آیات 1 تا 18 سوره مبارکه نجم است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
سوگند به ستاره هنگامی که [برای غروب کردن در کرانه افق] افتد؛ (1)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته؛ …. (2)
وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید. (3)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می شود، نیست. (4)
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
[فرشته] بسیار نیرومند به او تعلیم داده است. (5)
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
[همان که] دارای درایت و توانمندی شگفتی است، پس [به آنچه که مأمور انجامش می باشد] مسلط و چیره است. (6)
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
در حالی که در افق اعلا بود. (7)
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
سپس نزدیک رفت و نزدیک تر شد (8)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
پس [فاصله اش با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک تر شد. (9)
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
آن گاه به بنده اش آنچه را باید وحی می کرد، وحی کرد. (10)
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آنچه را دل [پیامبر] دید [به پیامبر] دروغ نگفت [تا او را درباره حقیقت فرشته وحی به وهم و خیال اندازد، بلکه به حضور و شهودش یقین کامل داشت.] (11)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
آیا در آنچه [به حقیقت] می بینید با او به سختی مجادله و ستیزه می کنید؟ (12)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
و بی تردید یک بار دیگر هم او را دیده است (13)
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
نزد سدرة المنتهی، (14)
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
در آنجا که جنت الماوی است. (15)
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
آن گاه که سدره را احاطه کرده بود آنچه [از فرشتگان، نور و زیبایی] احاطه کرده بود. (16)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
دیده [پیامبر آنچه را دید] بر غیر حقیقت و به خطا ندید و از مرز دیدن حقیقت هم درنگذشت. (17)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
به راستی که بخشی از نشانه های بسیار بزرگ پروردگارش را دید. (18)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿1﴾
سوگند به ستاره هنگامی که [برای غروب کردن در کرانه افق] افتد؛ (1)
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَمَا غَوَى ﴿2﴾
که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته؛ …. (2)
وَمَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿3﴾
و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید. (3)
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى ﴿4﴾
گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می شود، نیست. (4)
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى ﴿5﴾
[فرشته] بسیار نیرومند به او تعلیم داده است. (5)
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿6﴾
[همان که] دارای درایت و توانمندی شگفتی است، پس [به آنچه که مأمور انجامش می باشد] مسلط و چیره است. (6)
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿7﴾
در حالی که در افق اعلا بود. (7)
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿8﴾
سپس نزدیک رفت و نزدیک تر شد (8)
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿9﴾
پس [فاصله اش با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک تر شد. (9)
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿10﴾
آن گاه به بنده اش آنچه را باید وحی می کرد، وحی کرد. (10)
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿11﴾
آنچه را دل [پیامبر] دید [به پیامبر] دروغ نگفت [تا او را درباره حقیقت فرشته وحی به وهم و خیال اندازد، بلکه به حضور و شهودش یقین کامل داشت.] (11)
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى ﴿12﴾
آیا در آنچه [به حقیقت] می بینید با او به سختی مجادله و ستیزه می کنید؟ (12)
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿13﴾
و بی تردید یک بار دیگر هم او را دیده است (13)
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿14﴾
نزد سدرة المنتهی، (14)
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿15﴾
در آنجا که جنت الماوی است. (15)
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى ﴿16﴾
آن گاه که سدره را احاطه کرده بود آنچه [از فرشتگان، نور و زیبایی] احاطه کرده بود. (16)
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿17﴾
دیده [پیامبر آنچه را دید] بر غیر حقیقت و به خطا ندید و از مرز دیدن حقیقت هم درنگذشت. (17)
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى ﴿18﴾
به راستی که بخشی از نشانه های بسیار بزرگ پروردگارش را دید. (18)