد من آورید که ندیم ویژه خود گردانمش، و چون با او گفت و گو کرد [به او] گفت تو امروز نزد ما صاحب جاه و امین هستى (54)
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿55﴾
[یوسف] گفت مرا بر خزاین این سرزمین بگمار، که من نگهبانى کاردانم (55)
وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿56﴾
و بدینسان یوسف را در آن سرزمین تمکن بخشیدیم که در آن هر جا که خواهد قرار گیرد، هر که را خواهیم رحمت خویش بر او ارزانى داریم، و پاداش نیکوکاران را فرونگذاریم (56)
وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿57﴾
و پاداش اخروى براى کسانى که ایمان آورده و تقوا ورزیده باشند، بهتر است (57)
وَجَاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ﴿58﴾
و برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند آنگاه او ایشان را شناخت ولى ایشان او را نشناختند (58)
وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿59﴾
و چون زاد و برگ ایشان را آماده ساختند [یوسف] گفت [آن] برادر پدرىتان را هم نزد من بیاورید، مگر نمىبینید که من پیمانه را تمام مىدهم و بهترین میزبانان هستم (59)
فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿60﴾
و اگر او را به نزد من نیاورید، نزد من پیمانهاى ندارید و نزدیک من نیایید (60)
قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿61﴾
گفتند او را [به هر تدبیر و ترفند] از پدرش خواهیم گرفت و ما چنین کارى خواهیم کرد (61)
وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿62﴾
[یوسف] به غلامانش گفت سرمایهشان را در خرجینهایشان بگذارید تا چون به نزد خانوادهشان بازگشتند آن را باز شناسند، باشد که بازگردند (62)
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿63﴾
و چون به نزد پدرشان بازگشتند گفتند پدرجان از ما پیمانه را دریغ داشتهاند، پس برادرمان [بنیامین] را همراه ما بفرست تا بار و پیمانه گیریم و ما مراقب او هستیم (63)
قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿64﴾
[یعقوب] گفت شما را در حق او امین ندارم، مگر همانطور که پیشترها در حق برادرش امین داشته بودم، اما خداوند بهترین نگهبان است، و همو مهربانترین مهربانان است (64)
وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ﴿65﴾
و چون بار و بنهشان را باز کردند چنین یافتند که سرمایهشان به ایشان بازگردانده شده است، گفتند پدرجان دیگر چه مىخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است [بگذارید بار دیگر برویم] و براى خانواده خود آذوقه بیاوریم و مراقب برادرمان هم هستیم و یک بار شتر هم اضافه خواهیم گرفت، چه [تاکنون] به ما بار و پیمانه اندکى دادهاند (65)
قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿66﴾
گفت هرگز او را همراه شما نمىفرستم مگر آنکه عهدى به نام خدا به من بدهید که او را به نزد من باز آورید، مگر آنکه از هر سو گرفتار آیید، و چون عهدشان را دادند، [یعقوب] گفت خداوند بر آنچه مىگوییم [و قول و قرار ما] [ناظر و] کارساز است (66)
وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿67﴾
و گفت فرزندان من، از یک دروازه وارد نشوید و از دروازههاى گوناگون وارد شوید، و البته شما را از قضاى [ناگوار] الهى باز نتوانم داشت، حکم جز از آن خداوند نیست، بر او توکل کردم و اهل توکل باید بر او توکل کنند (67)
وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا کَانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿68﴾
و چون به همان گونه که پدرشان به ایشان دستور داده بود، وارد شدند، [این شیوه ورود] ایشان را از قضاى الهى باز نداشت، ولى [هر چه بود] نیاز روحى یعقوب بود که بدینسان برآورده کرد، و او با آنچه به او آموخته بودیم، دانشور بود، ولى بیشترینه مردم نمىدانند (68)
وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿69﴾
و چون بر یوسف وارد شدند، برادر [ابوینى]اش را در کنار گرفت [و در خلوت به او] گفت من [همان] برادرت هستم، از آنچه کردهاند غمگین مباش (69)
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ﴿70﴾
و چون ساز و برگ آنان را آماده ساختند [به فرمان یوسف] جام [پادشاه] را در خرجین برادرش [بنیامین] گذاشت سپس منادى ندا در داد که اى کاروانیان شما دزدید (70)
قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿71﴾
گفتند -و رو به ایشان آوردندکه مگر چه گم کردهاید؟ (71)
قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ﴿72﴾
گفتند جام پادشاه را گم کردهایم، و هرکس آن را بیاورد، بار شترى [آذوقه جایزه] دارد و من این [وعده] را ضامنم (72)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ﴿73﴾
گفتند به خدا خودتان مىدانید که ما نیامدهایم که در این سرزمین فتنه و فساد کنیم و ما دزد نیستیم (73)
قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کَاذِبِینَ ﴿74﴾
گفتند جزاى آن [سرقت] اگر شما دروغگو باشید، چه باشد؟ (74)
قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ﴿75﴾
اینان در پاسخ] گفتند هرکس که [جام] در خرجین او پیدا شود، خودش [برده شود و اسارتش] جزاى آن باشد، که ما به این شیوه ستمکاران [سارق] را کیفر مىدهیم (75)
فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿76﴾
[پذیرفتند] و آغاز به جستجوى باردانهاى ایشان پیش از باردان برادر [ابوینى]اش کرد، [سرانجام] آن را از باردان برادرش بیرون آورد، بدینسان به یوسف تدبیر و ترفند آموختیم [زیرا] نمىتوانست برادرش را طبق رسم و آیین پادشاه، بازداشت کند، مگر آنکه خداوند بخواهد، که درجات هر کس را که بخواهیم بلند مىگردانیم و برتر از هر دانندهاى داناترى هست (76)
قَالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿77﴾
گفتند اگر [بنیامین] دزدى کرده است [عجب نیست، چرا که] پیشترها برادر [ابوینى]اش هم دزدى کرده بود، اما یوسف این [شماتت را فرو خورد و] در دل نگه داشت و به روى آنان نیاورد، [اما در دل] گفت خودتان بدمنصبترید، و خداوند به آنچه مىگویید داناتر است (77)
قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿78﴾
گفتند اى عزیز او پدرى پیر فرتوت دارد، یکى از ما را به جاى او نگهدار، که ما تو را از نیکوکاران مىبینیم (78)
قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ﴿79﴾
[یوسف] گفت پناه بر خدا که جز کسى را که کالایمان [جام] را در نزد او یافتهایم، بازداشت کنیم، که در این صورت ستمکار خواهیم بود (79)
فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللَّهُ لِی وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿80﴾
آنگاه چون از او نومید شدند، نجوا کنان بین خود خلوت [و مشورت] کردند، بزرگترشان گفت مگر نمىدانید که پدرتان از شما با نام خدا عهدى گرفته است، و پیشترها هم چه تقصیرها در حق یوسف کردهاید، من از این سرزمین قدم بیرون نمىگذارم، مگر آنکه پدرم اجازه دهد، یا خداوند در حق من حکمى فرماید و او بهترین داوران است (80)
ارْجِعُوا إِلَى أَبِیکُمْ فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ ﴿81﴾
به سوى پدرتان باز گردید و بگویید پدرجان، پسرت [بنیامین] دزدى کرد و ما جز به چیزى که مىدانستیم شهادت ندادیم، و ما در برابر [رویدادهاى] نهانى نگهبان نبودیم (81)
وَاسْأَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴿82﴾
از مردم شهرى که ما در آن بودیم [مصر] و از اهل کاروانى که ما با آن روى به اینجا آوردیم، بپرس، و ما راستگوییم (82)
قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿83﴾
[یعقوب] گفت باز نفس امارهتان به دست شما کار داد، پس [چاره من] صبرى نیکوست، چه بسا خداوند همه آنان را براى من باز آورد، که او داناى فرزانه است (83)
وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ﴿84﴾
و از آنان روى برگرداند و [با اشک و اندوه] گفت بر [فراق] یوسف اسف مىخورم، و چشمانش از [اشک و] اندوه سپید [و نابینا] شد و اندوه خود را فرو خورد (84)
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ ﴿85﴾
فتند به خدا پیوسته یوسف را یاد مىکنى تا زار و نزار یا نابود شوى (85)
قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴿86﴾
گفت درد و اندوهم را فقط با خداوند در میان مىگذارم، و از [عنایت] خداوند چیزى مىدانم که شما نمىدانید (86)
یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ﴿87﴾
اى فرزندان بروید و در پى یوسف و برادرش بگردید، و از رحمت الهى نومید مباشید، چرا که جز خدانشناسان کسى از رحمت الهى نومید نمىگردد (87)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿88﴾
و چون بر او [یوسف] وارد شدند، گفتند اى عزیز، به ما و خانواده ما رنج [بسیار] رسیده است و سرمایهاى اندک آوردهایم، پس به ما پیمانه تمام و کمال بده و بر ما [افزونتر هم] ببخش که خداوند بخشندگان را دوست دارد (88)
قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿89﴾
[یوسف] گفت آیا دانستید که در حق یوسف و برادرش، وقتى که جاهل [و جوان] بودید، چه کردید؟ (89)
قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿90﴾
گفتند آیا تو خود یوسفى؟ گفت آرى من یوسفم و این برادر [ابوینى] من است، خداوند بر من منت نهاد [و نعمت داد]، چرا که هرکس پروا و شکیبایى پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمىگذارد (90)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ ﴿91﴾
گفتند به خدا، خداوند تو را بر ما برترى داد، و ما خطاکار بودیم (91)
قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴿92﴾
[یوسف] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نیست، خداوند شما را مىآمرزد و او مهربانترین مهربانان است (92)
اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿93﴾
[حال] این پیراهن مرا ببرید و آن را بر روى پدرم بیفکنید تا [به خواست خدا] بینا شود، و همه خانوادههایتان را به نزد من بیاورید (93)
وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴿94﴾
و چون کاروان رهسپار شد، پدرشان گفت اگر مرا به خرفتى متهم ندارید، من بوى یوسف را مىشنوم (94)
قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ ﴿95﴾
گفتند به خدا تو در همان خبط و خطاى دیرینت هستى (95)
فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿96﴾
و چون [پیک] مژدهآور آمد، آن [پیراهن] را بر روى او [یعقوب] انداخت و بینا گشت گفت آیا به شما نگفته بودم که من از [عنایت] خداوند چیزى مىدانم که شما نمىدانید (96)
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿97﴾
گفتند پدرجان براى گناهان ما آمرزش بخواه که ما گناهکار بودهایم (97)
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿98﴾
گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، که او آمرزگار مهربان است (98)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ ﴿99﴾
و چون [همگان] بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در کنار گرفت و گفت به خواست خداوند با امن و امان وارد مصر شوید [و همین جا بمانید] (99)
وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿100﴾
و پدر و مادرش را بر تخت برنشاند، و در پیشگاه او به سجده درافتادند، و گفت پدر جان این تعبیر خواب پیشین من است که پروردگارم آن را راست و درست گرداند، و با بیرون در آوردن من از زندان در حق من نیکى کرد و شما را پس از آنکه شیطان میانه من و برادرانم را بر هم زد، از بیابان [کنعان به اینجا] باز آورد، حقا که پروردگار من در آنچه بخواهد باریک بین است و همو داناى فرزانه است (100)
رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿101﴾
پروردگارا به من بهرهاى از فرمانروایى بخشیدى و به من بهرهاى از تعبیر خواب آموختى، اى پدید آورنده آسمانها و زمین، تو در دنیا و آخرت سرور منى، مرا مسلمان بمیران و به نیکان باز رسان (101)
ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ﴿102﴾
این از اخبار غیبى است که بر تو وحى مىکنیم، و تو [اى پیامبر] آنگاه که کارشان را هماهنگ و عزمشان را جزم کردند و نیرنگ پیشه کردند، نزد آنان نبودى (102)
وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ﴿103﴾
و بیشترینه مردم، ولو تو سخت بکوشى و بخواهى، مؤمن نمىشوند (103)
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿104﴾
و تو از ایشان براى آن [رسالت] مزدى نمىطلبى، آن نیست مگر پندآموزى براى جهانیان (104)
وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿105﴾
و چه بسیار نشانه [و مایه عبرت] در آسمانها و زمین هست که بر آن مىگذرند و هم آنان از آنها رویگردانند (105)
وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ ﴿106﴾
و بیشترینه ایشان [ظاهرا] به خداوند ایمان نمىآورند مگر آنکه [باطنا، به نوعى] مشرکند (106)
أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿107﴾
آیا ایمناند از اینکه عذاب فراگیرى از سوى خداوند بر آنان فرود آید، یا قیامت ناگهان برایشان فرارسد و آنان ناآگاه باشند (107)
قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿108﴾
بگو این راه و رسم من است که به سوى خداوند دعوت مىکنم، که من و هرکس که پیرو من باشد، برخوردار از بصیرتیم، و منزه است خداوند، و من از مشرکان [نبوده و]نیستم (108)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿109﴾
و ما پیش از تو جز مردانى از اهل [همین] شهرها [به رسالت] نفرستادهایم که به آنان وحى مىکردیم، آیا در زمین سیر و سفر نمىکنند که بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چه بوده است، و سراى آخرت براى پرواپیشگان بهتر است، آیا نمىاندیشید؟ (109)
حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿110﴾
تا آنجا که چون پیامبران نومید شدند و [پیروان] پنداشتند که به دروغ وعده داده شدهاند، آنگاه بود که نصرت ما به آنان در رسید و هرکس که خواسته بودیم نجات یافت، و عذاب ما از قوم گناهکار برنمىگردد (110)
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿111﴾
به راستى که در بیان داستان ایشان مایه عبرتى براى خردمندان هست [و این قرآن] سخنى برساخته نیست، بلکه همخوان با کتابى است که پیشاپیش آن است و روشنگر همه چیز است و رهنمود و رحمتى براى اهل ایمان است (111)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
المر الف لام میم راء این آیات کتاب آسمانى است، و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، راست و درست است، ولى بیشترینه مردم نمىگروند (1)
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿2﴾
خداوند کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت، سپس بر عرش استیلاء یافت، و خورشید و ماه را رام کرد که هر یک تا زمانى معین، سیر مىکند [همو] کار [و بار جهان] را تدبیر مىکند و آیات [خویش] را روشن بیان مىدارد، باشد که شما به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید (2)
وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿3﴾
و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوهها و رودهایى پدید آورد، و در آن از هربار و برى زوجى دوگانه آفرید، شب را به روز [و روز را به شب] مىپوشاند، بىگمان در این براى اندیشهوران مایههاى عبرت است (3)
وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿4﴾
و در زمین کرتهایى است نزدیک به هم و باغهایى از [درختان] انگور و کشتها [ى گوناگون] و خرما، همانند و ناهمانند، که همه به یک آب آبیارى مىشوند و میوههاى بعضى را از بعضى دیگر برتر ساختهایم، بىگمان در این براى خردورزان مایههاى عبرت است (4)
وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿5﴾
و اگر عجب کنى، سخن ایشان عجیب[تر] است [که مىگویند] آیا آنگاه که خاک شدیم، آیا به آفرینش تازهاى در مىآییم؟ اینان کسانىاند که به پروردگارشان کفرورزیدهاند و هم اینانند که [در قیامت و در دوزخ] در گردنهایشان غل و بندهاست، و اینان دوزخىاند و جاودانه در آنند (5)
وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ﴿6﴾
و از تو به [شدت و] شتاب بدى [عذاب] را پیش از نیکى [آمرزش] مىطلبند، و حال آنکه پیش از آنها [رسم] عقوبتها [ى الهى] برقرار بوده است، و بىگمان پروردگارت بر مردمان با وجود ستمشان آمرزنده است، و بىگمان پروردگارت سخت کیفر است (6)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿7﴾
و کافران گویند چرا بر او معجزهاى از سوى پروردگارش نازل نمىگردد؟ تو فقط هشداردهندهاى و هر قومى رهنمایى دارد (7)
اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿8﴾
خداوند مىداند که هر مادینهاى چه بارى دارد و اینکه رحمها [از مدت حمل یا از جنین] چه مىکاهند و چه مىافزایند، هر چیزى نزد او اندازهاى معین دارد (8)
عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ﴿9﴾
[اوست که] داناى پنهان و پیدا، و بزرگ بلندمرتبه است (9)
سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿10﴾
یکسان است که از شما کسى سخنش را پنهان بدارد یا آشکارش کند، و کسى که در [پرده] شب پنهانکار یا در [روشناى] روز پیدارو باشد (10)
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿11﴾
او [آدمى] را فرشتگانى پیایند، در پیش و پشت او هستند که او را به امر الهى نگهبانى مىکنند، بىگمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دلهایشان
دارند، دگرگون کنند و چون خداوند براى قومى [کیفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند (11)
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿12﴾
او کسى است که برق را که مایه بیم [مسافران] و امید [کشاورزان] است به شما مىنمایاند، و ابرهاى گرانبار پدید مىآورد (12)
وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ﴿13﴾
و رعد به سپاس او، و فرشتگان از خوف و خشیت او تسبیح مىگویند، و [اوست که] صاعقهها را مىفرستد، که به هرکس که او بخواهد برمىخورد، و آنان درباره خداوند مجادله مىکنند، و او سختگیر است (13)
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿14﴾
فراخواندن راستین او راست، و کسانى که [مشرکان] به جاى او مىخوانند [و مىپرستند] به آنان هیچگونه پاسخى نمىدهند، مگر همانند کسى که گشاینده دستان خویش به سوى آب است، تا آن را به دهانش برساند و رساننده آن نیست، و دعاى کافران جز بیراه نیست (14)
وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿15﴾
و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه، در بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مىکنند (15)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴿16﴾
بگو [و بپرس] پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو خداوند است بگو پس آیا در برابر او سرورانى براى خود مىگیرید و مىپرستید که براى خویشتن هم اختیار سود و زیانى ندارند؟ بگو آیا نابینا و بینا برابر است، یا آیا تاریکیها و روشنایى برابر است، یا شریکانى براى خداوند قائلند که همانند آفرینش او آفریدهاند، و آفرینش [ها] بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریدگار هر چیز است و او یگانه قهار است (16)
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿17﴾
[همو] از آسمان آبى فرو بارید، آنگاه رودها هر یک به اندازه خویش جارى شد، و سیلاب کف فراوانى با خود آورد، و از آنچه بر آتش مىافروزند [و مىگدازند] که زیور یا اثاثیه به دست آورند نیز کفى همانند آن [آب] هست، بدینسان خداوند حق و باطل را [این چنین] مثل مىزند، و اما کف بر باد مىرود، و اما آنچه به مردمان سود مىرساند، بر روى زمین باقى مىماند، خداوند بدین گونه مثل مىزند (17)
لِلَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿18﴾
براى کسانى که [نداى] پروردگارشان را استجابت نکردهاند، نیکى [بهشت] است، و کسانى که [نداى] او را استجابت نکردهاند، اگر همه آنچه در زمین است و همانند آن، از آن ایشان باشد، آن را بدهند و بلا گردان کنند، اینانند که حسابشان سخت و سنگین است و سرا و سرانجامشان جهنم است و بد آرامگاهى است (18)
أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿19﴾
آیا کسى که مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است، همانند کسى است که کوردل است؟ فقط خردمندان پند مىگیرند (19)
الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ ﴿20﴾
[همان] کسانى که به عهد الهى وفا مىکنند و پیمان [او] را نمىشکنند (20)
وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿21﴾
و کسانى که هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند، و از حساب سخت و سنگین مىهراسند (21)
وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ﴿22﴾
و کسانى که براى نیل به خشنودى پروردگارشان شکیبایى پیشه کردهاند و نماز را برپا داشتهاند و از هر آنچه روزیشان کردهایم، پنهان و آشکارا مىبخشند و بدى را با نیکى دفع مىکنند، اینانند که نیک سرانجامى دارند (22)
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ ﴿23﴾
[از] بهشتهاى عدن [برخوردارند] که هم خودشان و هم کسانى از پدران [و مادران] و همسران و زاد و رودشان که نیکوکارند، وارد آن مىشوند، و فرشتگان از هر درى
بر آنان وارد مىشوند (23)
سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿24﴾
[و مىگویند] سلام بر شما به خاطر صبرى که ورزیدید، چه نیکوست این نیک سرانجامى (24)
وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿25﴾
و کسانى که عهد الهى را پس از بستنش مىشکنند، و هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مىگسلند، و در زمین فتنه و فساد مىکنند، اینانند که لعنت و بدفرجامى دارند (25)
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿26﴾
خداوند روزى [خویش] را بر هرکس که بخواهد گشایش مىدهد یا تنگ و فروبسته مىدارد، و [بعضى] به زندگانى دنیا سرمست شدهاند، و زندگانى دنیا در جنب آخرت، جز بهرهاى ناچیز نیست (26)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿27﴾
و کافران گویند چرا از سوى پروردگارش معجزهاى بر او نازل نمىشود؟ بگو خداوند هر کس را که بخواهد بیراه وامىگذارد، و هر کس را که رو به او آورده باشد، به سوى خویش به راه مىبرد (27)
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴿28﴾
[همان] کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد، بدانید که با یاد خداست که دلها آرام مىگیرد (28)
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿29﴾
کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، خوشا بر ایشان و نیک سرانجامى دارند (29)
کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ﴿30﴾
بدینسان تو را به میان امتى فرستادیم که پیش از آنها امتهایى آمده [و رفته] بودند، تا آنچه بر تو وحى کردهایم، بر آنان بخوانى، و حال آنکه آنان به خداى رحمان کفر و انکار مىورزند، بگو او پروردگار من است [و] خدایى جز او نیست، بر او توکل کردهام و بازگشت من به سوى اوست (30)
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴿31﴾
و اگر قرآنى بود که کوهها از [هیبت] آن به حرکت در مىآمد و زمین مىشکافت، یا مردگان با آن به سخن درمىآمدند [همین قرآن بود، و باز ایمان نمىآوردند]، آرى سررشته کارها همه به دست خداست، آیا کسانى که ایمان آوردهاند نمىدانند که اگر خداوند مىخواست همه مردم را هدایت مىکرد، و به کافران همواره به خاطر کار و کردارشان عقوبتى هایل مىرسد، یا به زودى به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه] وارد شوى، تا آنکه وعده الهى فرارسد، که خداوند خلف وعده نمىکند (31)
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿32﴾
و به راستى پیامبرانى که پیش از تو بودند ریشخند شدند، آنگاه به کافران مهلت دادم، سپس آنان را فرو گرفتم، [بنگر که] عقوبت من چگونه بوده است (32)
أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴿33﴾
آیا کسى که حاکم بر هر کسى و کار و کردار اوست [همانند کسى است که چنین نیست؟] و براى خداوند شریکانى قائل شدند، بگو نام ایشان را ببرید، آیا او را به چیزى که در روى زمین [چنین چیزى] نمىشناسد خبر مىدهید؟ یا صرفا سخنى سطحى مىگویید؟ بلکه در نظر کافران مکرشان آراسته جلوه کرده است و از راه [خدا] باز داشته شدهاند، و هرکس که خدا بیراه گذاردش، براى او رهنمایى نیست (33)
لَهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿34﴾
در زندگانى دنیا عذابى دارند و عذاب اخروى سخت و سنگینتر است و در برابر خداوند نگهدارندهاى ندارند (34)
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ﴿35﴾
وصف بهشتى که به پارسایان وعده داده شده است [چنین است که] جویباران از فرو دست آن جارى است و میوهها و سایه آن همیشگى است، این سرانجام پرواپیشگان است، و سرانجام کافران آتش دوزخ است (35)
وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ﴿36﴾
و اهل کتاب به آنچه بر تو نازل شده است، شادمانى مىکنند، و از گروه مشرکان کسانى هستند که بخشى از آن را انکار مىکنند، بگو همین به من فرمان رسیده است که خداوند را بپرستم و به او شرک نیاورم، به سوى او دعوت مىکنم و بازگشت من به سوى اوست (36)
وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿37﴾
و بدینسان آن را به صورت کتابى حکمتآموز عربى نازل کردهایم، و اگر پس از علمى که بر تو نازل شده است، از هوا و هوس آنان پیروى کنى، در برابر خداوند یاور و نگهدارندهاى ندارى (37)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّةً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ﴿38﴾
و پیش از تو پیامبرانى فرستادهایم و همسران و فرزندانى به آنان بخشیدهایم، و هیچ پیامبرى را نرسد که معجزهاى جز به اذن الهى بیاورد، هر اجلى [را سرآمدى] معین است (38)
یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ﴿39﴾
خداوند آنچه را بخواهد مىزداید یا مىنگارد، و امالکتاب نزد اوست (39)
وَإِنْ مَا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ﴿40﴾
اگر بخشى از آنچه به آنان وعده دادهایم، به تو بنمایانیم، یا روح تو را [پیش از آن] بگیریم، جز این نیست که پیامرسانى بر تو و حسابرسى بر ماست (40)
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿41﴾
آیا ندیدهاند که ما دامنههاى سرزمین [کفر] را مىکاهیم [و بر اسلام مىافزاییم] و خداوند حکم مىکند و حکم او رد کنندهاى ندارد، و او زود شمار است (41)
وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿42﴾
و به راستى که پیشینیان آنان هم مکرورزیدند، ولى مکر و تدبیر هر چه هست در اختیار خداوند است، مىداند که هر جاندارى چه به دست مىآورد، و کافران به زودى خواهند دانست که نیک سرانجامى از آن کیست (42)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ﴿43﴾
و کافران گویند تو پیامبر نیستى، بگو خداوند و کسى که صاحب علم کتاب است، بین من و شما گواه بس (43)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿1﴾
مهربان الر الف لام راء [این] کتابى است که بر تو نازل کردهایم که مردم را به توفیق پروردگارشان از تاریکیها به سوى روشنایى، به سوى راه خداوند پیروزمند ستوده، باز برى (1)
اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿2﴾
خداوندى که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست، و واى بر کافران از عذاب سخت و سنگین[ى که در پیش دارند] (2)
الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿3﴾
[همان] کسانى که زندگانى دنیا را از [زندگانى] آخرت خوشتر دارند، و از راه خدا باز مىدارند و آن را کج مىشمارند، اینان در گمراهى دور و درازى هستند (3)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿4﴾
و هیچ پیامبرى نفرستادهایم مگر [با پیامى] به زبان قومش، تا [احکام و حقایق را] براى آنان روشن بدارد، آنگاه خداوند هرکس را بخواهد بیراه مىگذارد و هرکس را که بخواهد هدایت مىکند و او پیروزمند فرزانه است (4)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿5﴾
و به راستى که موسى را با معجزات خویش فرستادیم که قومت را از تاریکیها به سوى روشنایى باز بر، و آنان را به یاد ایام الله بینداز، که در این براى هر شکیباى شاکرى عبرتهاست (5)
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿6﴾
و چنین بود که موسى به قومش گفت نعمت الهى را بر خودتان یاد آورید که شما را از آل فرعون رهانید که عذابى سخت را به شما مىچشانیدند و پسرانتان را مىکشتند و دخترانتان را [براى کنیزى] زنده نگاه مىداشتند، و در آن آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود (6)
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿7﴾
و چنین بود که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر کنید بر نعمت شما مىافزایم، و اگر کفرانبورزید [بدانید که] عذاب من سخت و سنگین است (7)
وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿8﴾
و موسى گفت اگر شما و هرکس که در روى زمین است، همگى کفرورزید، خداوند بىنیاز ستوده است (8)
أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ﴿9﴾
آیا خبر کسانى چون قوم نوح و عاد و ثمود که پیش از شما بودند، و کسانى که پس از آنان بودند، به شما نرسیده است، که هیچ کس جز خداوند آنان را نمىشناسد، که پیامبرانشان براى آنان معجزاتى [به میان] آوردند، آنگاه آنان دستهایشان را بر دهانهایشان بردند [که خاموش!]، و گفتند ما رسالت شما را نمىپذیریم و ما از آنچه ما را بدان مىخوانید، سخت در شکیم (9)
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ﴿10﴾
پیامبرانشان گفتند آیا در خداوندى که پدید آورنده آسمانها و زمین است، شکى هست؟ که شما را مىخواند که گناهانتان را بیامرزد، و شما را تا مهلتى معین واپسدارد، گفتند شما جز انسانهایى همانند ما نیستید که مىخواهید ما را از آنچه پدرانمان مىپرستیدهاند، باز دارید، [اگر چنین نیست] پس براى ما برهانى آشکار بیاورید (10)
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿11﴾
پیامبرانشان به ایشان گفتند [آرى] ما جز انسانهایى مانند شما نیستیم، ولى خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت مىنهد [و نعمت مىدهد] و ما را نرسد که جز به اذن الهى براى شما برهانى بیاوریم و مؤمنان باید که بر خداوند توکل کنند (11)
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿12﴾
و ما را نرسد که بر خداوند توکل نکنیم، و حال آنکه ما را به راه درستمان هدایت کرده است، و بر آزارى که به ما مىدهید، شکیبایى خواهیم کرد، و اهل توکل باید که بر خداوند توکل کنند (12)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ﴿13﴾
و کافران به پیامبرانشان گفتند یقینا شما را از سرزمینمان آواره مىکنیم، مگر آنکه به آیین ما باز گردید، و پروردگارشان به آنان وحى کرد که ستمکاران را نابود خواهیم کرد (13)
وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ ﴿14﴾
و پس از آنان شما را در این سرزمین سکنا مىدهیم، این براى کسى است که از ایستادن [در محشر به هنگام حساب] در پیشگاه من بترسد، و از هشدار من بهراسد (14)
وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿15﴾
و [یارى و] داورى خواستند و هر زورگوى ستیزهجویى ناکام شد (15)
مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِیدٍ ﴿16﴾
که در پیشاپیش او جهنم است و از آبى زردابهآمیز به او مىنوشانند (16)
یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ ﴿17﴾
که آن را جرعه جرعه بنوشد و نتواند فرو برد، و مرگ از هر سو به سراغ او آید و او مردنى نیست، و عذابى سخت و سنگین در پیشاپیش خود دارد (17)
مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَى شَیْءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ﴿18﴾
داستان اعمال کسانى که به پروردگارشان کفرورزیدهاند، همچون خاکسترى است که در روز طوفانى، باد بر آن بوزد، که از آنچه به دست آوردهاند، چیزى در دست ندارند، این همان گمراهى دور و دراز است (18)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ﴿19﴾
آیا ندانستهاى که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، اگر بخواهد شما را [از میان] مىبرد و آفریدگان جدیدى به میان مىآورد (19)
وَمَا ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ ﴿20﴾
و این بر خداوند دشوار نیست (20)
وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِیصٍ ﴿21﴾
و همه در پیشگاه خداوند حاضر آیند، آنگاه درماندگان به گردنکشان گویند ما پیرو شما بودیم، آیا شما باز دارنده چیزى از عذاب الهى از ما هستید؟ گویند اگر خداوند ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت مىکردیم، براى ما یکسان است چه زارى و بىتابى کنیم و چه شکیبایى ورزیم، گریزگاهى نداریم، (21)
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿22﴾
و چون کار یکسویه شود، شیطان گوید خداوند به شما وعده راست و درستى داده بود، ولى من به شما وعدهاى دادم و [در معامله] با شما خلاف کردم، و مرا بر شما دستى نبود، جز اینکه شما را [به بیراهه] دعوت کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید، پس مرا ملامت مکنید و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید، پیشتر هم که مرا [در کار خداوند] شریک مىانگاشتید، منکر بودم، عذاب دردناک نصیب ستمگران است (22)
وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ﴿23﴾
و کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، به باغهاى [بهشتىاى] درآیند که جویباران از فرودست آن جارى است، و به اذن پروردگارشان جاودانه در آنند، درودشان در آنجا سلام است (23)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ﴿24﴾
آیا ندانستهاى که خداوند چگونه مثلى مىزند که کلمه پاک [ایمان] همانند درختى پاک [و پرورده] است که ریشهاش [در زمین] استوار است و شاخهاش سر به آسمان دارد (24)
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿25﴾
میوهاش را به توفیق پروردگارش، زمان به زمان مىدهد، و خداوند براى مردم این مثلها را مىزند باشد که پندگیرند (25)
وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿26﴾
و مثل کلمه پلید [شرک] همانند درختى است پلید که [بیخ آن] از روى زمین برکنده باشد و استوار نباشد (26)
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ ﴿27﴾
خداوند مؤمنان را در زندگانى دنیا و نیز در آخرت به سخن استوار، پایدار مىدارد، و خداوند ستمکاران را بیراه مىگذارد، و خداوند هر چه خواهد همان تواند کرد (27)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴿28﴾
آیا [داستان] کسانى را که [سپاس] نعمت الهى را به ناسپاسى بدل کردند و قومشان را به هلاک آباد [دوزخ] در آوردند، ندانستهاى (28)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿29﴾
که به جهنم درآیند و بد جایگاهى است (29)
وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ ﴿30﴾
و براى خداوند همانندانى قائل شدند تا [مردمان را] از راه او گمراه کنند، بگو [اندک زمانى] بهرهمند شوید و بدانید که سیر و سرانجام شما به سوى آتش [دوزخ] است (30)
قُلْ لِعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿31﴾
بگو به آن بندگانم که ایمان آوردهاند تا نماز را برپا دارند و پیش از آمدن روزى که در آن نه خرید و فروشى هست و نه دوستى، از آنچه روزیشان کردهایم، پنهان و آشکارا ببخشند (31)
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ﴿32﴾
خداوند کسى است که آسمانها و زمین را آفریده است و از آسمان آبى فرو باریده و بدان فرآوردهها برآورده که روزى شماست، و براى شما کشتیها را رام ساخته که به فرمان او در دریا روان شوند و رودباران را نیز براى شما رام کرده است (32)
وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ﴿33﴾
و خورشید و ماه را رام شما کرد که پیوسته روانند و شب و روز را [نیز] براى شما رام کرد (33)
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ﴿34﴾
و از هر آنچه از او خواستهاید به شما بخشیده است و اگر نعمت الهى را بشمارید، نمىتوانید آن را [چنانکه هست] شمارش کنید، که انسان ستمکار [در حق خویش] و ناسپاس است (34)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿35﴾
و چنین بود که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را [حرم] امن بگردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار (35)
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿36﴾
پروردگارا آنها بسیارى از مردم را به گمراهى کشاندهاند، پس هرکس از من پیروى کند از من است، و هر کس از من سرپیچى کند [امر او با توست که] تو آمرزگار مهربانى (36)
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿37﴾
پروردگارا من برخى فرزندانم را در سرزمینى بىآب و علف، در جوار بیتالحرام تو، سکنا دادهام، تا -پروردگارانماز را برپا دارند، پس دلهاى مردمى را به آنان مهربان کن، و از فرآوردهها روزیشان ببخش باشد که سپاس بگزارند (37)
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿38﴾
پروردگارا تو آنچه پنهان و آنچه آشکار مىداریم مىدانى، و هیچ چیز در زمین و در آسمان بر خداوند پنهان نیست (38)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿39﴾
سپاس خداوندى را که با وجود پیرى به من اسماعیل و اسحاق را ارزانى داشت، چرا که پروردگارم شنواى دعاست (39)
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿40﴾
پروردگارا من و نیز زاد و رودم را نمازگزار بگردان، و پروردگارا دعاى مرا بپذیر (40)
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿41﴾
پروردگارا در روزى که حساب برپا شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز (41)
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ﴿42﴾
و خداوند را از آنچه ستمکاران [مشرک] مىکنند، غافل مپندار، جز این نیست که [حساب] آنان را تا روزى که دیدگان در آن خیره شود، واپس مىاندازد (42)
مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ﴿43﴾
[آنان] شتابزده، سرها به بالا گرفته [چشم به زیر انداخته]اند، بىآنکه چشم برهم زنند، و دلکنده (43)
أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَکُمْ مِنْ زَوَالٍ ﴿44﴾
و مردمان را از روزى بترسان که عذاب آنان را فرو گیرد و ستمپیشگان گویند پروردگارا ما را تا زمانى نزدیک واپس بدار تا دعوت تو را اجابت و از پیامبران پیروى کنیم، آیا شما نبودید که پیشترها سوگند مىخوردید که زوالى ندارید؟ (44)
وَسَکَنْتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الْأَمْثَالَ ﴿45﴾
و در خانه و کاشانه کسانى که در حق خویش ستم کرده بودند، سکنا یافتید و بر شما آشکار شد که با آنان چه کردهایم، و براى شما مثلها زدیم (45)
وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿46﴾
و به راستى که نیرنگشان را ورزیدند و [کیفر] نیرنگشان با خداست، و گرچه کوهها در اثر نیرنگشان از جاى بروند (46)
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿47﴾
و هرگز خداوند را خلافکننده وعدهاى که به پیامبرانش داده است مینگار، چرا که خداوند پیروزمند دادستان است (47)
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴿48﴾
روزى که زمین جز این زمین و آسمانها [جز این آسمانها] شوند و همگان در حضور خداوند یگانه قهار آشکار شوند (48)
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿49﴾
و گناهکاران را بینى که به هم بسته گرفتار بندها هستند (49)
سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿50﴾
تنپوشهایشان از قطران است و آتش چهرههایشان را مىپوشاند (50)
لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿51﴾
تا بدینسان خداوند هر کسى را، بر وفق آنچه کرده است، پاداش دهد، چرا که خداوند زودشمار است (51)
هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿52﴾
این پند و پیامى براى مردم است، تا به آن هشدار یابند و بدانند که او خداى یگانه است و تا خردمندان پند گیرند (52)
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿53﴾
و من خود را مبرا نمى شمارم، چرا که نفس [آدمى] بدفرماست، مگر آنکه پروردگارم رحمت آورد، که پروردگار من آمرزگار مهربان است (53)
وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِی فَلَمَّا کَلَّمَهُ قَالَ إِنَّکَ الْیَوْمَ لَدَیْنَا مَکِینٌ أَمِینٌ ﴿54﴾
و پادشاه گفت او [یوسف] را به نزد من آورید که ندیم ویژه خود گردانمش، و چون با او گفت و گو کرد [به او] گفت تو امروز نزد ما صاحب جاه و امین هستى (54)
قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ﴿55﴾
[یوسف] گفت مرا بر خزاین این سرزمین بگمار، که من نگهبانى کاردانم (55)
وَکَذَلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَیْثُ یَشَاءُ نُصِیبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿56﴾
و بدینسان یوسف را در آن سرزمین تمکن بخشیدیم که در آن هر جا که خواهد قرار گیرد، هر که را خواهیم رحمت خویش بر او ارزانى داریم، و پاداش نیکوکاران را فرونگذاریم (56)
وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿57﴾
و پاداش اخروى براى کسانى که ایمان آورده و تقوا ورزیده باشند، بهتر است (57)
وَجَاءَ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَیْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ ﴿58﴾
و برادران یوسف آمدند و بر او وارد شدند آنگاه او ایشان را شناخت ولى ایشان او را نشناختند (58)
وَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِی بِأَخٍ لَکُمْ مِنْ أَبِیکُمْ أَلَا تَرَوْنَ أَنِّی أُوفِی الْکَیْلَ وَأَنَا خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ ﴿59﴾
و چون زاد و برگ ایشان را آماده ساختند [یوسف] گفت [آن] برادر پدرىتان را هم نزد من بیاورید، مگر نمىبینید که من پیمانه را تمام مىدهم و بهترین میزبانان هستم (59)
فَإِنْ لَمْ تَأْتُونِی بِهِ فَلَا کَیْلَ لَکُمْ عِنْدِی وَلَا تَقْرَبُونِ ﴿60﴾
و اگر او را به نزد من نیاورید، نزد من پیمانهاى ندارید و نزدیک من نیایید (60)
قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ﴿61﴾
گفتند او را [به هر تدبیر و ترفند] از پدرش خواهیم گرفت و ما چنین کارى خواهیم کرد (61)
وَقَالَ لِفِتْیَانِهِ اجْعَلُوا بِضَاعَتَهُمْ فِی رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَعْرِفُونَهَا إِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿62﴾
[یوسف] به غلامانش گفت سرمایهشان را در خرجینهایشان بگذارید تا چون به نزد خانوادهشان بازگشتند آن را باز شناسند، باشد که بازگردند (62)
فَلَمَّا رَجَعُوا إِلَى أَبِیهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْکَیْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَکْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿63﴾
و چون به نزد پدرشان بازگشتند گفتند پدرجان از ما پیمانه را دریغ داشتهاند، پس برادرمان [بنیامین] را همراه ما بفرست تا بار و پیمانه گیریم و ما مراقب او هستیم (63)
قَالَ هَلْ آمَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَا أَمِنْتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ﴿64﴾
[یعقوب] گفت شما را در حق او امین ندارم، مگر همانطور که پیشترها در حق برادرش امین داشته بودم، اما خداوند بهترین نگهبان است، و همو مهربانترین مهربانان است (64)
وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُمْ وَجَدُوا بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبْغِی هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَیْنَا وَنَمِیرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ کَیْلَ بَعِیرٍ ذَلِکَ کَیْلٌ یَسِیرٌ ﴿65﴾
و چون بار و بنهشان را باز کردند چنین یافتند که سرمایهشان به ایشان بازگردانده شده است، گفتند پدرجان دیگر چه مىخواهیم؟ این سرمایه ماست که به ما بازگردانده شده است [بگذارید بار دیگر برویم] و براى خانواده خود آذوقه بیاوریم و مراقب برادرمان هم هستیم و یک بار شتر هم اضافه خواهیم گرفت، چه [تاکنون] به ما بار و پیمانه اندکى دادهاند (65)
قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحَاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ﴿66﴾
گفت هرگز او را همراه شما نمىفرستم مگر آنکه عهدى به نام خدا به من بدهید که او را به نزد من باز آورید، مگر آنکه از هر سو گرفتار آیید، و چون عهدشان را دادند، [یعقوب] گفت خداوند بر آنچه مىگوییم [و قول و قرار ما] [ناظر و] کارساز است (66)
وَقَالَ یَا بَنِیَّ لَا تَدْخُلُوا مِنْ بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِی عَنْکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿67﴾
و گفت فرزندان من، از یک دروازه وارد نشوید و از دروازههاى گوناگون وارد شوید، و البته شما را از قضاى [ناگوار] الهى باز نتوانم داشت، حکم جز از آن خداوند نیست، بر او توکل کردم و اهل توکل باید بر او توکل کنند (67)
وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُمْ مَا کَانَ یُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿68﴾
و چون به همان گونه که پدرشان به ایشان دستور داده بود، وارد شدند، [این شیوه ورود] ایشان را از قضاى الهى باز نداشت، ولى [هر چه بود] نیاز روحى یعقوب بود که بدینسان برآورده کرد، و او با آنچه به او آموخته بودیم، دانشور بود، ولى بیشترینه مردم نمىدانند (68)
وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿69﴾
و چون بر یوسف وارد شدند، برادر [ابوینى]اش را در کنار گرفت [و در خلوت به او] گفت من [همان] برادرت هستم، از آنچه کردهاند غمگین مباش (69)
فَلَمَّا جَهَّزَهُمْ بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحْلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا الْعِیرُ إِنَّکُمْ لَسَارِقُونَ ﴿70﴾
و چون ساز و برگ آنان را آماده ساختند [به فرمان یوسف] جام [پادشاه] را در خرجین برادرش [بنیامین] گذاشت سپس منادى ندا در داد که اى کاروانیان شما دزدید (70)
قَالُوا وَأَقْبَلُوا عَلَیْهِمْ مَاذَا تَفْقِدُونَ ﴿71﴾
گفتند -و رو به ایشان آوردندکه مگر چه گم کردهاید؟ (71)
قَالُوا نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِکِ وَلِمَنْ جَاءَ بِهِ حِمْلُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ﴿72﴾
گفتند جام پادشاه را گم کردهایم، و هرکس آن را بیاورد، بار شترى [آذوقه جایزه] دارد و من این [وعده] را ضامنم (72)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِی الْأَرْضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ﴿73﴾
گفتند به خدا خودتان مىدانید که ما نیامدهایم که در این سرزمین فتنه و فساد کنیم و ما دزد نیستیم (73)
قَالُوا فَمَا جَزَاؤُهُ إِنْ کُنْتُمْ کَاذِبِینَ ﴿74﴾
گفتند جزاى آن [سرقت] اگر شما دروغگو باشید، چه باشد؟ (74)
قَالُوا جَزَاؤُهُ مَنْ وُجِدَ فِی رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ﴿75﴾
اینان در پاسخ] گفتند هرکس که [جام] در خرجین او پیدا شود، خودش [برده شود و اسارتش] جزاى آن باشد، که ما به این شیوه ستمکاران [سارق] را کیفر مىدهیم (75)
فَبَدَأَ بِأَوْعِیَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاءِ أَخِیهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِنْ وِعَاءِ أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدْنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأْخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ الْمَلِکِ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ وَفَوْقَ کُلِّ ذِی عِلْمٍ عَلِیمٌ ﴿76﴾
[پذیرفتند] و آغاز به جستجوى باردانهاى ایشان پیش از باردان برادر [ابوینى]اش کرد، [سرانجام] آن را از باردان برادرش بیرون آورد، بدینسان به یوسف تدبیر و ترفند آموختیم [زیرا] نمىتوانست برادرش را طبق رسم و آیین پادشاه، بازداشت کند، مگر آنکه خداوند بخواهد، که درجات هر کس را که بخواهیم بلند مىگردانیم و برتر از هر دانندهاى داناترى هست (76)
قَالُوا إِنْ یَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَهُ مِنْ قَبْلُ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفْسِهِ وَلَمْ یُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنْتُمْ شَرٌّ مَکَانًا وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ﴿77﴾
گفتند اگر [بنیامین] دزدى کرده است [عجب نیست، چرا که] پیشترها برادر [ابوینى]اش هم دزدى کرده بود، اما یوسف این [شماتت را فرو خورد و] در دل نگه داشت و به روى آنان نیاورد، [اما در دل] گفت خودتان بدمنصبترید، و خداوند به آنچه مىگویید داناتر است (77)
قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیْخًا کَبِیرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ الْمُحْسِنِینَ ﴿78﴾
گفتند اى عزیز او پدرى پیر فرتوت دارد، یکى از ما را به جاى او نگهدار، که ما تو را از نیکوکاران مىبینیم (78)
قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ﴿79﴾
[یوسف] گفت پناه بر خدا که جز کسى را که کالایمان [جام] را در نزد او یافتهایم، بازداشت کنیم، که در این صورت ستمکار خواهیم بود (79)
فَلَمَّا اسْتَیْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِیًّا قَالَ کَبِیرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاکُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَیْکُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِی یُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى یَأْذَنَ لِی أَبِی أَوْ یَحْکُمَ اللَّهُ لِی وَهُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ ﴿80﴾
آنگاه چون از او نومید شدند، نجوا کنان بین خود خلوت [و مشورت] کردند، بزرگترشان گفت مگر نمىدانید که پدرتان از شما با نام خدا عهدى گرفته است، و پیشترها هم چه تقصیرها در حق یوسف کردهاید، من از این سرزمین قدم بیرون نمىگذارم، مگر آنکه پدرم اجازه دهد، یا خداوند در حق من حکمى فرماید و او بهترین داوران است (80)
ارْجِعُوا إِلَى أَبِیکُمْ فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلَّا بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ ﴿81﴾
به سوى پدرتان باز گردید و بگویید پدرجان، پسرت [بنیامین] دزدى کرد و ما جز به چیزى که مىدانستیم شهادت ندادیم، و ما در برابر [رویدادهاى] نهانى نگهبان نبودیم (81)
وَاسْأَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ﴿82﴾
از مردم شهرى که ما در آن بودیم [مصر] و از اهل کاروانى که ما با آن روى به اینجا آوردیم، بپرس، و ما راستگوییم (82)
قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَنِی بِهِمْ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿83﴾
[یعقوب] گفت باز نفس امارهتان به دست شما کار داد، پس [چاره من] صبرى نیکوست، چه بسا خداوند همه آنان را براى من باز آورد، که او داناى فرزانه است (83)
وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ یَا أَسَفَى عَلَى یُوسُفَ وَابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ﴿84﴾
و از آنان روى برگرداند و [با اشک و اندوه] گفت بر [فراق] یوسف اسف مىخورم، و چشمانش از [اشک و] اندوه سپید [و نابینا] شد و اندوه خود را فرو خورد (84)
قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَأُ تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضًا أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ ﴿85﴾
فتند به خدا پیوسته یوسف را یاد مىکنى تا زار و نزار یا نابود شوى (85)
قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴿86﴾
گفت درد و اندوهم را فقط با خداوند در میان مىگذارم، و از [عنایت] خداوند چیزى مىدانم که شما نمىدانید (86)
یَا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ ﴿87﴾
اى فرزندان بروید و در پى یوسف و برادرش بگردید، و از رحمت الهى نومید مباشید، چرا که جز خدانشناسان کسى از رحمت الهى نومید نمىگردد (87)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ﴿88﴾
و چون بر او [یوسف] وارد شدند، گفتند اى عزیز، به ما و خانواده ما رنج [بسیار] رسیده است و سرمایهاى اندک آوردهایم، پس به ما پیمانه تمام و کمال بده و بر ما [افزونتر هم] ببخش که خداوند بخشندگان را دوست دارد (88)
قَالَ هَلْ عَلِمْتُمْ مَا فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جَاهِلُونَ ﴿89﴾
[یوسف] گفت آیا دانستید که در حق یوسف و برادرش، وقتى که جاهل [و جوان] بودید، چه کردید؟ (89)
قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿90﴾
گفتند آیا تو خود یوسفى؟ گفت آرى من یوسفم و این برادر [ابوینى] من است، خداوند بر من منت نهاد [و نعمت داد]، چرا که هرکس پروا و شکیبایى پیشه کند، خداوند پاداش نیکوکاران را فرو نمىگذارد (90)
قَالُوا تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا وَإِنْ کُنَّا لَخَاطِئِینَ ﴿91﴾
گفتند به خدا، خداوند تو را بر ما برترى داد، و ما خطاکار بودیم (91)
قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴿92﴾
[یوسف] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نیست، خداوند شما را مىآمرزد و او مهربانترین مهربانان است (92)
اذْهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِی یَأْتِ بَصِیرًا وَأْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿93﴾
[حال] این پیراهن مرا ببرید و آن را بر روى پدرم بیفکنید تا [به خواست خدا] بینا شود، و همه خانوادههایتان را به نزد من بیاورید (93)
وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِیرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ﴿94﴾
و چون کاروان رهسپار شد، پدرشان گفت اگر مرا به خرفتى متهم ندارید، من بوى یوسف را مىشنوم (94)
قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلَالِکَ الْقَدِیمِ ﴿95﴾
گفتند به خدا تو در همان خبط و خطاى دیرینت هستى (95)
فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِیرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿96﴾
و چون [پیک] مژدهآور آمد، آن [پیراهن] را بر روى او [یعقوب] انداخت و بینا گشت گفت آیا به شما نگفته بودم که من از [عنایت] خداوند چیزى مىدانم که شما نمىدانید (96)
قَالُوا یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿97﴾
گفتند پدرجان براى گناهان ما آمرزش بخواه که ما گناهکار بودهایم (97)
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿98﴾
گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، که او آمرزگار مهربان است (98)
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى یُوسُفَ آوَى إِلَیْهِ أَبَوَیْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ ﴿99﴾
و چون [همگان] بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در کنار گرفت و گفت به خواست خداوند با امن و امان وارد مصر شوید [و همین جا بمانید] (99)
وَرَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِیلُ رُؤْیَایَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِی إِذْ أَخْرَجَنِی مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّیْطَانُ بَیْنِی وَبَیْنَ إِخْوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ ﴿100﴾
و پدر و مادرش را بر تخت برنشاند، و در پیشگاه او به سجده درافتادند، و گفت پدر جان این تعبیر خواب پیشین من است که پروردگارم آن را راست و درست گرداند، و با بیرون در آوردن من از زندان در حق من نیکى کرد و شما را پس از آنکه شیطان میانه من و برادرانم را بر هم زد، از بیابان [کنعان به اینجا] باز آورد، حقا که پروردگار من در آنچه بخواهد باریک بین است و همو داناى فرزانه است (100)
رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِی مِنَ الْمُلْکِ وَعَلَّمْتَنِی مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿101﴾
پروردگارا به من بهرهاى از فرمانروایى بخشیدى و به من بهرهاى از تعبیر خواب آموختى، اى پدید آورنده آسمانها و زمین، تو در دنیا و آخرت سرور منى، مرا مسلمان بمیران و به نیکان باز رسان (101)
ذَلِکَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَمَا کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ یَمْکُرُونَ ﴿102﴾
این از اخبار غیبى است که بر تو وحى مىکنیم، و تو [اى پیامبر] آنگاه که کارشان را هماهنگ و عزمشان را جزم کردند و نیرنگ پیشه کردند، نزد آنان نبودى (102)
وَمَا أَکْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِینَ ﴿103﴾
و بیشترینه مردم، ولو تو سخت بکوشى و بخواهى، مؤمن نمىشوند (103)
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ ﴿104﴾
و تو از ایشان براى آن [رسالت] مزدى نمىطلبى، آن نیست مگر پندآموزى براى جهانیان (104)
وَکَأَیِّنْ مِنْ آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ ﴿105﴾
و چه بسیار نشانه [و مایه عبرت] در آسمانها و زمین هست که بر آن مىگذرند و هم آنان از آنها رویگردانند (105)
وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ ﴿106﴾
و بیشترینه ایشان [ظاهرا] به خداوند ایمان نمىآورند مگر آنکه [باطنا، به نوعى] مشرکند (106)
أَفَأَمِنُوا أَنْ تَأْتِیَهُمْ غَاشِیَةٌ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ أَوْ تَأْتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿107﴾
آیا ایمناند از اینکه عذاب فراگیرى از سوى خداوند بر آنان فرود آید، یا قیامت ناگهان برایشان فرارسد و آنان ناآگاه باشند (107)
قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿108﴾
بگو این راه و رسم من است که به سوى خداوند دعوت مىکنم، که من و هرکس که پیرو من باشد، برخوردار از بصیرتیم، و منزه است خداوند، و من از مشرکان [نبوده و]نیستم (108)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِی إِلَیْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿109﴾
و ما پیش از تو جز مردانى از اهل [همین] شهرها [به رسالت] نفرستادهایم که به آنان وحى مىکردیم، آیا در زمین سیر و سفر نمىکنند که بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چه بوده است، و سراى آخرت براى پرواپیشگان بهتر است، آیا نمىاندیشید؟ (109)
حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا جَاءَهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّیَ مَنْ نَشَاءُ وَلَا یُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ ﴿110﴾
تا آنجا که چون پیامبران نومید شدند و [پیروان] پنداشتند که به دروغ وعده داده شدهاند، آنگاه بود که نصرت ما به آنان در رسید و هرکس که خواسته بودیم نجات یافت، و عذاب ما از قوم گناهکار برنمىگردد (110)
لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَى وَلَکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿111﴾
به راستى که در بیان داستان ایشان مایه عبرتى براى خردمندان هست [و این قرآن] سخنى برساخته نیست، بلکه همخوان با کتابى است که پیشاپیش آن است و روشنگر همه چیز است و رهنمود و رحمتى براى اهل ایمان است (111)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
المر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَالَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یُؤْمِنُونَ ﴿1﴾
المر الف لام میم راء این آیات کتاب آسمانى است، و آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است، راست و درست است، ولى بیشترینه مردم نمىگروند (1)
اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ ﴿2﴾
خداوند کسى است که آسمانها را بدون ستونهایى که آنها را ببینید برافراشت، سپس بر عرش استیلاء یافت، و خورشید و ماه را رام کرد که هر یک تا زمانى معین، سیر مىکند [همو] کار [و بار جهان] را تدبیر مىکند و آیات [خویش] را روشن بیان مىدارد، باشد که شما به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید (2)
وَهُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْهَارًا وَمِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ جَعَلَ فِیهَا زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ یُغْشِی اللَّیْلَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ﴿3﴾
و او کسى است که زمین را گسترد و در آن کوهها و رودهایى پدید آورد، و در آن از هربار و برى زوجى دوگانه آفرید، شب را به روز [و روز را به شب] مىپوشاند، بىگمان در این براى اندیشهوران مایههاى عبرت است (3)
وَفِی الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ وَجَنَّاتٌ مِنْ أَعْنَابٍ وَزَرْعٌ وَنَخِیلٌ صِنْوَانٌ وَغَیْرُ صِنْوَانٍ یُسْقَى بِمَاءٍ وَاحِدٍ وَنُفَضِّلُ بَعْضَهَا عَلَى بَعْضٍ فِی الْأُکُلِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ﴿4﴾
و در زمین کرتهایى است نزدیک به هم و باغهایى از [درختان] انگور و کشتها [ى گوناگون] و خرما، همانند و ناهمانند، که همه به یک آب آبیارى مىشوند و میوههاى بعضى را از بعضى دیگر برتر ساختهایم، بىگمان در این براى خردورزان مایههاى عبرت است (4)
وَإِنْ تَعْجَبْ فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا کُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِی خَلْقٍ جَدِیدٍ أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ وَأُولَئِکَ الْأَغْلَالُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ﴿5﴾
و اگر عجب کنى، سخن ایشان عجیب[تر] است [که مىگویند] آیا آنگاه که خاک شدیم، آیا به آفرینش تازهاى در مىآییم؟ اینان کسانىاند که به پروردگارشان کفرورزیدهاند و هم اینانند که [در قیامت و در دوزخ] در گردنهایشان غل و بندهاست، و اینان دوزخىاند و جاودانه در آنند (5)
وَیَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَقَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلَاتُ وَإِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ وَإِنَّ رَبَّکَ لَشَدِیدُ الْعِقَابِ﴿6﴾
و از تو به [شدت و] شتاب بدى [عذاب] را پیش از نیکى [آمرزش] مىطلبند، و حال آنکه پیش از آنها [رسم] عقوبتها [ى الهى] برقرار بوده است، و بىگمان پروردگارت بر مردمان با وجود ستمشان آمرزنده است، و بىگمان پروردگارت سخت کیفر است (6)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ ﴿7﴾
و کافران گویند چرا بر او معجزهاى از سوى پروردگارش نازل نمىگردد؟ تو فقط هشداردهندهاى و هر قومى رهنمایى دارد (7)
اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِیضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ ﴿8﴾
خداوند مىداند که هر مادینهاى چه بارى دارد و اینکه رحمها [از مدت حمل یا از جنین] چه مىکاهند و چه مىافزایند، هر چیزى نزد او اندازهاى معین دارد (8)
عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ الْکَبِیرُ الْمُتَعَالِ ﴿9﴾
[اوست که] داناى پنهان و پیدا، و بزرگ بلندمرتبه است (9)
سَوَاءٌ مِنْکُمْ مَنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَنْ جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّیْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ ﴿10﴾
یکسان است که از شما کسى سخنش را پنهان بدارد یا آشکارش کند، و کسى که در [پرده] شب پنهانکار یا در [روشناى] روز پیدارو باشد (10)
لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ ﴿11﴾
او [آدمى] را فرشتگانى پیایند، در پیش و پشت او هستند که او را به امر الهى نگهبانى مىکنند، بىگمان خداوند آنچه قومى دارند دگرگون نکند مگر آنکه آنچه در دلهایشان
دارند، دگرگون کنند و چون خداوند براى قومى [کیفر] بدى بخواهد، برگردانى ندارد، و در برابر او سرورى ندارند (11)
هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ ﴿12﴾
او کسى است که برق را که مایه بیم [مسافران] و امید [کشاورزان] است به شما مىنمایاند، و ابرهاى گرانبار پدید مىآورد (12)
وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَنْ یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ﴿13﴾
و رعد به سپاس او، و فرشتگان از خوف و خشیت او تسبیح مىگویند، و [اوست که] صاعقهها را مىفرستد، که به هرکس که او بخواهد برمىخورد، و آنان درباره خداوند مجادله مىکنند، و او سختگیر است (13)
لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا یَسْتَجِیبُونَ لَهُمْ بِشَیْءٍ إِلَّا کَبَاسِطِ کَفَّیْهِ إِلَى الْمَاءِ لِیَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلَّا فِی ضَلَالٍ ﴿14﴾
فراخواندن راستین او راست، و کسانى که [مشرکان] به جاى او مىخوانند [و مىپرستند] به آنان هیچگونه پاسخى نمىدهند، مگر همانند کسى که گشاینده دستان خویش به سوى آب است، تا آن را به دهانش برساند و رساننده آن نیست، و دعاى کافران جز بیراه نیست (14)
وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَکَرْهًا وَظِلَالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿15﴾
و هر که در آسمانها و زمین است و سایههایشان خواه و ناخواه، در بامدادان و شامگاهان، براى خدا سجده مىکنند (15)
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ﴿16﴾
بگو [و بپرس] پروردگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو خداوند است بگو پس آیا در برابر او سرورانى براى خود مىگیرید و مىپرستید که براى خویشتن هم اختیار سود و زیانى ندارند؟ بگو آیا نابینا و بینا برابر است، یا آیا تاریکیها و روشنایى برابر است، یا شریکانى براى خداوند قائلند که همانند آفرینش او آفریدهاند، و آفرینش [ها] بر آنان مشتبه شده است؟ بگو خداوند آفریدگار هر چیز است و او یگانه قهار است (16)
أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِهَا فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَدًا رَابِیًا وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغَاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتَاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ کَذَلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ ﴿17﴾
[همو] از آسمان آبى فرو بارید، آنگاه رودها هر یک به اندازه خویش جارى شد، و سیلاب کف فراوانى با خود آورد، و از آنچه بر آتش مىافروزند [و مىگدازند] که زیور یا اثاثیه به دست آورند نیز کفى همانند آن [آب] هست، بدینسان خداوند حق و باطل را [این چنین] مثل مىزند، و اما کف بر باد مىرود، و اما آنچه به مردمان سود مىرساند، بر روى زمین باقى مىماند، خداوند بدین گونه مثل مىزند (17)
لِلَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمُ الْحُسْنَى وَالَّذِینَ لَمْ یَسْتَجِیبُوا لَهُ لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لَافْتَدَوْا بِهِ أُولَئِکَ لَهُمْ سُوءُ الْحِسَابِ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿18﴾
براى کسانى که [نداى] پروردگارشان را استجابت نکردهاند، نیکى [بهشت] است، و کسانى که [نداى] او را استجابت نکردهاند، اگر همه آنچه در زمین است و همانند آن، از آن ایشان باشد، آن را بدهند و بلا گردان کنند، اینانند که حسابشان سخت و سنگین است و سرا و سرانجامشان جهنم است و بد آرامگاهى است (18)
أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿19﴾
آیا کسى که مىداند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، حق است، همانند کسى است که کوردل است؟ فقط خردمندان پند مىگیرند (19)
الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَلَا یَنْقُضُونَ الْمِیثَاقَ ﴿20﴾
[همان] کسانى که به عهد الهى وفا مىکنند و پیمان [او] را نمىشکنند (20)
وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ ﴿21﴾
و کسانى که هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند، و از حساب سخت و سنگین مىهراسند (21)
وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ أُولَئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ﴿22﴾
و کسانى که براى نیل به خشنودى پروردگارشان شکیبایى پیشه کردهاند و نماز را برپا داشتهاند و از هر آنچه روزیشان کردهایم، پنهان و آشکارا مىبخشند و بدى را با نیکى دفع مىکنند، اینانند که نیک سرانجامى دارند (22)
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَمَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَأَزْوَاجِهِمْ وَذُرِّیَّاتِهِمْ وَالْمَلَائِکَةُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بَابٍ ﴿23﴾
[از] بهشتهاى عدن [برخوردارند] که هم خودشان و هم کسانى از پدران [و مادران] و همسران و زاد و رودشان که نیکوکارند، وارد آن مىشوند، و فرشتگان از هر درى
بر آنان وارد مىشوند (23)
سَلَامٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ ﴿24﴾
[و مىگویند] سلام بر شما به خاطر صبرى که ورزیدید، چه نیکوست این نیک سرانجامى (24)
وَالَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿25﴾
و کسانى که عهد الهى را پس از بستنش مىشکنند، و هر چه خداوند به پیوند کردن آن فرمان داده است، مىگسلند، و در زمین فتنه و فساد مىکنند، اینانند که لعنت و بدفرجامى دارند (25)
اللَّهُ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشَاءُ وَیَقْدِرُ وَفَرِحُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ ﴿26﴾
خداوند روزى [خویش] را بر هرکس که بخواهد گشایش مىدهد یا تنگ و فروبسته مىدارد، و [بعضى] به زندگانى دنیا سرمست شدهاند، و زندگانى دنیا در جنب آخرت، جز بهرهاى ناچیز نیست (26)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿27﴾
و کافران گویند چرا از سوى پروردگارش معجزهاى بر او نازل نمىشود؟ بگو خداوند هر کس را که بخواهد بیراه وامىگذارد، و هر کس را که رو به او آورده باشد، به سوى خویش به راه مىبرد (27)
الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴿28﴾
[همان] کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام مىگیرد، بدانید که با یاد خداست که دلها آرام مىگیرد (28)
الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿29﴾
کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، خوشا بر ایشان و نیک سرانجامى دارند (29)
کَذَلِکَ أَرْسَلْنَاکَ فِی أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهَا أُمَمٌ لِتَتْلُوَ عَلَیْهِمُ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ ﴿30﴾
بدینسان تو را به میان امتى فرستادیم که پیش از آنها امتهایى آمده [و رفته] بودند، تا آنچه بر تو وحى کردهایم، بر آنان بخوانى، و حال آنکه آنان به خداى رحمان کفر و انکار مىورزند، بگو او پروردگار من است [و] خدایى جز او نیست، بر او توکل کردهام و بازگشت من به سوى اوست (30)
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَلْ لِلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُمْ بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِنْ دَارِهِمْ حَتَّى یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ﴿31﴾
و اگر قرآنى بود که کوهها از [هیبت] آن به حرکت در مىآمد و زمین مىشکافت، یا مردگان با آن به سخن درمىآمدند [همین قرآن بود، و باز ایمان نمىآوردند]، آرى سررشته کارها همه به دست خداست، آیا کسانى که ایمان آوردهاند نمىدانند که اگر خداوند مىخواست همه مردم را هدایت مىکرد، و به کافران همواره به خاطر کار و کردارشان عقوبتى هایل مىرسد، یا به زودى به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه] وارد شوى، تا آنکه وعده الهى فرارسد، که خداوند خلف وعده نمىکند (31)
وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَمْلَیْتُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ ﴿32﴾
و به راستى پیامبرانى که پیش از تو بودند ریشخند شدند، آنگاه به کافران مهلت دادم، سپس آنان را فرو گرفتم، [بنگر که] عقوبت من چگونه بوده است (32)
أَفَمَنْ هُوَ قَائِمٌ عَلَى کُلِّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لَا یَعْلَمُ فِی الْأَرْضِ أَمْ بِظَاهِرٍ مِنَ الْقَوْلِ بَلْ زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مَکْرُهُمْ وَصُدُّوا عَنِ السَّبِیلِ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ﴿33﴾
آیا کسى که حاکم بر هر کسى و کار و کردار اوست [همانند کسى است که چنین نیست؟] و براى خداوند شریکانى قائل شدند، بگو نام ایشان را ببرید، آیا او را به چیزى که در روى زمین [چنین چیزى] نمىشناسد خبر مىدهید؟ یا صرفا سخنى سطحى مىگویید؟ بلکه در نظر کافران مکرشان آراسته جلوه کرده است و از راه [خدا] باز داشته شدهاند، و هرکس که خدا بیراه گذاردش، براى او رهنمایى نیست (33)
لَهُمْ عَذَابٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ ﴿34﴾
در زندگانى دنیا عذابى دارند و عذاب اخروى سخت و سنگینتر است و در برابر خداوند نگهدارندهاى ندارند (34)
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوْا وَعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ﴿35﴾
وصف بهشتى که به پارسایان وعده داده شده است [چنین است که] جویباران از فرو دست آن جارى است و میوهها و سایه آن همیشگى است، این سرانجام پرواپیشگان است، و سرانجام کافران آتش دوزخ است (35)
وَالَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَفْرَحُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمِنَ الْأَحْزَابِ مَنْ یُنْکِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ وَلَا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ ﴿36﴾
و اهل کتاب به آنچه بر تو نازل شده است، شادمانى مىکنند، و از گروه مشرکان کسانى هستند که بخشى از آن را انکار مىکنند، بگو همین به من فرمان رسیده است که خداوند را بپرستم و به او شرک نیاورم، به سوى او دعوت مىکنم و بازگشت من به سوى اوست (36)
وَکَذَلِکَ أَنْزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَمَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا وَاقٍ ﴿37﴾
و بدینسان آن را به صورت کتابى حکمتآموز عربى نازل کردهایم، و اگر پس از علمى که بر تو نازل شده است، از هوا و هوس آنان پیروى کنى، در برابر خداوند یاور و نگهدارندهاى ندارى (37)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّیَّةً وَمَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَابٌ ﴿38﴾
و پیش از تو پیامبرانى فرستادهایم و همسران و فرزندانى به آنان بخشیدهایم، و هیچ پیامبرى را نرسد که معجزهاى جز به اذن الهى بیاورد، هر اجلى [را سرآمدى] معین است (38)
یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ﴿39﴾
خداوند آنچه را بخواهد مىزداید یا مىنگارد، و امالکتاب نزد اوست (39)
وَإِنْ مَا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ ﴿40﴾
اگر بخشى از آنچه به آنان وعده دادهایم، به تو بنمایانیم، یا روح تو را [پیش از آن] بگیریم، جز این نیست که پیامرسانى بر تو و حسابرسى بر ماست (40)
أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللَّهُ یَحْکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَهُوَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿41﴾
آیا ندیدهاند که ما دامنههاى سرزمین [کفر] را مىکاهیم [و بر اسلام مىافزاییم] و خداوند حکم مىکند و حکم او رد کنندهاى ندارد، و او زود شمار است (41)
وَقَدْ مَکَرَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلِلَّهِ الْمَکْرُ جَمِیعًا یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ وَسَیَعْلَمُ الْکُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿42﴾
و به راستى که پیشینیان آنان هم مکرورزیدند، ولى مکر و تدبیر هر چه هست در اختیار خداوند است، مىداند که هر جاندارى چه به دست مىآورد، و کافران به زودى خواهند دانست که نیک سرانجامى از آن کیست (42)
وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ﴿43﴾
و کافران گویند تو پیامبر نیستى، بگو خداوند و کسى که صاحب علم کتاب است، بین من و شما گواه بس (43)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ ﴿1﴾
مهربان الر الف لام راء [این] کتابى است که بر تو نازل کردهایم که مردم را به توفیق پروردگارشان از تاریکیها به سوى روشنایى، به سوى راه خداوند پیروزمند ستوده، باز برى (1)
اللَّهِ الَّذِی لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَوَیْلٌ لِلْکَافِرِینَ مِنْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿2﴾
خداوندى که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست، و واى بر کافران از عذاب سخت و سنگین[ى که در پیش دارند] (2)
الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ﴿3﴾
[همان] کسانى که زندگانى دنیا را از [زندگانى] آخرت خوشتر دارند، و از راه خدا باز مىدارند و آن را کج مىشمارند، اینان در گمراهى دور و درازى هستند (3)
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ فَیُضِلُّ اللَّهُ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿4﴾
و هیچ پیامبرى نفرستادهایم مگر [با پیامى] به زبان قومش، تا [احکام و حقایق را] براى آنان روشن بدارد، آنگاه خداوند هرکس را بخواهد بیراه مىگذارد و هرکس را که بخواهد هدایت مىکند و او پیروزمند فرزانه است (4)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ﴿5﴾
و به راستى که موسى را با معجزات خویش فرستادیم که قومت را از تاریکیها به سوى روشنایى باز بر، و آنان را به یاد ایام الله بینداز، که در این براى هر شکیباى شاکرى عبرتهاست (5)
وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ ﴿6﴾
و چنین بود که موسى به قومش گفت نعمت الهى را بر خودتان یاد آورید که شما را از آل فرعون رهانید که عذابى سخت را به شما مىچشانیدند و پسرانتان را مىکشتند و دخترانتان را [براى کنیزى] زنده نگاه مىداشتند، و در آن آزمونى بزرگ از سوى پروردگارتان بود (6)
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ ﴿7﴾
و چنین بود که پروردگارتان اعلام داشت که اگر شکر کنید بر نعمت شما مىافزایم، و اگر کفرانبورزید [بدانید که] عذاب من سخت و سنگین است (7)
وَقَالَ مُوسَى إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ﴿8﴾
و موسى گفت اگر شما و هرکس که در روى زمین است، همگى کفرورزید، خداوند بىنیاز ستوده است (8)
أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ﴿9﴾
آیا خبر کسانى چون قوم نوح و عاد و ثمود که پیش از شما بودند، و کسانى که پس از آنان بودند، به شما نرسیده است، که هیچ کس جز خداوند آنان را نمىشناسد، که پیامبرانشان براى آنان معجزاتى [به میان] آوردند، آنگاه آنان دستهایشان را بر دهانهایشان بردند [که خاموش!]، و گفتند ما رسالت شما را نمىپذیریم و ما از آنچه ما را بدان مىخوانید، سخت در شکیم (9)
قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا تُرِیدُونَ أَنْ تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ﴿10﴾
پیامبرانشان گفتند آیا در خداوندى که پدید آورنده آسمانها و زمین است، شکى هست؟ که شما را مىخواند که گناهانتان را بیامرزد، و شما را تا مهلتى معین واپسدارد، گفتند شما جز انسانهایى همانند ما نیستید که مىخواهید ما را از آنچه پدرانمان مىپرستیدهاند، باز دارید، [اگر چنین نیست] پس براى ما برهانى آشکار بیاورید (10)
قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَمُنُّ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَمَا کَانَ لَنَا أَنْ نَأْتِیَکُمْ بِسُلْطَانٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿11﴾
پیامبرانشان به ایشان گفتند [آرى] ما جز انسانهایى مانند شما نیستیم، ولى خداوند بر هرکس از بندگانش که بخواهد منت مىنهد [و نعمت مىدهد] و ما را نرسد که جز به اذن الهى براى شما برهانى بیاوریم و مؤمنان باید که بر خداوند توکل کنند (11)
وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَیْتُمُونَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ ﴿12﴾
و ما را نرسد که بر خداوند توکل نکنیم، و حال آنکه ما را به راه درستمان هدایت کرده است، و بر آزارى که به ما مىدهید، شکیبایى خواهیم کرد، و اهل توکل باید که بر خداوند توکل کنند (12)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّکُمْ مِنْ أَرْضِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِی مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِکَنَّ الظَّالِمِینَ ﴿13﴾
و کافران به پیامبرانشان گفتند یقینا شما را از سرزمینمان آواره مىکنیم، مگر آنکه به آیین ما باز گردید، و پروردگارشان به آنان وحى کرد که ستمکاران را نابود خواهیم کرد (13)
وَلَنُسْکِنَنَّکُمُ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِمْ ذَلِکَ لِمَنْ خَافَ مَقَامِی وَخَافَ وَعِیدِ ﴿14﴾
و پس از آنان شما را در این سرزمین سکنا مىدهیم، این براى کسى است که از ایستادن [در محشر به هنگام حساب] در پیشگاه من بترسد، و از هشدار من بهراسد (14)
وَاسْتَفْتَحُوا وَخَابَ کُلُّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ ﴿15﴾
و [یارى و] داورى خواستند و هر زورگوى ستیزهجویى ناکام شد (15)
مِنْ وَرَائِهِ جَهَنَّمُ وَیُسْقَى مِنْ مَاءٍ صَدِیدٍ ﴿16﴾
که در پیشاپیش او جهنم است و از آبى زردابهآمیز به او مىنوشانند (16)
یَتَجَرَّعُهُ وَلَا یَکَادُ یُسِیغُهُ وَیَأْتِیهِ الْمَوْتُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٍ وَمِنْ وَرَائِهِ عَذَابٌ غَلِیظٌ ﴿17﴾
که آن را جرعه جرعه بنوشد و نتواند فرو برد، و مرگ از هر سو به سراغ او آید و او مردنى نیست، و عذابى سخت و سنگین در پیشاپیش خود دارد (17)
مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمَالُهُمْ کَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّیحُ فِی یَوْمٍ عَاصِفٍ لَا یَقْدِرُونَ مِمَّا کَسَبُوا عَلَى شَیْءٍ ذَلِکَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِیدُ﴿18﴾
داستان اعمال کسانى که به پروردگارشان کفرورزیدهاند، همچون خاکسترى است که در روز طوفانى، باد بر آن بوزد، که از آنچه به دست آوردهاند، چیزى در دست ندارند، این همان گمراهى دور و دراز است (18)
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ﴿19﴾
آیا ندانستهاى که خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است، اگر بخواهد شما را [از میان] مىبرد و آفریدگان جدیدى به میان مىآورد (19)
وَمَا ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ ﴿20﴾
و این بر خداوند دشوار نیست (20)
وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِنْ مَحِیصٍ ﴿21﴾
و همه در پیشگاه خداوند حاضر آیند، آنگاه درماندگان به گردنکشان گویند ما پیرو شما بودیم، آیا شما باز دارنده چیزى از عذاب الهى از ما هستید؟ گویند اگر خداوند ما را هدایت کرده بود، ما نیز شما را هدایت مىکردیم، براى ما یکسان است چه زارى و بىتابى کنیم و چه شکیبایى ورزیم، گریزگاهى نداریم، (21)
وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿22﴾
و چون کار یکسویه شود، شیطان گوید خداوند به شما وعده راست و درستى داده بود، ولى من به شما وعدهاى دادم و [در معامله] با شما خلاف کردم، و مرا بر شما دستى نبود، جز اینکه شما را [به بیراهه] دعوت کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید، پس مرا ملامت مکنید و خودتان را ملامت کنید، من فریادرس شما نیستم و شما هم فریادرس من نیستید، پیشتر هم که مرا [در کار خداوند] شریک مىانگاشتید، منکر بودم، عذاب دردناک نصیب ستمگران است (22)
وَأُدْخِلَ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ ﴿23﴾
و کسانى که ایمان آوردهاند و کارهاى شایسته کردهاند، به باغهاى [بهشتىاى] درآیند که جویباران از فرودست آن جارى است، و به اذن پروردگارشان جاودانه در آنند، درودشان در آنجا سلام است (23)
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ﴿24﴾
آیا ندانستهاى که خداوند چگونه مثلى مىزند که کلمه پاک [ایمان] همانند درختى پاک [و پرورده] است که ریشهاش [در زمین] استوار است و شاخهاش سر به آسمان دارد (24)
تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ﴿25﴾
میوهاش را به توفیق پروردگارش، زمان به زمان مىدهد، و خداوند براى مردم این مثلها را مىزند باشد که پندگیرند (25)
وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِنْ قَرَارٍ ﴿26﴾
و مثل کلمه پلید [شرک] همانند درختى است پلید که [بیخ آن] از روى زمین برکنده باشد و استوار نباشد (26)
یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ ﴿27﴾
خداوند مؤمنان را در زندگانى دنیا و نیز در آخرت به سخن استوار، پایدار مىدارد، و خداوند ستمکاران را بیراه مىگذارد، و خداوند هر چه خواهد همان تواند کرد (27)
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ کُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ﴿28﴾
آیا [داستان] کسانى را که [سپاس] نعمت الهى را به ناسپاسى بدل کردند و قومشان را به هلاک آباد [دوزخ] در آوردند، ندانستهاى (28)
جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَهَا وَبِئْسَ الْقَرَارُ ﴿29﴾
که به جهنم درآیند و بد جایگاهى است (29)
وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِیرَکُمْ إِلَى النَّارِ ﴿30﴾
و براى خداوند همانندانى قائل شدند تا [مردمان را] از راه او گمراه کنند، بگو [اندک زمانى] بهرهمند شوید و بدانید که سیر و سرانجام شما به سوى آتش [دوزخ] است (30)
قُلْ لِعِبَادِیَ الَّذِینَ آمَنُوا یُقِیمُوا الصَّلَاةَ وَیُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لَا بَیْعٌ فِیهِ وَلَا خِلَالٌ ﴿31﴾
بگو به آن بندگانم که ایمان آوردهاند تا نماز را برپا دارند و پیش از آمدن روزى که در آن نه خرید و فروشى هست و نه دوستى، از آنچه روزیشان کردهایم، پنهان و آشکارا ببخشند (31)
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَکُمْ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَکُمُ الْأَنْهَارَ ﴿32﴾
خداوند کسى است که آسمانها و زمین را آفریده است و از آسمان آبى فرو باریده و بدان فرآوردهها برآورده که روزى شماست، و براى شما کشتیها را رام ساخته که به فرمان او در دریا روان شوند و رودباران را نیز براى شما رام کرده است (32)
وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ﴿33﴾
و خورشید و ماه را رام شما کرد که پیوسته روانند و شب و روز را [نیز] براى شما رام کرد (33)
وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ ﴿34﴾
و از هر آنچه از او خواستهاید به شما بخشیده است و اگر نعمت الهى را بشمارید، نمىتوانید آن را [چنانکه هست] شمارش کنید، که انسان ستمکار [در حق خویش] و ناسپاس است (34)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِی وَبَنِیَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ ﴿35﴾
و چنین بود که ابراهیم گفت پروردگارا این شهر را [حرم] امن بگردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار (35)
رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِی فَإِنَّهُ مِنِّی وَمَنْ عَصَانِی فَإِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿36﴾
پروردگارا آنها بسیارى از مردم را به گمراهى کشاندهاند، پس هرکس از من پیروى کند از من است، و هر کس از من سرپیچى کند [امر او با توست که] تو آمرزگار مهربانى (36)
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ﴿37﴾
پروردگارا من برخى فرزندانم را در سرزمینى بىآب و علف، در جوار بیتالحرام تو، سکنا دادهام، تا -پروردگارانماز را برپا دارند، پس دلهاى مردمى را به آنان مهربان کن، و از فرآوردهها روزیشان ببخش باشد که سپاس بگزارند (37)
رَبَّنَا إِنَّکَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِی وَمَا نُعْلِنُ وَمَا یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْ شَیْءٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ ﴿38﴾
پروردگارا تو آنچه پنهان و آنچه آشکار مىداریم مىدانى، و هیچ چیز در زمین و در آسمان بر خداوند پنهان نیست (38)
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعَاءِ ﴿39﴾
سپاس خداوندى را که با وجود پیرى به من اسماعیل و اسحاق را ارزانى داشت، چرا که پروردگارم شنواى دعاست (39)
رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ﴿40﴾
پروردگارا من و نیز زاد و رودم را نمازگزار بگردان، و پروردگارا دعاى مرا بپذیر (40)
رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿41﴾
پروردگارا در روزى که حساب برپا شود، مرا و پدر و مادرم و مؤمنان را بیامرز (41)
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ﴿42﴾
و خداوند را از آنچه ستمکاران [مشرک] مىکنند، غافل مپندار، جز این نیست که [حساب] آنان را تا روزى که دیدگان در آن خیره شود، واپس مىاندازد (42)
مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لَا یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاءٌ ﴿43﴾
[آنان] شتابزده، سرها به بالا گرفته [چشم به زیر انداخته]اند، بىآنکه چشم برهم زنند، و دلکنده (43)
أَنْذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ نُجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَکُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَکُمْ مِنْ زَوَالٍ ﴿44﴾
و مردمان را از روزى بترسان که عذاب آنان را فرو گیرد و ستمپیشگان گویند پروردگارا ما را تا زمانى نزدیک واپس بدار تا دعوت تو را اجابت و از پیامبران پیروى کنیم، آیا شما نبودید که پیشترها سوگند مىخوردید که زوالى ندارید؟ (44)
وَسَکَنْتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الْأَمْثَالَ ﴿45﴾
و در خانه و کاشانه کسانى که در حق خویش ستم کرده بودند، سکنا یافتید و بر شما آشکار شد که با آنان چه کردهایم، و براى شما مثلها زدیم (45)
وَقَدْ مَکَرُوا مَکْرَهُمْ وَعِنْدَ اللَّهِ مَکْرُهُمْ وَإِنْ کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿46﴾
و به راستى که نیرنگشان را ورزیدند و [کیفر] نیرنگشان با خداست، و گرچه کوهها در اثر نیرنگشان از جاى بروند (46)
فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿47﴾
و هرگز خداوند را خلافکننده وعدهاى که به پیامبرانش داده است مینگار، چرا که خداوند پیروزمند دادستان است (47)
یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ﴿48﴾
روزى که زمین جز این زمین و آسمانها [جز این آسمانها] شوند و همگان در حضور خداوند یگانه قهار آشکار شوند (48)
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِینَ فِی الْأَصْفَادِ ﴿49﴾
و گناهکاران را بینى که به هم بسته گرفتار بندها هستند (49)
سَرَابِیلُهُمْ مِنْ قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمُ النَّارُ ﴿50﴾
تنپوشهایشان از قطران است و آتش چهرههایشان را مىپوشاند (50)
لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿51﴾
تا بدینسان خداوند هر کسى را، بر وفق آنچه کرده است، پاداش دهد، چرا که خداوند زودشمار است (51)
هَذَا بَلَاغٌ لِلنَّاسِ وَلِیُنْذَرُوا بِهِ وَلِیَعْلَمُوا أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿52﴾
این پند و پیامى براى مردم است، تا به آن هشدار یابند و بدانند که او خداى یگانه است و تا خردمندان پند گیرند (52)