آشنایی با جزء نوزدهم :
جزء نوزدهم شامل آیات 21 تا آخر فرقان، شعراء و نمل ١ تا 55 می باشد .
جزء 19 - ترجمه مکارم شیرازی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلَائِکَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا کَبِیرًا ﴿21﴾
و آنها که امیدی به لقای ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) میگویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نمیشوند؟ و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم ؟ آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند. (21)
یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلَائِکَةَ لَا بُشْرَى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا﴿22﴾
(آنها به آرزوی خود میرسند) اما روزی که فرشتگان را میبینند روز بشارت مجرمان نخواهد بود! (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است) و میگویند ما را امان دهید ما را معاف دارید. (22)
وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿23﴾
و ما به سراغ اعمالی که آنها انجام دادند میرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا میکنیم! (23)
أَصْحَابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِیلًا ﴿24﴾
بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحت گاهشان نیکوتر است! (24)
وَیَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِکَةُ تَنْزِیلًا ﴿25﴾
و به خاطر آور روزی را که آسمان با ابرها از هم شکافته میشود، و فرشتگان نازل میگردند. (25)
الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیرًا ﴿26﴾
حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است و آنروز روز سختی برای کافران خواهد بود. (26)
وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا﴿27﴾
و به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. (27)
یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا ﴿28﴾
ای وای بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28)
لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا﴿29﴾
او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهی به سراغ من آمده بود، و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است. (29)
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿30﴾
پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من از قرآن دوری جستند. (30)
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا﴿31﴾
و اینگونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم، اما همین بس که خدا هادی و یاور تو است. (31)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا ﴿32﴾
و کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟ این بخاطر آنست که قلب تو را محکم داریم، و آن را تدریجا بر تو خواندیم. (32)
وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا ﴿33﴾
آنها هیچ مثلی برای تو نمیآورند مگر اینکه ما حق را برای تو میآوریم و تفسیری بهتر (و پاسخی دندانشکن که ناچار به تسلیم شوند). (33)
الَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضَلُّ سَبِیلًا﴿34﴾
آنها که بر صورتهایشان به سوی جهنم محشور میشوند بدترین محل را دارند و گمراه ترین افرادند! (34)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِیرًا ﴿35﴾
ما به موسی کتاب آسمانی دادیم، و برادرش هارون را برای کمک همراهش ساختیم. (35)
فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِیرًا ﴿36﴾
و گفتیم به سوی این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید (اما آنها به مخالفت برخاستند) و ما شدیدا آنها را در هم کوبیدیم! (36)
وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿37﴾
و قوم نوح را هنگامی که تکذیب رسولان کردند غرق نمودیم، و آنها را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم، و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساختیم. (37)
وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِکَ کَثِیرًا ﴿38﴾
(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهی که درخت صنوبر را میپرستیدند) و اقوام بسیار دیگری را که در این میان بودند هلاک کردیم. (38)
وَکُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَکُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِیرًا ﴿39﴾
و برای هر یک از آنها مثلها زدیم و (چون سودی نداد) هر یک از آنها را در هم شکستیم و هلاک کردیم. (39)
وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْیَةِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَهَا بَلْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ نُشُورًا ﴿40﴾
آنها از کنار شهری که باران شر (بارانی از سنگهای آسمانی) بر آن باریده بود (دیار قوم لوط) گذشتند، آیا آنرا ندیدند؟ (آری دیدندولی آنها به رستاخیز ایمان ندارند. (40)
وَإِذَا رَأَوْکَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿41﴾
و هنگامی که تو را میبینند تنها به باد استهزایت میگیرند (سخن منطقی که ندارند میگویند:) آیا این کسی است که خدا او را به عنوان رسول مبعوث کرده است؟! (41)
إِنْ کَادَ لَیُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَیْهَا وَسَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿42﴾
اگر ما بر پرستش خدایانمایان استقامت نکنیم بیم آن میرود که او ما را گمراه سازد! اما هنگامی که عذاب الهی را دیدند به زودی میفهمند چه کسی گمراه بوده است؟! (42)
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ﴿43﴾
آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود برگزیده است ؟ آیا تو میتوانی او را هدایت کنی ؟ یا به دفاع از او برخیزی ؟ (43)
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿44﴾
آیا گمان میبری اکثر آنها میشنوند یا میفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر! (44)
أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا ﴿45﴾
آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ؟ و اگر میخواست آنرا ساکن قرار میداد، سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم. (45)
ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا ﴿46﴾
سپس آنرا آهسته جمع میکنیم. (46)
وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا﴿47﴾
او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد و روز را مایه حرکت و حیات! (47)
وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿48﴾
و او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد و از آسمان آبی پاک کننده نازل کردیم. (48)
لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتًا وَنُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرًا ﴿49﴾
تا به وسیله آن سرزمین مرده را زنده کنیم، و آنرا برای نوشیدن در اختیار مخلوقاتی که آفریده ایم - چهارپایان و انسانهای بسیار - بگذاریم. (49)
وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا ﴿50﴾
ما این آیات را به صورتهای گوناگون در میان آنها قرار دادیم تا متذکر شوند ولی بیشتر مردم جز انکار و کفر کاری نکردند. (50)
وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذِیرًا ﴿51﴾
و اگر میخواستیم در هر شهر و دیاری پیامبری میفرستادیم. (51)
فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا ﴿52﴾
بنابراین از کافران اطاعت مکن و به وسیله قرآن با آنها جهاد بزرگی بنما. (52)
وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿53﴾
و او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین و دیگری شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گوئی هر یک به دیگری میگوید) دور باش و نزدیک نیا! (53)
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا﴿54﴾
او کسی است که از آب انسانی را آفرید او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد) و پروردگار تو همواره قادر است. (54)
وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُهُمْ وَلَا یَضُرُّهُمْ وَکَانَ الْکَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِیرًا ﴿55﴾
آنها غیر از خدا چیزهائی را میپرستند که نه به آنها سودی میرساند و نه زیانی، و کافران در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) کمک کار یکدیگرند. (55)
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا ﴿56﴾
ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم. (56)
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا﴿57﴾
بگو من در برابر ابلاغ این آئین هیچگونه پاداشی از شما مطالبه نمیکنم، تنها پاداش من این است که کسانی بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند. (57)
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا﴿58﴾
و توکل بر خداوندی کن که هرگز نمیمیرد، و تسبیح و حمد او به جای آور، و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است. (58)
الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿59﴾
او خدائی است که آسمانها و زمین و آنچه را در میان ایندو است در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس بر عرش قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت) او خداوند رحمن است از او بخواه که از همه چیز آگاه است. (59)
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿60﴾
و هنگامی که به آنها گفته شود برای خداوند رحمان سجده کنید میگویند رحمان چیست؟! (ما اصلا رحمن را نمیشناسیم) ما برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور میدهی. (این سخن را میگویند) و بر نفرتشان افزوده میشود! (60)
تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِیرًا﴿61﴾
جاودان و پر برکت است آن خدائی که در آسمانها برجهائی قرار داد، و در میان آن چراغ روشن و ماه نور بخشی آفرید. (61)
وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا﴿62﴾
او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آنها که بخواهند متذکر شوند یا شکرگزاری کنند. (62)
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿63﴾
بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنائی و بزرگواری میگذرند). (63)
وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿64﴾
آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند. (64)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا﴿65﴾
آنها کسانی هستند که میگویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بر طرف گردان که عذابش سخت و پر دوام است! (65)
إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿66﴾
آن بد جایگاه و بد محل اقامتی است. (66)
وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿67﴾
آنها کسانی هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف میکنند و نه سختگیری، بلکه در میان ایندو حد اعتدالی دارند. (67)
وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿68﴾
آنها کسانی هستند که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند، و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حق به قتل نمیرسانند، و زنا نمیکنند، و هر کس چنین کند مجازاتش را خواهد دید. (68)
یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا ﴿69﴾
چنین کسی عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و با خواری همیشه در آن خواهد ماند. (69)
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿70﴾
مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل میکند. و خداوند آمرزنده و مهربان است. (70)
وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿71﴾
و کسی که توبه کند و عمل صالح بجا آورد به سوی خدا بازگشت میکند (و پاداش خود را از او میگیرد). (71)
وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا ﴿72﴾
آنها کسانی هستند که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند) و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند بزرگوارانه از آن میگذرند. (72)
وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا ﴿73﴾
آنها کسانی هستند که هر گاه آیات پروردگارشان به آنها گوشزد شود کر و کور روی آن نمیافتند! (73)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾
آنها کسانی هستند که میگویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما، مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما! (74)
أُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾
آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیبائیشان به آنان پاداش داده میشود. و در آن با تحیت و سلام روبرو میشوند. (75)
خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿76﴾
جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت جالبی! (76)
قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا﴿77﴾
بگو پروردگار من برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد. (77)
سوره 26: الشعراء
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿1﴾
طسم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾
این آیات کتاب مبین است. (2)
لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿3﴾
گوئی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند. (3)
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ ﴿4﴾
اگر ما اراده کنیم از آسمان بر آنها آیه ای نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (4)
وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ ﴿5﴾
و هر ذکر تازه ای از سوی خداوند رحمان برای آنها بیاید از آن اعراض میکنند. (5)
فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿6﴾
آنها تکذیب کردند، اما به زودی اخبار آنچه را به استهزاء میگرفتند به آنان میرسد (و از مجازاتش با خبر خواهند شد). (6)
أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿7﴾
آیا آنها به زمین نگاه نکردند، چه اندازه در آن از انواع گیاهان آفریدیم. (7)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿8﴾
در این نشانه روشنی است (بر وجود خدا) ولی اکثر آنها هرگز نبوده اند. (8)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿9﴾
پروردگار تو عزیز و رحیم است. (9)
وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿10﴾
به خاطر بیاور هنگامی که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ آن قوم ستمگر برو. (10)
قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یَتَّقُونَ ﴿11﴾
قوم فرعون، آیا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمیکنند؟! (11)
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿12﴾
(موسی) عرض کرد پروردگارا من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند. (12)
وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلَا یَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿13﴾
و سینه ام تنگ میشود، و زبانم به قدر کافی گویا نیست (به برادرم) هارون نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند). (13)
وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿14﴾
و آنها (به اعتقاد خودشان) بر من گناهی دارند میترسم مرا به قتل برسانند (و این رسالت به پایان نرسد). (14)
قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿15﴾
فرمود چنین نیست (آنها کاری نمیتوانند انجام دهند) شما هر دو با آیات ما (برای هدایت آنان) بروید ما با شما هستیم و (سخنانتان را) میشنویم. (15)
فَأْتِیَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿16﴾
به سراغ فرعون بروید و بگوئید ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم. (16)
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿17﴾
بنی اسرائیل را با ما بفرست. (17)
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ ﴿18﴾
(فرعون) گفت: آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم ؟ و سالهائی از عمرت را در میان ما نبودی ؟ (18)
وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿19﴾
و (سرانجام) آن کارت را (که نمیبایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی) و تو از کافران بودی! (19)
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ﴿20﴾
(موسی) گفت: من آن کار را انجام دادم در حالی که از بیخبران بودم. (20)
فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ﴿21﴾
و به دنبال آن هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم و پروردگار من به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد. (21)
وَتِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿22﴾
آیا این منتی است که تو بر من میگذاری که بنی اسرائیل را برده خود ساخته ای؟! (22)
قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿23﴾
فرعون گفت پروردگار عالمیان چیست؟! (23)
قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ ﴿24﴾
(موسی) گفت پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است، اگر اهل یقین هستید. (24)
قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿25﴾
(فرعون) به اطرافیانش گفت، آیا نمیشنوید این مرد چه میگوید؟ (25)
قَالَ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿26﴾
(موسی) گفت پروردگار شما و پروردگار نیاکان شما. (26)
قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿27﴾
(فرعون) گفت پیامبری که به سوی شما فرستاده شده دیوانه است. (27)
قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿28﴾
(موسی) گفت او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در میان این دو است میباشد اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار میگرفتید. (28)
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ ﴿29﴾
فرعون خشمگین شد و گفت: اگر معبودی غیر از من برگزینی تو را از زندانیان قرار خواهم داد. (29)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ ﴿30﴾
(موسی) گفت: حتی اگر نشانه آشکاری برای رسالتم برای تو بیاورم ؟ (30)
قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿31﴾
گفت: اگر راست میگوئی آنرا بیاور! (31)
فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُبِینٌ ﴿32﴾
در این هنگام موسی عصای خود را افکند و مار عظیم و آشکاری شد. (32)
وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ ﴿33﴾
و دست خود را در گریبان فرو برد و بیرون آورد در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (33)
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ ﴿34﴾
(فرعون) به گروهی که اطراف او بودند گفت: این ساحر آگاه و ماهری است! (34)
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿35﴾
او میخواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون کند شما چه نظر میدهید؟ (35)
قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ﴿36﴾
گفتند: او و برادرش را مهلت ده و به تمام شهرها ماموران برای بسیج اعزام کن. (36)
یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ ﴿37﴾
تا هر ساحر ماهری را نزد تو آورند. (37)
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿38﴾
سرانجام ساحران برای وعده گاه روز معینی جمع آوری شدند. (38)
وَقِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿39﴾
و به مردم گفته شد آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع میکنید. (39)
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ کَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ ﴿40﴾
تا اگر ساحران پیروز شوند ما از آنان پیروی کنیم. (40)
فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ﴿41﴾
هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: آیا اگر پیروز شویم پاداش مهمی خواهیم داشت ؟ (41)
قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿42﴾
گفت آری، و شما در این صورت از مقربان خواهید بود! (42)
قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿43﴾
(روز موعود فرا رسید و همگی جمع شدند، موسی رو به ساحران کرد و) گفت: آنچه را میخواهید بیفکنید، بیفکنید! (43)
فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِیَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿44﴾
آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند به عزت فرعون، قطعا پیروزیم! (44)
فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ ﴿45﴾
سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (45)
فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ ﴿46﴾
ساحران همگی فورا به سجده افتادند. (46)
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿47﴾
گفتند ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم. (47)
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿48﴾
پروردگار موسی و هارون. (48)
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿49﴾
(فرعون) گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که به شما اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است که به شما سحر آموخته، اما به زودی خواهید دانست که دستها و پاهای شما را به طور مختلف قطع میکنم، و همه شما را به دار میآویزم. (49)
قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿50﴾
گفتند: مهم نیست (هر کار از دستت ساخته است بکن) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم. (50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایَانَا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿51﴾
ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را به بخشد، که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم. (51)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿52﴾
ما به موسی وحی فرستادیم که بندگان مرا شبانه از مصر کوچ ده، و آنها شما را تعقیب خواهند کرد. (52)
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ﴿53﴾
فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران به شهرها فرستاد تا نیرو جمع کند. (53)
إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ ﴿54﴾
(و گفت) اینها گروهی اندکند. (54)
وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿55﴾
و اینها ما را به خشم آورده اند. (55)
وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ ﴿56﴾
و ما همگی آماده پیکاریم. (56)
فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿57﴾
ولی ما آنها (فرعونیان) را از باغها و چشمه ها بیرون کردیم. (57)
وَکُنُوزٍ وَمَقَامٍ کَرِیمٍ ﴿58﴾
از گنجها و قصرهای مجلل! (58)
کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿59﴾
آری، این چنین کردیم و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم. (59)
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ ﴿60﴾
آنها (فرعونیان) به تعقیب بنی اسرائیل پرداختند و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (60)
فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ ﴿61﴾
هنگامی که هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم. (61)
قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿62﴾
(موسی) گفت: چنین نیست، پروردگار من با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد. (62)
فَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ ﴿63﴾
و به دنبال آن به موسی وحی کردیم عصایت را به دریا زن، دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود! (63)
وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ ﴿64﴾
و در آنجا دیگران را نیز به دریا نزدیک ساختیم. (64)
وَأَنْجَیْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ ﴿65﴾
موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم. (65)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿66﴾
سپس دیگران را غرق کردیم. (66)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿67﴾
در این جریان نشانه روشنی است (برای آنها که حق طلبند) ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. (67)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿68﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (68)
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿69﴾
و بر آنها خبر ابراهیم را بخوان. (69)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿70﴾
هنگامی که به پدرش و قومش گفت: چه چیز را پرستش میکنید؟ (70)
قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿71﴾
گفتند: بتهائی را میپرستیم و همه روز ملازم عبادت آنانیم. (71)
قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿72﴾
گفت: آیا هنگامی که آنانرا میخوانید صدای شما را میشنوند؟ (72)
أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿73﴾
یا سودی به شما میرسانند، یا زیانی؟! (73)
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿74﴾
گفتند: فقط ما نیاکان خود را یافتیم که چنین میکنند. (74)
قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿75﴾
گفت: آیا دیدید چیزی را که شما عبادت میکردید؟ (75)
أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿76﴾
شما و پدران پیشین شما. (76)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿77﴾
همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالمیان! (77)
الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿78﴾
آن کسی که مرا آفرید و هدایت میکند. (78)
وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿79﴾
و کسی که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید. (79)
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿80﴾
و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا میدهد. (80)
وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿81﴾
و کسی که مرا میمیراند و سپس زنده میکند. (81)
وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿82﴾
و کسی که امید دارم گناهانم را در روز جزا به بخشد. (82)
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿83﴾
پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما، و مرا به صالحان ملحق کن. (83)
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿84﴾
و برای من در میان امتهای آینده زبان صدق (و ذکر خیر) قرار ده. (84)
وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ ﴿85﴾
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان. (85)
وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿86﴾
و پدرم (عمویم) را بیامرز که او از گمراهان بود. (86)
وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ﴿87﴾
و مرا در روزی که مردم مبعوث میشوند، شرمنده و رسوا مکن. (87)
یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿88﴾
در آن روزیکه مال و فرزندان سودی نمیبخشد. (88)
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿89﴾
مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید. (89)
وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿90﴾
(در آنروز) بهشت برای پرهیزگاران نزدیک میشود. (90)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ ﴿91﴾
و دوزخ برای گمراهان آشکار میگردد. (91)
وَقِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿92﴾
و به آنها گفته میشود کجا هستند معبودانی که آنها را پرستش میکردید؟ (92)
مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ ﴿93﴾
معبودهائی غیر از خدا، آیا آنها شما را یاری میکنند؟ یا کسی بیاری آنها میآید؟ (93)
فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿94﴾
در این هنگام همه آن معبودان با عابدان (گمراه) به دوزخ افکنده میشوند. (94)
وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ ﴿95﴾
و همچنین لشکریان ابلیس عموما. (95)
قَالُوا وَهُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ ﴿96﴾
آنها در آنجا به مخاصمه بر میخیزند و میگویند: (96)
تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿97﴾
به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم. (97)
إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿98﴾
چون شما را با پروردگار عالمیان برابر میشمردیم. (98)
وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿99﴾
اما کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد. (99)
فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ ﴿100﴾
(افسوس که امروز) شفاعت کننده گانی برای ما وجود ندارد. (100)
وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ ﴿101﴾
و نه دوست گرم و پر محبتی. (101)
فَلَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿102﴾
اگر بار دیگر (به دنیا) بازگردیم از مؤ منان خواهیم بود. (102)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿103﴾
در این ماجرا آیت (و عبرتی) است ولی اکثر آنها مؤ من نبودند. (103)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿104﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (104)
کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿105﴾
قوم نوح رسولان را تکذیب کردند. (105)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿106﴾
هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت، آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (106)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿107﴾
من برای شما رسول امینی هستم. (107)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿108﴾
تقوای الهی پیشه کنید، و مرا اطاعت نمائید. (108)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿109﴾
من هیچ مزدی در برابر این دعوت از شما نمیخواهم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. (109)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿110﴾
بنابراین تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (110)
قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ﴿111﴾
گفتند آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بیارزش از تو پیروی کرده اند؟! (111)
قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿112﴾
(نوح) گفت، من چه میدانم آنها چه کاری داشته اند. (112)
إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾
حساب آنها تنها بر پروردگار من است، اگر شما میفهمیدید؟ (113)
وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿114﴾
و من هرگز مؤ منان را طرد نخواهم کرد. (114)
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿115﴾
من تنها انذار کننده آشکاری هستم. (115)
قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ﴿116﴾
گفتند: ای نوح اگر خودداری نکنی، سنگباران خواهی شد. (116)
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ ﴿117﴾
گفت: پروردگارا: قوم من، مرا تکذیب کردند. (117)
فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿118﴾
اکنون میان من و اینها جدائی بیفکن (و داوری کن). (118)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿119﴾
ما، او و کسانی را که با او بودند در کشتی که مملو (از انسان و انواع حیوانات) بود رهائی بخشیدیم. (119)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ ﴿120﴾
سپس بقیه را غرق کردیم. (120)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿121﴾
در این ماجرا نشانه روشنی است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند. (121)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿122﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (122)
کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ ﴿123﴾
قوم عاد رسولان (خدا) را تکذیب کردند. (123)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾
هنگامی که برادرشان هود گفت: آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (124)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿125﴾
من برای شما فرستاده امینی هستم. (125)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿126﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (126)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿127﴾
من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمیطلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. (127)
أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ ﴿128﴾
آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانه ای از روی هوی و هوس میسازید. (128)
وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ﴿129﴾
و قصرها و قلعه های زیبا و محکم بنا میکنید، آنچنانکه گوئی در دنیا جاودانه خواهید ماند. (129)
وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ ﴿130﴾
و هنگامی که کسی را مجازات میکنید همچون جباران کیفر میدهید. (130)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿131﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (131)
وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿132﴾
از خدائی به پرهیزید که شما را به نعمتهائی که میدانید امداد کرده. (132)
أَمَدَّکُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ ﴿133﴾
شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده. (133)
وَجَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿134﴾
همچنین به باغها و چشمه ها (134)
إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿135﴾
(اگر کفران کنید) من بر شما از عذاب روز بزرگ میترسم. (135)
قَالُوا سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْوَاعِظِینَ ﴿136﴾
آنها (قوم عاد) گفتند: برای ما تفاوت نمیکند چه ما را اندرز بدهی یا ندهی (بیهوده خود را خسته مکن)! (136)
إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ ﴿137﴾
این همان روش و اخلاق پیشینیان است. (137)
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿138﴾
و ما هرگز مجازات نخواهیم شد. (138)
فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿139﴾
آنها هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم و در این آیت و نشانه ای است (برای آگاهان) ولی اکثر آنها مؤ من نبودند. (139)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿140﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (140)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ ﴿141﴾
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند. (141)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿142﴾
هنگامی که صالح به آنها گفت: آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (142)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿143﴾
من برای شما فرستاده امینی هستم. (143)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿144﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (144)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿145﴾
من اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمیطلبم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. (145)
أَتُتْرَکُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ ﴿146﴾
آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت امنیت، در نعمتهائی که اینجاست میمانید؟ (146)
فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿147﴾
در این باغها و چشمه ها! (147)
وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ ﴿148﴾
در این زراعتها و نخلهائی که میوه هایش شیرین و رسیده است. (148)
وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِهِینَ ﴿149﴾
شما از کوهها خانه هائی میتراشید و در آن به عیش و نوش میپردازید. (149)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿150﴾
از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. (150)
وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ ﴿151﴾
و اطاعت فرمان مسرفان نکنید. (151)
الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿152﴾
همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند. (152)
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿153﴾
گفتند (ای صالح) تو عقل خود را از دست داده ای. (153)
مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآیَةٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿154﴾
تو فقط بشری همچون ما هستی اگر راست میگویی آیت و نشانه ای بیاور. (154)
قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿155﴾
گفت این ناقه ای است که برای او سهمی (از آب قریه) است و برای شما سهم روز معینی. (155)
وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿156﴾
کمترین آزاری به آن نرسانید که عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت. (156)
فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿157﴾
سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده او را از پای درآوردند، سپس از کرده خود پشیمان شدند. (157)
فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿158﴾
عذاب الهی آنها را فرو گرفت، در این آیت و نشانه ای است ولی اکثر آنها مؤ من نبودند. (158)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿159﴾
پروردگار تو عزیز و رحیم است. (159)
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿160﴾
قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند. (160)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿161﴾
هنگامی که برادرشان لوط به آنها گفت آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (161)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿162﴾
من برای شما رسول امینی هستم. (162)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿163﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (163)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿164﴾
من از شما اجری نمیخواهم اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است. (164)
أَتَأْتُونَ الذُّکْرَانَ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿165﴾
آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور میروید؟ (این زشت و ننگین نیست ؟). (165)
وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ﴿166﴾
و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها میکنید؟ شما قوم تجاوزگری هستید. (166)
قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ ﴿167﴾
گفتند: ای لوط اگر از این سخنان خودداری نکنی از اخراج شوندگان خواهی بود. (167)
قَالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقَالِینَ ﴿168﴾
گفت: من (به هر حال) دشمن اعمال شما هستم. (168)
رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿169﴾
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام میدهند رهائی بخش. (169)
فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿170﴾
ما او و خاندانش را همگی نجات دادیم. (170)
إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ ﴿171﴾
جز پیر زنی که در میان آن گروه باقی ماند. (171)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿172﴾
سپس دیگران را هلاک کردیم. (172)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿173﴾
و بارانی (از سنگ) بر آنها فرو فرستادیم، چه باران بدی بود این باران انذار شدگان. (173)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿174﴾
در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند. (174)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿175﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (175)
کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ﴿176﴾
اصحاب ایکه (شهری نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند. (176)
إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿177﴾
هنگامی که شعیب به آنها گفت، آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (177)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿178﴾
من برای شما رسول امینی هستم. (178)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿179﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (179)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿180﴾
من در برابر این دعوت پاداشی از شما نمیطلبم، اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. (180)
أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ ﴿181﴾
حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید) و مردم را به خسارت نیفکنید. (181)
وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿182﴾
با ترازوی صحیح وزن کنید. (182)
وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿183﴾
و حق مردم را کم نگذارید و در زمین فساد ننمائید. (183)
وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ ﴿184﴾
از کسی که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید. (184)
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿185﴾
گفتند تو فقط دیوانه ای! (185)
وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿186﴾
(بعلاوه) تو تنها بشری مثل ما هستی، تنها گمانی که درباره تو داریم اینست که دروغگو میباشی! (186)
فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿187﴾
اگر راست میگویی، سنگهائی از آسمان بر سر ما فرو ریز! (187)
قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿188﴾
(شعیب) گفت: پروردگار من به اعمالی که شما انجام میدهید آگاه تر است. (188)
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿189﴾
سرانجام او را تکذیب کردند و عذاب روز ابر سایه افکن آنها را فرو گرفت، که این عذاب روز بزرگی بود. (189)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿190﴾
در این ماجرا آیت و نشانه ای است ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. (190)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿191﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (191)
وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿192﴾
و این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است. (192)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿193﴾
روح الامین آنرا نازل کرده است … (193)
عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿194﴾
بر قلب (پاک) تو، تا (مردم را) انذار کنی. (194)
بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ﴿195﴾
آنرا به زبان عربی آشکار نازل کرد (195)
وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿196﴾
و توصیف آن در کتب پیشینیان نیز آمده است. (196)
أَوَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿197﴾
آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست، که علمای بنی اسرائیل به خوبی از آن آگاهند. (197)
وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿198﴾
هر گاه ما آن را بر بعضی از عجم (غیر عرب) نازل میکردیم. (198)
فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ مَا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿199﴾
و او آنرا برایشان میخواند به آن ایمان نمیآوردند. (199)
کَذَلِکَ سَلَکْنَاهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿200﴾
(آری) این گونه قرآن را در دلهای مجرمان وارد میکنیم. (200)
لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿201﴾
آنها به آن ایمان نمیآورند تا عذاب دردناک را با چشم خود به بینند. (201)
فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿202﴾
ناگهان (عذاب الهی) به سراغ آنها میآید، در حالی که توجه ندارند. (202)
فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ ﴿203﴾
و در این هنگام میگویند: آیا به ما مهلتی داده خواهد شد؟ (203)
أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿204﴾
آیا برای عذاب ما عجله میکنند؟ (204)
أَفَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ ﴿205﴾
اگر ما سالیان دیگری آنها را از این زندگی بهره مند سازیم … (205)
ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا کَانُوا یُوعَدُونَ ﴿206﴾
سپس عذابی که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید. (206)
مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یُمَتَّعُونَ ﴿207﴾
این تمتع و بهره گیری از دنیا برای آنها سودی نخواهد داشت. (207)
وَمَا أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ ﴿208﴾
ما هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه انذار کنندگانی برای آنها بود. (208)
ذِکْرَى وَمَا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿209﴾
تا متذکر شوند، و ما هرگز ستمگر نبودیم. (209)
وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیَاطِینُ ﴿210﴾
شیاطین و جنیان این آیات را نازل نکردند. (210)
وَمَا یَنْبَغِی لَهُمْ وَمَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿211﴾
و برای آنها سزاوار نیست، و قدرت ندارند. (211)
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿212﴾
آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند. (212)
فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ ﴿213﴾
هیچ معبودی را با خداوند مخوان که از معذبین خواهی بود. (213)
وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴿214﴾
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن. (214)
وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿215﴾
و بال و پر خود را برای مؤ منانی که از تو پیروی میکنند بگستر. (215)
فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿216﴾
اگر آنان نافرمانی تو کنند، بگو: من از کار شما بیزارم. (216)
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿217﴾
و بر خداوند عزیز و رحیم توکل نما. (217)
الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ ﴿218﴾
همان کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) بر میخیزی میبیند. (218)
وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ ﴿219﴾
و حرکت تو را در میان سجده کنندگان مشاهده میکند. (219)
إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿220﴾
او است خدای شنوا و دانا (220)
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ﴿221﴾
آیا به شما خبر بدهم، شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟ (221)
تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ ﴿222﴾
بر هر دروغگوی گنهکار نازل میگردند. (222)
یُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ ﴿223﴾
آنها آنچه را میشنوند (به دیگران) القا میکنند و اکثرشان دروغگو هستند. (223)
وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿224﴾
(پیامبر شاعر نیست) شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند! (224)
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿225﴾
آیا نمیبینی آنها در هر وادی سر گردانند. (225)
وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿226﴾
و سخنانی میگویند که عمل نمیکنند! (226)
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ﴿227﴾
مگر کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام میدهند و یاد خدا بسیار میکنند و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤ منان) بر میخیزند (و از ذوق شعری خود کمک میگیرند) و بزودی آنها که ستم کردند میدانند که بازگشتشان به کجاست. (227)
سوره 27: النمل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ ﴿1﴾
طس، این آیات قرآن، و کتاب مبین است. (1)
هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿2﴾
وسیله هدایت و بشارت برای مؤ منان است. (2)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿3﴾
همان کسانی که نماز را بر پا میدارند و زکات را ادا میکنند و به آخرت یقین دارند. (3)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿4﴾
کسانی که ایمان به آخرت ندارند اعمال (سوء) آنها را برای آنان زینت میدهیم به طوری که آنها سرگردان میشوند. (4)
أُولَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿5﴾
آنها کسانی هستند که عذاب بد (و دردناک) برای آنها است و آنها در آخرت زیانکارترین مردمند. (5)
وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ﴿6﴾
و بطور مسلم این قرآن از سوی حکیم و دانائی بر تو القا میشود. (6)
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿7﴾
(به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به خانواده خود گفت: من آتشی از دور دیدم؛ (همین جا توقف کنید؛) بزودی خبری از آن برای شما می آورم، یا شعله آتشی تا گرم شوید. (7)
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿8﴾
هنگامی که نزد آتش آمد، ندایی برخاست که: مبارک باد آن کس که در آتش است و کسی که در اطراف آن است (= فرشتگان و موسی)! و منزه است خداوندی که پروردگار جهانیان است! (8)
یَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿9﴾
ای موسی! من خداوند عزیز و حکیمم! (9)
وَأَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿10﴾
و عصایت را بیفکن! - هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو می دود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشتِ سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمی ترسند! (10)
إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿11﴾
مگر کسی که ستم کند؛ سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که (توبه او را می پذیرم، و) من غفور و رحیمم! (11)
وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ آیَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿12﴾
و دستت را در گریبانت داخل کن؛ هنگامی که خارج می شود، سفید و درخشنده است بی آنکه عیبی در آن باشد؛ این در زمره معجزات نُه گانه ای است که تو با آنها بسوی فرعون و قومش فرستاده می شوی؛ آنان قومی فاسق و طغیانگرند! (12)
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿13﴾
و هنگامی که آیات روشنی بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: این سِحری است آشکار! (13)
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ ﴿14﴾
و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (14)
وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿15﴾
و ما به داوود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم؛ و آنان گفتند: ستایش از آنِ خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید. (15)
وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿16﴾
و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده؛ این فضیلت آشکاری است. (16)
وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿17﴾
لشکریان سلیمان از جن و انس و پرندگان نزد او جمع شدند آنقدر زیاد بودند که باید توقف کنند تا به هم ملحق شوند. (17)
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿18﴾
تا به سرزمین مورچگان رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچگان! به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمیفهمند! (18)
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿19﴾
(سلیمان) از سخن او تبسمی کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمتهائی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحی که موجب رضای تو گردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما. (19)
وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ﴿20﴾
(سلیمان) در جستجوی پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمیبینم یا اینکه او از غایبان است. (20)
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿21﴾
من او را قطعا کیفر شدیدی خواهم داد و یا او را ذبح میکنم و یا دلیل روشنی (برای غیبتش) برای من بیاورد. (21)
فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ﴿22﴾
چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبا یک خبر قطعی برای تو آورده ام. (22)
إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ﴿23﴾
من زنی را دیدم که بر آنها حکومت میکند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد. (23)
وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ ﴿24﴾
(اما) من او و قومش را دیدم که برای غیر خدا - خورشید - سجده میکنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدایت نخواهند شد. (24)
أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿25﴾
چرا برای خداوندی سجده نمیکنند که آنچه در آسمانها و زمین پنهان است خارج میکند؟ و آنچه را مخفی میکنید و آشکار نمیسازید، میداند؟ (25)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿26﴾
خداوندی که معبودی جز او نیست، و پروردگار و صاحب عرش عظیم است. (26)
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿27﴾
(سلیمان) گفت: ما تحقیق میکنیم ببینیم راست گفتی یا از دروغگویان هستی؟! (27)
اذْهَبْ بِکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ﴿28﴾
این نامه مرا ببر و بر آنها بیفکن سپس برگرد (و در گوشه ای توقف کن) ببین آنها چه عکسالعملی نشان میدهند. (28)
قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ ﴿29﴾
(ملکه سبا) گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افکنده شده! (29)
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿30﴾
این نامه از سلیمان است و چنین میباشد: به نام خداوند بخشنده مهربان … (30)
أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿31﴾
توصیه من این است برتری جوئی نسبت به من نکنید و به سوی من آئید در حالی که تسلیم حق هستید. (31)
قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ﴿32﴾
(سپس) گفت: ای اشراف (و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام. (32)
قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ﴿33﴾
گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور میدهی ؟ (33)
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿34﴾
گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی میکشند و عزیزان آنجا را ذلیل میکنند، (آری) کار آنها همین گونه است. (34)
وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿35﴾
و من ( اکنون جنگ را صلاح نمیبینم) هدیه گرانبهائی برای آنها میفرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر میآورند. (35)
فَلَمَّا جَاءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ ﴿36﴾
هنگامی که (فرستادگان ملکه سبا) نزد سلیمان آمدند گفت: میخواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب دهید!) آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما هستید که به هدایایتان خوشحال میشوید. (36)
ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿37﴾
به سوی آنها بازگرد (و اعلام کن) با لشکرهائی به سراغ آنها میآئیم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و آنها را از آن (سرزمین آباد) به صورت ذلیلان و در عین حقارت بیرون میرانیم. (37)
قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿38﴾
(سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! (38)
قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿39﴾
عفریتی از جن گفت: من آنرا نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم! (39)
قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ ﴿40﴾
(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آنرا پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که (سلیمان) آنرا نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم ؟ (40)
قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ﴿41﴾
(سلیمان) گفت تخت او را برایش ناشناس سازید به بینم آیا متوجه میشود یا از کسانی است که هدایت نخواهند شد. (41)
فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ ﴿42﴾
هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است ؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم!.. (42)
وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ ﴿43﴾
و او را از آنچه غیر از خدا میپرستید بازداشت که او از قوم کافران بود. (43)
قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿44﴾
به او گفته شد داخل حیاط قصر شو، اما هنگامی که نظر به آن افکند پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد اما سلیمان) گفت (این آب نیست) بلکه قصری است از بلور صاف، (ملکه سبا) گفت پروردگارا! من به خود ستم کردم، و با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم. (44)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ﴿45﴾
ما به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدای یگانه را بپرستید، اما آنها به دو گروه تقسیم شدند و به مخاصمه پرداختند. (45)
قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿46﴾
(صالح) گفت: ای قوم من! چرا برای بدی قبل از نیکی عجله میکنید؟ (و عذاب الهی را میطلبید نه رحمت او را) چرا از خداوند تقاضای آمرزش نمیکنید شاید مشمول رحمت شوید؟ (46)
قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَنْ مَعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ﴿47﴾
آنها گفتند: ما تو و کسانی را که با تو هستند به فال بد گرفتیم (صالح) گفت: فال بد (و نیک) نزد خداست (و همه مقدراتتان به قدرت او تعیین میگردد) شما گروهی هستید که مورد آزمایش قرار گرفته اید. (47)
وَکَانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿48﴾
در آن شهر نه گروهک بودند که فساد در زمین میکردند و مصلح نبودند. (48)
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿49﴾
آنها گفتند: بیائید قسم یاد کنید به خدا که بر او (صالح) و خانواده اش شبیخون میزنیم و آنها را به قتل میرسانیم سپس به ولی دم او میگوئیم ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم! (49)
وَمَکَرُوا مَکْرًا وَمَکَرْنَا مَکْرًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿50﴾
آنها نقشه مهمی کشیدند و ما هم نقشه مهمی در حالی که آنها خبر نداشتند. (50)
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿51﴾
بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ که ما آنها و قومشان را همگی نابود کردیم! (51)
فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿52﴾
این خانه های آنهاست که به خاطر ظلم و ستمشان خالی مانده، و در این نشانه روشنی است برای کسانی که آگاهند. (52)
وَأَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿53﴾
ما کسانی را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم. (53)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿54﴾
و لوط را به یاد آور هنگامی که به قومش گفت آیا شما به سراغ کار بسیار قبیح میروید در حالی که (زشتی و نتایج شوم آنرا) میبینید؟ (54)
أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴿55﴾
آیا شما بجای زنان به سراغ مردان از روی شهوت میروید؟ شما قومی جاهل هستید. (55)
جزء نوزدهم شامل آیات 21 تا آخر فرقان، شعراء و نمل ١ تا 55 می باشد .
جزء 19 - ترجمه مکارم شیرازی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَقَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلَائِکَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَعَتَوْا عُتُوًّا کَبِیرًا ﴿21﴾
و آنها که امیدی به لقای ما ندارند (و رستاخیز را انکار میکنند) میگویند: چرا فرشتگان بر ما نازل نمیشوند؟ و یا پروردگارمان را با چشم خود نمیبینیم ؟ آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند. (21)
یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلَائِکَةَ لَا بُشْرَى یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْرًا مَحْجُورًا﴿22﴾
(آنها به آرزوی خود میرسند) اما روزی که فرشتگان را میبینند روز بشارت مجرمان نخواهد بود! (بلکه روز مجازات و کیفر آنان است) و میگویند ما را امان دهید ما را معاف دارید. (22)
وَقَدِمْنَا إِلَى مَا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْنَاهُ هَبَاءً مَنْثُورًا ﴿23﴾
و ما به سراغ اعمالی که آنها انجام دادند میرویم و همه را همچون ذرات غبار پراکنده در هوا میکنیم! (23)
أَصْحَابُ الْجَنَّةِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَرًّا وَأَحْسَنُ مَقِیلًا ﴿24﴾
بهشتیان در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر، و استراحت گاهشان نیکوتر است! (24)
وَیَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِکَةُ تَنْزِیلًا ﴿25﴾
و به خاطر آور روزی را که آسمان با ابرها از هم شکافته میشود، و فرشتگان نازل میگردند. (25)
الْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَکَانَ یَوْمًا عَلَى الْکَافِرِینَ عَسِیرًا ﴿26﴾
حکومت در آن روز از آن خداوند رحمان است و آنروز روز سختی برای کافران خواهد بود. (26)
وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا﴿27﴾
و به خاطر بیاور روزی را که ظالم دست خویش را از شدت حسرت به دندان میگزد و میگوید: ای کاش با رسول خدا راهی برگزیده بودم. (27)
یَا وَیْلَتَى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِیلًا ﴿28﴾
ای وای بر من! کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! (28)
لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا﴿29﴾
او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهی به سراغ من آمده بود، و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است. (29)
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿30﴾
پیامبر عرضه داشت: پروردگارا! این قوم من از قرآن دوری جستند. (30)
وَکَذَلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِینَ وَکَفَى بِرَبِّکَ هَادِیًا وَنَصِیرًا﴿31﴾
و اینگونه برای هر پیامبری دشمنی از مجرمان قرار دادیم، اما همین بس که خدا هادی و یاور تو است. (31)
وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذَلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلًا ﴿32﴾
و کافران گفتند: چرا قرآن یکجا بر او نازل نمیشود؟ این بخاطر آنست که قلب تو را محکم داریم، و آن را تدریجا بر تو خواندیم. (32)
وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیرًا ﴿33﴾
آنها هیچ مثلی برای تو نمیآورند مگر اینکه ما حق را برای تو میآوریم و تفسیری بهتر (و پاسخی دندانشکن که ناچار به تسلیم شوند). (33)
الَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضَلُّ سَبِیلًا﴿34﴾
آنها که بر صورتهایشان به سوی جهنم محشور میشوند بدترین محل را دارند و گمراه ترین افرادند! (34)
وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِیرًا ﴿35﴾
ما به موسی کتاب آسمانی دادیم، و برادرش هارون را برای کمک همراهش ساختیم. (35)
فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِیرًا ﴿36﴾
و گفتیم به سوی این قوم که آیات ما را تکذیب کردند بروید (اما آنها به مخالفت برخاستند) و ما شدیدا آنها را در هم کوبیدیم! (36)
وَقَوْمَ نُوحٍ لَمَّا کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آیَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿37﴾
و قوم نوح را هنگامی که تکذیب رسولان کردند غرق نمودیم، و آنها را درس عبرتی برای مردم قرار دادیم، و برای ستمگران عذاب دردناکی فراهم ساختیم. (37)
وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَیْنَ ذَلِکَ کَثِیرًا ﴿38﴾
(همچنین) قوم عاد و ثمود و اصحاب الرس (گروهی که درخت صنوبر را میپرستیدند) و اقوام بسیار دیگری را که در این میان بودند هلاک کردیم. (38)
وَکُلًّا ضَرَبْنَا لَهُ الْأَمْثَالَ وَکُلًّا تَبَّرْنَا تَتْبِیرًا ﴿39﴾
و برای هر یک از آنها مثلها زدیم و (چون سودی نداد) هر یک از آنها را در هم شکستیم و هلاک کردیم. (39)
وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْیَةِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَهَا بَلْ کَانُوا لَا یَرْجُونَ نُشُورًا ﴿40﴾
آنها از کنار شهری که باران شر (بارانی از سنگهای آسمانی) بر آن باریده بود (دیار قوم لوط) گذشتند، آیا آنرا ندیدند؟ (آری دیدندولی آنها به رستاخیز ایمان ندارند. (40)
وَإِذَا رَأَوْکَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ إِلَّا هُزُوًا أَهَذَا الَّذِی بَعَثَ اللَّهُ رَسُولًا ﴿41﴾
و هنگامی که تو را میبینند تنها به باد استهزایت میگیرند (سخن منطقی که ندارند میگویند:) آیا این کسی است که خدا او را به عنوان رسول مبعوث کرده است؟! (41)
إِنْ کَادَ لَیُضِلُّنَا عَنْ آلِهَتِنَا لَوْلَا أَنْ صَبَرْنَا عَلَیْهَا وَسَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَذَابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿42﴾
اگر ما بر پرستش خدایانمایان استقامت نکنیم بیم آن میرود که او ما را گمراه سازد! اما هنگامی که عذاب الهی را دیدند به زودی میفهمند چه کسی گمراه بوده است؟! (42)
أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا ﴿43﴾
آیا دیدی کسی را که هوای نفس خویش را معبود خود برگزیده است ؟ آیا تو میتوانی او را هدایت کنی ؟ یا به دفاع از او برخیزی ؟ (43)
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿44﴾
آیا گمان میبری اکثر آنها میشنوند یا میفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپایانند بلکه گمراه تر! (44)
أَلَمْ تَرَ إِلَى رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاءَ لَجَعَلَهُ سَاکِنًا ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا ﴿45﴾
آیا ندیدی چگونه پروردگارت سایه را گسترده ؟ و اگر میخواست آنرا ساکن قرار میداد، سپس خورشید را بر وجود آن دلیل قرار دادیم. (45)
ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا ﴿46﴾
سپس آنرا آهسته جمع میکنیم. (46)
وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا﴿47﴾
او کسی است که شب را برای شما لباس قرار داد و روز را مایه حرکت و حیات! (47)
وَهُوَ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُورًا ﴿48﴾
و او کسی است که بادها را بشارتگرانی پیش از رحمتش فرستاد و از آسمان آبی پاک کننده نازل کردیم. (48)
لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَةً مَیْتًا وَنُسْقِیَهُ مِمَّا خَلَقْنَا أَنْعَامًا وَأَنَاسِیَّ کَثِیرًا ﴿49﴾
تا به وسیله آن سرزمین مرده را زنده کنیم، و آنرا برای نوشیدن در اختیار مخلوقاتی که آفریده ایم - چهارپایان و انسانهای بسیار - بگذاریم. (49)
وَلَقَدْ صَرَّفْنَاهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَبَى أَکْثَرُ النَّاسِ إِلَّا کُفُورًا ﴿50﴾
ما این آیات را به صورتهای گوناگون در میان آنها قرار دادیم تا متذکر شوند ولی بیشتر مردم جز انکار و کفر کاری نکردند. (50)
وَلَوْ شِئْنَا لَبَعَثْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ نَذِیرًا ﴿51﴾
و اگر میخواستیم در هر شهر و دیاری پیامبری میفرستادیم. (51)
فَلَا تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَجَاهِدْهُمْ بِهِ جِهَادًا کَبِیرًا ﴿52﴾
بنابراین از کافران اطاعت مکن و به وسیله قرآن با آنها جهاد بزرگی بنما. (52)
وَهُوَ الَّذِی مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَیْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿53﴾
و او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد یکی گوارا و شیرین و دیگری شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گوئی هر یک به دیگری میگوید) دور باش و نزدیک نیا! (53)
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَکَانَ رَبُّکَ قَدِیرًا﴿54﴾
او کسی است که از آب انسانی را آفرید او را نسب و سبب قرار داد (و نسل او را از این دو طریق گسترش داد) و پروردگار تو همواره قادر است. (54)
وَیَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا یَنْفَعُهُمْ وَلَا یَضُرُّهُمْ وَکَانَ الْکَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِیرًا ﴿55﴾
آنها غیر از خدا چیزهائی را میپرستند که نه به آنها سودی میرساند و نه زیانی، و کافران در برابر پروردگارشان (در طریق کفر) کمک کار یکدیگرند. (55)
وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِیرًا ﴿56﴾
ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم. (56)
قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلًا﴿57﴾
بگو من در برابر ابلاغ این آئین هیچگونه پاداشی از شما مطالبه نمیکنم، تنها پاداش من این است که کسانی بخواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند. (57)
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَکَفَى بِهِ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِیرًا﴿58﴾
و توکل بر خداوندی کن که هرگز نمیمیرد، و تسبیح و حمد او به جای آور، و همین بس که او از گناهان بندگانش آگاه است. (58)
الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ الرَّحْمَنُ فَاسْأَلْ بِهِ خَبِیرًا ﴿59﴾
او خدائی است که آسمانها و زمین و آنچه را در میان ایندو است در شش روز (شش دوران) آفرید، سپس بر عرش قدرت قرار گرفت (و به تدبیر جهان پرداخت) او خداوند رحمن است از او بخواه که از همه چیز آگاه است. (59)
وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿60﴾
و هنگامی که به آنها گفته شود برای خداوند رحمان سجده کنید میگویند رحمان چیست؟! (ما اصلا رحمن را نمیشناسیم) ما برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور میدهی. (این سخن را میگویند) و بر نفرتشان افزوده میشود! (60)
تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُنِیرًا﴿61﴾
جاودان و پر برکت است آن خدائی که در آسمانها برجهائی قرار داد، و در میان آن چراغ روشن و ماه نور بخشی آفرید. (61)
وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرَادَ شُکُورًا﴿62﴾
او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آنها که بخواهند متذکر شوند یا شکرگزاری کنند. (62)
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا ﴿63﴾
بندگان خاص خداوند رحمن آنها هستند که با آرامش و بیتکبر بر زمین راه میروند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند به آنها سلام میگویند (و با بیاعتنائی و بزرگواری میگذرند). (63)
وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا ﴿64﴾
آنها کسانی هستند که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام میکنند. (64)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا﴿65﴾
آنها کسانی هستند که میگویند پروردگارا عذاب جهنم را از ما بر طرف گردان که عذابش سخت و پر دوام است! (65)
إِنَّهَا سَاءَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿66﴾
آن بد جایگاه و بد محل اقامتی است. (66)
وَالَّذِینَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَلَمْ یَقْتُرُوا وَکَانَ بَیْنَ ذَلِکَ قَوَامًا ﴿67﴾
آنها کسانی هستند که هر گاه انفاق کنند نه اسراف میکنند و نه سختگیری، بلکه در میان ایندو حد اعتدالی دارند. (67)
وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا ﴿68﴾
آنها کسانی هستند که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند، و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده جز به حق به قتل نمیرسانند، و زنا نمیکنند، و هر کس چنین کند مجازاتش را خواهد دید. (68)
یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا ﴿69﴾
چنین کسی عذاب او در قیامت مضاعف میگردد، و با خواری همیشه در آن خواهد ماند. (69)
إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿70﴾
مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد که خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل میکند. و خداوند آمرزنده و مهربان است. (70)
وَمَنْ تَابَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتَابًا ﴿71﴾
و کسی که توبه کند و عمل صالح بجا آورد به سوی خدا بازگشت میکند (و پاداش خود را از او میگیرد). (71)
وَالَّذِینَ لَا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرَامًا ﴿72﴾
آنها کسانی هستند که شهادت به باطل نمیدهند (و در مجالس باطل شرکت نمیکنند) و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند بزرگوارانه از آن میگذرند. (72)
وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا ﴿73﴾
آنها کسانی هستند که هر گاه آیات پروردگارشان به آنها گوشزد شود کر و کور روی آن نمیافتند! (73)
وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ﴿74﴾
آنها کسانی هستند که میگویند پروردگارا از همسران و فرزندان ما، مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما! (74)
أُولَئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرُوا وَیُلَقَّوْنَ فِیهَا تَحِیَّةً وَسَلَامًا ﴿75﴾
آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیبائیشان به آنان پاداش داده میشود. و در آن با تحیت و سلام روبرو میشوند. (75)
خَالِدِینَ فِیهَا حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَمُقَامًا ﴿76﴾
جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت جالبی! (76)
قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزَامًا﴿77﴾
بگو پروردگار من برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد. (77)
سوره 26: الشعراء
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طسم ﴿1﴾
طسم (1)
تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾
این آیات کتاب مبین است. (2)
لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ﴿3﴾
گوئی میخواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی بخاطر اینکه آنها ایمان نمیآورند. (3)
إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ ﴿4﴾
اگر ما اراده کنیم از آسمان بر آنها آیه ای نازل میکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد! (4)
وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنَ الرَّحْمَنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ ﴿5﴾
و هر ذکر تازه ای از سوی خداوند رحمان برای آنها بیاید از آن اعراض میکنند. (5)
فَقَدْ کَذَّبُوا فَسَیَأْتِیهِمْ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿6﴾
آنها تکذیب کردند، اما به زودی اخبار آنچه را به استهزاء میگرفتند به آنان میرسد (و از مجازاتش با خبر خواهند شد). (6)
أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الْأَرْضِ کَمْ أَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿7﴾
آیا آنها به زمین نگاه نکردند، چه اندازه در آن از انواع گیاهان آفریدیم. (7)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿8﴾
در این نشانه روشنی است (بر وجود خدا) ولی اکثر آنها هرگز نبوده اند. (8)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿9﴾
پروردگار تو عزیز و رحیم است. (9)
وَإِذْ نَادَى رَبُّکَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿10﴾
به خاطر بیاور هنگامی که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ آن قوم ستمگر برو. (10)
قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا یَتَّقُونَ ﴿11﴾
قوم فرعون، آیا آنها (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهیز نمیکنند؟! (11)
قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ﴿12﴾
(موسی) عرض کرد پروردگارا من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند. (12)
وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلَا یَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ ﴿13﴾
و سینه ام تنگ میشود، و زبانم به قدر کافی گویا نیست (به برادرم) هارون نیز رسالت ده (تا مرا یاری کند). (13)
وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخَافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ﴿14﴾
و آنها (به اعتقاد خودشان) بر من گناهی دارند میترسم مرا به قتل برسانند (و این رسالت به پایان نرسد). (14)
قَالَ کَلَّا فَاذْهَبَا بِآیَاتِنَا إِنَّا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ﴿15﴾
فرمود چنین نیست (آنها کاری نمیتوانند انجام دهند) شما هر دو با آیات ما (برای هدایت آنان) بروید ما با شما هستیم و (سخنانتان را) میشنویم. (15)
فَأْتِیَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿16﴾
به سراغ فرعون بروید و بگوئید ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم. (16)
أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿17﴾
بنی اسرائیل را با ما بفرست. (17)
قَالَ أَلَمْ نُرَبِّکَ فِینَا وَلِیدًا وَلَبِثْتَ فِینَا مِنْ عُمُرِکَ سِنِینَ ﴿18﴾
(فرعون) گفت: آیا ما تو را در کودکی در میان خود پرورش ندادیم ؟ و سالهائی از عمرت را در میان ما نبودی ؟ (18)
وَفَعَلْتَ فَعْلَتَکَ الَّتِی فَعَلْتَ وَأَنْتَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿19﴾
و (سرانجام) آن کارت را (که نمیبایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی) و تو از کافران بودی! (19)
قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّینَ ﴿20﴾
(موسی) گفت: من آن کار را انجام دادم در حالی که از بیخبران بودم. (20)
فَفَرَرْتُ مِنْکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَجَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ﴿21﴾
و به دنبال آن هنگامی که از شما ترسیدم فرار کردم و پروردگار من به من دانش بخشید و مرا از پیامبران قرار داد. (21)
وَتِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿22﴾
آیا این منتی است که تو بر من میگذاری که بنی اسرائیل را برده خود ساخته ای؟! (22)
قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِینَ ﴿23﴾
فرعون گفت پروردگار عالمیان چیست؟! (23)
قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ مُوقِنِینَ ﴿24﴾
(موسی) گفت پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است، اگر اهل یقین هستید. (24)
قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿25﴾
(فرعون) به اطرافیانش گفت، آیا نمیشنوید این مرد چه میگوید؟ (25)
قَالَ رَبُّکُمْ وَرَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ ﴿26﴾
(موسی) گفت پروردگار شما و پروردگار نیاکان شما. (26)
قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿27﴾
(فرعون) گفت پیامبری که به سوی شما فرستاده شده دیوانه است. (27)
قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَمَا بَیْنَهُمَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿28﴾
(موسی) گفت او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه در میان این دو است میباشد اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار میگرفتید. (28)
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ ﴿29﴾
فرعون خشمگین شد و گفت: اگر معبودی غیر از من برگزینی تو را از زندانیان قرار خواهم داد. (29)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُبِینٍ ﴿30﴾
(موسی) گفت: حتی اگر نشانه آشکاری برای رسالتم برای تو بیاورم ؟ (30)
قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿31﴾
گفت: اگر راست میگوئی آنرا بیاور! (31)
فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُبِینٌ ﴿32﴾
در این هنگام موسی عصای خود را افکند و مار عظیم و آشکاری شد. (32)
وَنَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ ﴿33﴾
و دست خود را در گریبان فرو برد و بیرون آورد در برابر بینندگان سفید و روشن بود. (33)
قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ ﴿34﴾
(فرعون) به گروهی که اطراف او بودند گفت: این ساحر آگاه و ماهری است! (34)
یُرِیدُ أَنْ یُخْرِجَکُمْ مِنْ أَرْضِکُمْ بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿35﴾
او میخواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون کند شما چه نظر میدهید؟ (35)
قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ﴿36﴾
گفتند: او و برادرش را مهلت ده و به تمام شهرها ماموران برای بسیج اعزام کن. (36)
یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ ﴿37﴾
تا هر ساحر ماهری را نزد تو آورند. (37)
فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿38﴾
سرانجام ساحران برای وعده گاه روز معینی جمع آوری شدند. (38)
وَقِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنْتُمْ مُجْتَمِعُونَ ﴿39﴾
و به مردم گفته شد آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع میکنید. (39)
لَعَلَّنَا نَتَّبِعُ السَّحَرَةَ إِنْ کَانُوا هُمُ الْغَالِبِینَ ﴿40﴾
تا اگر ساحران پیروز شوند ما از آنان پیروی کنیم. (40)
فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالُوا لِفِرْعَوْنَ أَئِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِینَ﴿41﴾
هنگامی که ساحران آمدند، به فرعون گفتند: آیا اگر پیروز شویم پاداش مهمی خواهیم داشت ؟ (41)
قَالَ نَعَمْ وَإِنَّکُمْ إِذًا لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ﴿42﴾
گفت آری، و شما در این صورت از مقربان خواهید بود! (42)
قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿43﴾
(روز موعود فرا رسید و همگی جمع شدند، موسی رو به ساحران کرد و) گفت: آنچه را میخواهید بیفکنید، بیفکنید! (43)
فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِیَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ ﴿44﴾
آنها طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند به عزت فرعون، قطعا پیروزیم! (44)
فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ تَلْقَفُ مَا یَأْفِکُونَ ﴿45﴾
سپس موسی عصایش را افکند، ناگهان تمام وسایل دروغین آنها را بلعید! (45)
فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ ﴿46﴾
ساحران همگی فورا به سجده افتادند. (46)
قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿47﴾
گفتند ما به پروردگار عالمیان ایمان آوردیم. (47)
رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿48﴾
پروردگار موسی و هارون. (48)
قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذِی عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ ﴿49﴾
(فرعون) گفت: آیا به او ایمان آوردید پیش از آن که به شما اجازه دهم؟! مسلما او بزرگ و استاد شما است که به شما سحر آموخته، اما به زودی خواهید دانست که دستها و پاهای شما را به طور مختلف قطع میکنم، و همه شما را به دار میآویزم. (49)
قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَى رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ ﴿50﴾
گفتند: مهم نیست (هر کار از دستت ساخته است بکن) ما به سوی پروردگارمان باز میگردیم. (50)
إِنَّا نَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لَنَا رَبُّنَا خَطَایَانَا أَنْ کُنَّا أَوَّلَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿51﴾
ما امیدواریم پروردگارمان خطاهای ما را به بخشد، که ما نخستین ایمان آورندگان بودیم. (51)
وَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ ﴿52﴾
ما به موسی وحی فرستادیم که بندگان مرا شبانه از مصر کوچ ده، و آنها شما را تعقیب خواهند کرد. (52)
فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ ﴿53﴾
فرعون (از این ماجرا آگاه شد و) ماموران به شهرها فرستاد تا نیرو جمع کند. (53)
إِنَّ هَؤُلَاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلِیلُونَ ﴿54﴾
(و گفت) اینها گروهی اندکند. (54)
وَإِنَّهُمْ لَنَا لَغَائِظُونَ ﴿55﴾
و اینها ما را به خشم آورده اند. (55)
وَإِنَّا لَجَمِیعٌ حَاذِرُونَ ﴿56﴾
و ما همگی آماده پیکاریم. (56)
فَأَخْرَجْنَاهُمْ مِنْ جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿57﴾
ولی ما آنها (فرعونیان) را از باغها و چشمه ها بیرون کردیم. (57)
وَکُنُوزٍ وَمَقَامٍ کَرِیمٍ ﴿58﴾
از گنجها و قصرهای مجلل! (58)
کَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿59﴾
آری، این چنین کردیم و بنی اسرائیل را وارث آنها ساختیم. (59)
فَأَتْبَعُوهُمْ مُشْرِقِینَ ﴿60﴾
آنها (فرعونیان) به تعقیب بنی اسرائیل پرداختند و به هنگام طلوع آفتاب به آنها رسیدند. (60)
فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَکُونَ ﴿61﴾
هنگامی که هر دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: ما در چنگال فرعونیان گرفتار شدیم. (61)
قَالَ کَلَّا إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ ﴿62﴾
(موسی) گفت: چنین نیست، پروردگار من با من است، به زودی مرا هدایت خواهد کرد. (62)
فَأَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ ﴿63﴾
و به دنبال آن به موسی وحی کردیم عصایت را به دریا زن، دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود! (63)
وَأَزْلَفْنَا ثَمَّ الْآخَرِینَ ﴿64﴾
و در آنجا دیگران را نیز به دریا نزدیک ساختیم. (64)
وَأَنْجَیْنَا مُوسَى وَمَنْ مَعَهُ أَجْمَعِینَ ﴿65﴾
موسی و تمام کسانی را که با او بودند نجات دادیم. (65)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِینَ ﴿66﴾
سپس دیگران را غرق کردیم. (66)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿67﴾
در این جریان نشانه روشنی است (برای آنها که حق طلبند) ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. (67)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿68﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (68)
وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِیمَ ﴿69﴾
و بر آنها خبر ابراهیم را بخوان. (69)
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ ﴿70﴾
هنگامی که به پدرش و قومش گفت: چه چیز را پرستش میکنید؟ (70)
قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاکِفِینَ ﴿71﴾
گفتند: بتهائی را میپرستیم و همه روز ملازم عبادت آنانیم. (71)
قَالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذْ تَدْعُونَ ﴿72﴾
گفت: آیا هنگامی که آنانرا میخوانید صدای شما را میشنوند؟ (72)
أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ ﴿73﴾
یا سودی به شما میرسانند، یا زیانی؟! (73)
قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءَنَا کَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿74﴾
گفتند: فقط ما نیاکان خود را یافتیم که چنین میکنند. (74)
قَالَ أَفَرَأَیْتُمْ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿75﴾
گفت: آیا دیدید چیزی را که شما عبادت میکردید؟ (75)
أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْأَقْدَمُونَ ﴿76﴾
شما و پدران پیشین شما. (76)
فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِینَ ﴿77﴾
همه آنها دشمن منند مگر پروردگار عالمیان! (77)
الَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ ﴿78﴾
آن کسی که مرا آفرید و هدایت میکند. (78)
وَالَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَیَسْقِینِ ﴿79﴾
و کسی که مرا غذا میدهد و سیراب مینماید. (79)
وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ ﴿80﴾
و هنگامی که بیمار شوم مرا شفا میدهد. (80)
وَالَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ ﴿81﴾
و کسی که مرا میمیراند و سپس زنده میکند. (81)
وَالَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ الدِّینِ ﴿82﴾
و کسی که امید دارم گناهانم را در روز جزا به بخشد. (82)
رَبِّ هَبْ لِی حُکْمًا وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ ﴿83﴾
پروردگارا! به من علم و دانش مرحمت فرما، و مرا به صالحان ملحق کن. (83)
وَاجْعَلْ لِی لِسَانَ صِدْقٍ فِی الْآخِرِینَ ﴿84﴾
و برای من در میان امتهای آینده زبان صدق (و ذکر خیر) قرار ده. (84)
وَاجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِیمِ ﴿85﴾
و مرا از وارثان بهشت پر نعمت گردان. (85)
وَاغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کَانَ مِنَ الضَّالِّینَ ﴿86﴾
و پدرم (عمویم) را بیامرز که او از گمراهان بود. (86)
وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ﴿87﴾
و مرا در روزی که مردم مبعوث میشوند، شرمنده و رسوا مکن. (87)
یَوْمَ لَا یَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ﴿88﴾
در آن روزیکه مال و فرزندان سودی نمیبخشد. (88)
إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ﴿89﴾
مگر کسی که با قلب سلیم به پیشگاه خدا آید. (89)
وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿90﴾
(در آنروز) بهشت برای پرهیزگاران نزدیک میشود. (90)
وَبُرِّزَتِ الْجَحِیمُ لِلْغَاوِینَ ﴿91﴾
و دوزخ برای گمراهان آشکار میگردد. (91)
وَقِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ ﴿92﴾
و به آنها گفته میشود کجا هستند معبودانی که آنها را پرستش میکردید؟ (92)
مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ ﴿93﴾
معبودهائی غیر از خدا، آیا آنها شما را یاری میکنند؟ یا کسی بیاری آنها میآید؟ (93)
فَکُبْکِبُوا فِیهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ ﴿94﴾
در این هنگام همه آن معبودان با عابدان (گمراه) به دوزخ افکنده میشوند. (94)
وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ ﴿95﴾
و همچنین لشکریان ابلیس عموما. (95)
قَالُوا وَهُمْ فِیهَا یَخْتَصِمُونَ ﴿96﴾
آنها در آنجا به مخاصمه بر میخیزند و میگویند: (96)
تَاللَّهِ إِنْ کُنَّا لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ ﴿97﴾
به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکار بودیم. (97)
إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿98﴾
چون شما را با پروردگار عالمیان برابر میشمردیم. (98)
وَمَا أَضَلَّنَا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ ﴿99﴾
اما کسی جز مجرمان ما را گمراه نکرد. (99)
فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِینَ ﴿100﴾
(افسوس که امروز) شفاعت کننده گانی برای ما وجود ندارد. (100)
وَلَا صَدِیقٍ حَمِیمٍ ﴿101﴾
و نه دوست گرم و پر محبتی. (101)
فَلَوْ أَنَّ لَنَا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿102﴾
اگر بار دیگر (به دنیا) بازگردیم از مؤ منان خواهیم بود. (102)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿103﴾
در این ماجرا آیت (و عبرتی) است ولی اکثر آنها مؤ من نبودند. (103)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿104﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (104)
کَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿105﴾
قوم نوح رسولان را تکذیب کردند. (105)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿106﴾
هنگامی که برادرشان نوح به آنها گفت، آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (106)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿107﴾
من برای شما رسول امینی هستم. (107)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿108﴾
تقوای الهی پیشه کنید، و مرا اطاعت نمائید. (108)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿109﴾
من هیچ مزدی در برابر این دعوت از شما نمیخواهم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. (109)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿110﴾
بنابراین تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (110)
قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَکَ وَاتَّبَعَکَ الْأَرْذَلُونَ ﴿111﴾
گفتند آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بیارزش از تو پیروی کرده اند؟! (111)
قَالَ وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ ﴿112﴾
(نوح) گفت، من چه میدانم آنها چه کاری داشته اند. (112)
إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّی لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾
حساب آنها تنها بر پروردگار من است، اگر شما میفهمیدید؟ (113)
وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿114﴾
و من هرگز مؤ منان را طرد نخواهم کرد. (114)
إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿115﴾
من تنها انذار کننده آشکاری هستم. (115)
قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ ﴿116﴾
گفتند: ای نوح اگر خودداری نکنی، سنگباران خواهی شد. (116)
قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِی کَذَّبُونِ ﴿117﴾
گفت: پروردگارا: قوم من، مرا تکذیب کردند. (117)
فَافْتَحْ بَیْنِی وَبَیْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِی وَمَنْ مَعِیَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿118﴾
اکنون میان من و اینها جدائی بیفکن (و داوری کن). (118)
فَأَنْجَیْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ﴿119﴾
ما، او و کسانی را که با او بودند در کشتی که مملو (از انسان و انواع حیوانات) بود رهائی بخشیدیم. (119)
ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِینَ ﴿120﴾
سپس بقیه را غرق کردیم. (120)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿121﴾
در این ماجرا نشانه روشنی است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند. (121)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿122﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (122)
کَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِینَ ﴿123﴾
قوم عاد رسولان (خدا) را تکذیب کردند. (123)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾
هنگامی که برادرشان هود گفت: آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (124)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿125﴾
من برای شما فرستاده امینی هستم. (125)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿126﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (126)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿127﴾
من هیچ اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمیطلبم، اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است. (127)
أَتَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُونَ ﴿128﴾
آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانه ای از روی هوی و هوس میسازید. (128)
وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ ﴿129﴾
و قصرها و قلعه های زیبا و محکم بنا میکنید، آنچنانکه گوئی در دنیا جاودانه خواهید ماند. (129)
وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ ﴿130﴾
و هنگامی که کسی را مجازات میکنید همچون جباران کیفر میدهید. (130)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿131﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (131)
وَاتَّقُوا الَّذِی أَمَدَّکُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿132﴾
از خدائی به پرهیزید که شما را به نعمتهائی که میدانید امداد کرده. (132)
أَمَدَّکُمْ بِأَنْعَامٍ وَبَنِینَ ﴿133﴾
شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرموده. (133)
وَجَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿134﴾
همچنین به باغها و چشمه ها (134)
إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿135﴾
(اگر کفران کنید) من بر شما از عذاب روز بزرگ میترسم. (135)
قَالُوا سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَکُنْ مِنَ الْوَاعِظِینَ ﴿136﴾
آنها (قوم عاد) گفتند: برای ما تفاوت نمیکند چه ما را اندرز بدهی یا ندهی (بیهوده خود را خسته مکن)! (136)
إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ ﴿137﴾
این همان روش و اخلاق پیشینیان است. (137)
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ ﴿138﴾
و ما هرگز مجازات نخواهیم شد. (138)
فَکَذَّبُوهُ فَأَهْلَکْنَاهُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿139﴾
آنها هود را تکذیب کردند، ما هم نابودشان کردیم و در این آیت و نشانه ای است (برای آگاهان) ولی اکثر آنها مؤ من نبودند. (139)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿140﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (140)
کَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِینَ ﴿141﴾
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند. (141)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿142﴾
هنگامی که صالح به آنها گفت: آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (142)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿143﴾
من برای شما فرستاده امینی هستم. (143)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿144﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (144)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿145﴾
من اجر و پاداشی در برابر این دعوت از شما نمیطلبم اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. (145)
أَتُتْرَکُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ ﴿146﴾
آیا شما تصور میکنید همیشه در نهایت امنیت، در نعمتهائی که اینجاست میمانید؟ (146)
فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿147﴾
در این باغها و چشمه ها! (147)
وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ ﴿148﴾
در این زراعتها و نخلهائی که میوه هایش شیرین و رسیده است. (148)
وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِهِینَ ﴿149﴾
شما از کوهها خانه هائی میتراشید و در آن به عیش و نوش میپردازید. (149)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿150﴾
از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید. (150)
وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِینَ ﴿151﴾
و اطاعت فرمان مسرفان نکنید. (151)
الَّذِینَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿152﴾
همانها که در زمین فساد میکنند و اصلاح نمیکنند. (152)
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿153﴾
گفتند (ای صالح) تو عقل خود را از دست داده ای. (153)
مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآیَةٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿154﴾
تو فقط بشری همچون ما هستی اگر راست میگویی آیت و نشانه ای بیاور. (154)
قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿155﴾
گفت این ناقه ای است که برای او سهمی (از آب قریه) است و برای شما سهم روز معینی. (155)
وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذَابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿156﴾
کمترین آزاری به آن نرسانید که عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت. (156)
فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِینَ ﴿157﴾
سرانجام بر آن (ناقه) حمله نموده او را از پای درآوردند، سپس از کرده خود پشیمان شدند. (157)
فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿158﴾
عذاب الهی آنها را فرو گرفت، در این آیت و نشانه ای است ولی اکثر آنها مؤ من نبودند. (158)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿159﴾
پروردگار تو عزیز و رحیم است. (159)
کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِینَ ﴿160﴾
قوم لوط فرستادگان (خدا) را تکذیب کردند. (160)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿161﴾
هنگامی که برادرشان لوط به آنها گفت آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (161)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿162﴾
من برای شما رسول امینی هستم. (162)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿163﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (163)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿164﴾
من از شما اجری نمیخواهم اجر من فقط بر پروردگار عالمیان است. (164)
أَتَأْتُونَ الذُّکْرَانَ مِنَ الْعَالَمِینَ ﴿165﴾
آیا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور میروید؟ (این زشت و ننگین نیست ؟). (165)
وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ﴿166﴾
و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها میکنید؟ شما قوم تجاوزگری هستید. (166)
قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یَا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِینَ ﴿167﴾
گفتند: ای لوط اگر از این سخنان خودداری نکنی از اخراج شوندگان خواهی بود. (167)
قَالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقَالِینَ ﴿168﴾
گفت: من (به هر حال) دشمن اعمال شما هستم. (168)
رَبِّ نَجِّنِی وَأَهْلِی مِمَّا یَعْمَلُونَ ﴿169﴾
پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام میدهند رهائی بخش. (169)
فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِینَ ﴿170﴾
ما او و خاندانش را همگی نجات دادیم. (170)
إِلَّا عَجُوزًا فِی الْغَابِرِینَ ﴿171﴾
جز پیر زنی که در میان آن گروه باقی ماند. (171)
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِینَ ﴿172﴾
سپس دیگران را هلاک کردیم. (172)
وَأَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِینَ ﴿173﴾
و بارانی (از سنگ) بر آنها فرو فرستادیم، چه باران بدی بود این باران انذار شدگان. (173)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿174﴾
در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است، اما اکثر آنها ایمان نیاوردند. (174)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿175﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (175)
کَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَیْکَةِ الْمُرْسَلِینَ ﴿176﴾
اصحاب ایکه (شهری نزدیک مدین) رسولان (خدا) را تکذیب کردند. (176)
إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿177﴾
هنگامی که شعیب به آنها گفت، آیا تقوی پیشه نمیکنید؟ (177)
إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ ﴿178﴾
من برای شما رسول امینی هستم. (178)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿179﴾
تقوی الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمائید. (179)
وَمَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿180﴾
من در برابر این دعوت پاداشی از شما نمیطلبم، اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است. (180)
أَوْفُوا الْکَیْلَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ ﴿181﴾
حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید) و مردم را به خسارت نیفکنید. (181)
وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِیمِ ﴿182﴾
با ترازوی صحیح وزن کنید. (182)
وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ ﴿183﴾
و حق مردم را کم نگذارید و در زمین فساد ننمائید. (183)
وَاتَّقُوا الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِینَ ﴿184﴾
از کسی که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید. (184)
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ﴿185﴾
گفتند تو فقط دیوانه ای! (185)
وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿186﴾
(بعلاوه) تو تنها بشری مثل ما هستی، تنها گمانی که درباره تو داریم اینست که دروغگو میباشی! (186)
فَأَسْقِطْ عَلَیْنَا کِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ ﴿187﴾
اگر راست میگویی، سنگهائی از آسمان بر سر ما فرو ریز! (187)
قَالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿188﴾
(شعیب) گفت: پروردگار من به اعمالی که شما انجام میدهید آگاه تر است. (188)
فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کَانَ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ﴿189﴾
سرانجام او را تکذیب کردند و عذاب روز ابر سایه افکن آنها را فرو گرفت، که این عذاب روز بزرگی بود. (189)
إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً وَمَا کَانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ﴿190﴾
در این ماجرا آیت و نشانه ای است ولی اکثر آنها ایمان نیاوردند. (190)
وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ﴿191﴾
و پروردگار تو عزیز و رحیم است. (191)
وَإِنَّهُ لَتَنْزِیلُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿192﴾
و این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است. (192)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ ﴿193﴾
روح الامین آنرا نازل کرده است … (193)
عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ ﴿194﴾
بر قلب (پاک) تو، تا (مردم را) انذار کنی. (194)
بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ ﴿195﴾
آنرا به زبان عربی آشکار نازل کرد (195)
وَإِنَّهُ لَفِی زُبُرِ الْأَوَّلِینَ ﴿196﴾
و توصیف آن در کتب پیشینیان نیز آمده است. (196)
أَوَلَمْ یَکُنْ لَهُمْ آیَةً أَنْ یَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿197﴾
آیا همین نشانه برای آنها کافی نیست، که علمای بنی اسرائیل به خوبی از آن آگاهند. (197)
وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ﴿198﴾
هر گاه ما آن را بر بعضی از عجم (غیر عرب) نازل میکردیم. (198)
فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ مَا کَانُوا بِهِ مُؤْمِنِینَ ﴿199﴾
و او آنرا برایشان میخواند به آن ایمان نمیآوردند. (199)
کَذَلِکَ سَلَکْنَاهُ فِی قُلُوبِ الْمُجْرِمِینَ ﴿200﴾
(آری) این گونه قرآن را در دلهای مجرمان وارد میکنیم. (200)
لَا یُؤْمِنُونَ بِهِ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ ﴿201﴾
آنها به آن ایمان نمیآورند تا عذاب دردناک را با چشم خود به بینند. (201)
فَیَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿202﴾
ناگهان (عذاب الهی) به سراغ آنها میآید، در حالی که توجه ندارند. (202)
فَیَقُولُوا هَلْ نَحْنُ مُنْظَرُونَ ﴿203﴾
و در این هنگام میگویند: آیا به ما مهلتی داده خواهد شد؟ (203)
أَفَبِعَذَابِنَا یَسْتَعْجِلُونَ ﴿204﴾
آیا برای عذاب ما عجله میکنند؟ (204)
أَفَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنِینَ ﴿205﴾
اگر ما سالیان دیگری آنها را از این زندگی بهره مند سازیم … (205)
ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا کَانُوا یُوعَدُونَ ﴿206﴾
سپس عذابی که به آنها وعده داده شده به سراغشان بیاید. (206)
مَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یُمَتَّعُونَ ﴿207﴾
این تمتع و بهره گیری از دنیا برای آنها سودی نخواهد داشت. (207)
وَمَا أَهْلَکْنَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا لَهَا مُنْذِرُونَ ﴿208﴾
ما هیچ شهر و دیاری را هلاک نکردیم مگر اینکه انذار کنندگانی برای آنها بود. (208)
ذِکْرَى وَمَا کُنَّا ظَالِمِینَ ﴿209﴾
تا متذکر شوند، و ما هرگز ستمگر نبودیم. (209)
وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیَاطِینُ ﴿210﴾
شیاطین و جنیان این آیات را نازل نکردند. (210)
وَمَا یَنْبَغِی لَهُمْ وَمَا یَسْتَطِیعُونَ ﴿211﴾
و برای آنها سزاوار نیست، و قدرت ندارند. (211)
إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ ﴿212﴾
آنها از استراق سمع (و شنیدن اخبار آسمانها) برکنارند. (212)
فَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ ﴿213﴾
هیچ معبودی را با خداوند مخوان که از معذبین خواهی بود. (213)
وَأَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ﴿214﴾
خویشاوندان نزدیکت را انذار کن. (214)
وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ﴿215﴾
و بال و پر خود را برای مؤ منانی که از تو پیروی میکنند بگستر. (215)
فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿216﴾
اگر آنان نافرمانی تو کنند، بگو: من از کار شما بیزارم. (216)
وَتَوَکَّلْ عَلَى الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ﴿217﴾
و بر خداوند عزیز و رحیم توکل نما. (217)
الَّذِی یَرَاکَ حِینَ تَقُومُ ﴿218﴾
همان کسی که تو را به هنگامی که (برای عبادت) بر میخیزی میبیند. (218)
وَتَقَلُّبَکَ فِی السَّاجِدِینَ ﴿219﴾
و حرکت تو را در میان سجده کنندگان مشاهده میکند. (219)
إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ﴿220﴾
او است خدای شنوا و دانا (220)
هَلْ أُنَبِّئُکُمْ عَلَى مَنْ تَنَزَّلُ الشَّیَاطِینُ ﴿221﴾
آیا به شما خبر بدهم، شیاطین بر چه کسی نازل میشوند؟ (221)
تَنَزَّلُ عَلَى کُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ ﴿222﴾
بر هر دروغگوی گنهکار نازل میگردند. (222)
یُلْقُونَ السَّمْعَ وَأَکْثَرُهُمْ کَاذِبُونَ ﴿223﴾
آنها آنچه را میشنوند (به دیگران) القا میکنند و اکثرشان دروغگو هستند. (223)
وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿224﴾
(پیامبر شاعر نیست) شعرا کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند! (224)
أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿225﴾
آیا نمیبینی آنها در هر وادی سر گردانند. (225)
وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿226﴾
و سخنانی میگویند که عمل نمیکنند! (226)
إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ ﴿227﴾
مگر کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام میدهند و یاد خدا بسیار میکنند و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤ منان) بر میخیزند (و از ذوق شعری خود کمک میگیرند) و بزودی آنها که ستم کردند میدانند که بازگشتشان به کجاست. (227)
سوره 27: النمل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
طس تِلْکَ آیَاتُ الْقُرْآنِ وَکِتَابٍ مُبِینٍ ﴿1﴾
طس، این آیات قرآن، و کتاب مبین است. (1)
هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ ﴿2﴾
وسیله هدایت و بشارت برای مؤ منان است. (2)
الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿3﴾
همان کسانی که نماز را بر پا میدارند و زکات را ادا میکنند و به آخرت یقین دارند. (3)
إِنَّ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَیَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ یَعْمَهُونَ ﴿4﴾
کسانی که ایمان به آخرت ندارند اعمال (سوء) آنها را برای آنان زینت میدهیم به طوری که آنها سرگردان میشوند. (4)
أُولَئِکَ الَّذِینَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِی الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿5﴾
آنها کسانی هستند که عذاب بد (و دردناک) برای آنها است و آنها در آخرت زیانکارترین مردمند. (5)
وَإِنَّکَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ عَلِیمٍ ﴿6﴾
و بطور مسلم این قرآن از سوی حکیم و دانائی بر تو القا میشود. (6)
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ﴿7﴾
(به خاطر بیاور) هنگامی را که موسی به خانواده خود گفت: من آتشی از دور دیدم؛ (همین جا توقف کنید؛) بزودی خبری از آن برای شما می آورم، یا شعله آتشی تا گرم شوید. (7)
فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِیَ أَنْ بُورِکَ مَنْ فِی النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿8﴾
هنگامی که نزد آتش آمد، ندایی برخاست که: مبارک باد آن کس که در آتش است و کسی که در اطراف آن است (= فرشتگان و موسی)! و منزه است خداوندی که پروردگار جهانیان است! (8)
یَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿9﴾
ای موسی! من خداوند عزیز و حکیمم! (9)
وَأَلْقِ عَصَاکَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ کَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ یُعَقِّبْ یَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّی لَا یَخَافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿10﴾
و عصایت را بیفکن! - هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو می دود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشتِ سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمی ترسند! (10)
إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ ﴿11﴾
مگر کسی که ستم کند؛ سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که (توبه او را می پذیرم، و) من غفور و رحیمم! (11)
وَأَدْخِلْ یَدَکَ فِی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ آیَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿12﴾
و دستت را در گریبانت داخل کن؛ هنگامی که خارج می شود، سفید و درخشنده است بی آنکه عیبی در آن باشد؛ این در زمره معجزات نُه گانه ای است که تو با آنها بسوی فرعون و قومش فرستاده می شوی؛ آنان قومی فاسق و طغیانگرند! (12)
فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آیَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِینٌ ﴿13﴾
و هنگامی که آیات روشنی بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: این سِحری است آشکار! (13)
وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَیْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ ﴿14﴾
و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (14)
وَلَقَدْ آتَیْنَا دَاوُودَ وَسُلَیْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى کَثِیرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿15﴾
و ما به داوود و سلیمان، دانشی عظیم دادیم؛ و آنان گفتند: ستایش از آنِ خداوندی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمنش برتری بخشید. (15)
وَوَرِثَ سُلَیْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ یَا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَأُوتِینَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ ﴿16﴾
و سلیمان وارث داوود شد، و گفت: ای مردم! زبان پرندگان به ما تعلیم داده شده، و از هر چیز به ما عطا گردیده؛ این فضیلت آشکاری است. (16)
وَحُشِرَ لِسُلَیْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّیْرِ فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿17﴾
لشکریان سلیمان از جن و انس و پرندگان نزد او جمع شدند آنقدر زیاد بودند که باید توقف کنند تا به هم ملحق شوند. (17)
حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿18﴾
تا به سرزمین مورچگان رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچگان! به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمیفهمند! (18)
فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَى وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِی بِرَحْمَتِکَ فِی عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ ﴿19﴾
(سلیمان) از سخن او تبسمی کرد و خندید و گفت: پروردگارا! شکر نعمتهائی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحی که موجب رضای تو گردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما. (19)
وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ ﴿20﴾
(سلیمان) در جستجوی پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمیبینم یا اینکه او از غایبان است. (20)
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ ﴿21﴾
من او را قطعا کیفر شدیدی خواهم داد و یا او را ذبح میکنم و یا دلیل روشنی (برای غیبتش) برای من بیاورد. (21)
فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ﴿22﴾
چندان طول نکشید (که هدهد آمد و) گفت من بر چیزی آگاهی یافتم که تو بر آن آگاهی نیافتی من از سرزمین سبا یک خبر قطعی برای تو آورده ام. (22)
إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ﴿23﴾
من زنی را دیدم که بر آنها حکومت میکند و همه چیز در اختیار داشت (مخصوصا) تخت عظیمی دارد. (23)
وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لَا یَهْتَدُونَ ﴿24﴾
(اما) من او و قومش را دیدم که برای غیر خدا - خورشید - سجده میکنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدایت نخواهند شد. (24)
أَلَّا یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿25﴾
چرا برای خداوندی سجده نمیکنند که آنچه در آسمانها و زمین پنهان است خارج میکند؟ و آنچه را مخفی میکنید و آشکار نمیسازید، میداند؟ (25)
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ﴿26﴾
خداوندی که معبودی جز او نیست، و پروردگار و صاحب عرش عظیم است. (26)
قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ ﴿27﴾
(سلیمان) گفت: ما تحقیق میکنیم ببینیم راست گفتی یا از دروغگویان هستی؟! (27)
اذْهَبْ بِکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ﴿28﴾
این نامه مرا ببر و بر آنها بیفکن سپس برگرد (و در گوشه ای توقف کن) ببین آنها چه عکسالعملی نشان میدهند. (28)
قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ ﴿29﴾
(ملکه سبا) گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افکنده شده! (29)
إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ﴿30﴾
این نامه از سلیمان است و چنین میباشد: به نام خداوند بخشنده مهربان … (30)
أَلَّا تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿31﴾
توصیه من این است برتری جوئی نسبت به من نکنید و به سوی من آئید در حالی که تسلیم حق هستید. (31)
قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ﴿32﴾
(سپس) گفت: ای اشراف (و ای بزرگان) نظر خود را در این امر مهم بازگو کنید که من هیچ کار مهمی را بدون حضور شما انجام نداده ام. (32)
قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالْأَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ﴿33﴾
گفتند: ما دارای نیروی کافی و قدرت جنگی فراوان هستیم، ولی تصمیم نهائی با تو است ببین چه دستور میدهی ؟ (33)
قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ ﴿34﴾
گفت: پادشاهان هنگامی که وارد منطقه آبادی شوند آن را به فساد و تباهی میکشند و عزیزان آنجا را ذلیل میکنند، (آری) کار آنها همین گونه است. (34)
وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿35﴾
و من ( اکنون جنگ را صلاح نمیبینم) هدیه گرانبهائی برای آنها میفرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر میآورند. (35)
فَلَمَّا جَاءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آتَاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ ﴿36﴾
هنگامی که (فرستادگان ملکه سبا) نزد سلیمان آمدند گفت: میخواهید مرا با مال کمک کنید (و فریب دهید!) آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است بلکه شما هستید که به هدایایتان خوشحال میشوید. (36)
ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿37﴾
به سوی آنها بازگرد (و اعلام کن) با لشکرهائی به سراغ آنها میآئیم که قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و آنها را از آن (سرزمین آباد) به صورت ذلیلان و در عین حقارت بیرون میرانیم. (37)
قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلَأُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ ﴿38﴾
(سلیمان) گفت، ای بزرگان! کدامیک از شما توانائی دارید تخت او را پیش از آنکه خودشان نزد من آیند برای من بیاورید؟! (38)
قَالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ ﴿39﴾
عفریتی از جن گفت: من آنرا نزد تو میآورم پیش از آنکه از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم! (39)
قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ ﴿40﴾
(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت، من آنرا پیش از آنکه چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد! و هنگامی که (سلیمان) آنرا نزد خود مستقر دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را بجا میآورم یا کفران میکنم ؟ (40)
قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ﴿41﴾
(سلیمان) گفت تخت او را برایش ناشناس سازید به بینم آیا متوجه میشود یا از کسانی است که هدایت نخواهند شد. (41)
فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ ﴿42﴾
هنگامی که او آمد گفته شد آیا تخت تو اینگونه است ؟ (در پاسخ) گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم!.. (42)
وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ ﴿43﴾
و او را از آنچه غیر از خدا میپرستید بازداشت که او از قوم کافران بود. (43)
قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿44﴾
به او گفته شد داخل حیاط قصر شو، اما هنگامی که نظر به آن افکند پنداشت نهر آبی است و ساق پاهای خود را برهنه کرد (تا از آب بگذرد اما سلیمان) گفت (این آب نیست) بلکه قصری است از بلور صاف، (ملکه سبا) گفت پروردگارا! من به خود ستم کردم، و با سلیمان برای خداوندی که پروردگار عالمیان است اسلام آوردم. (44)
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ﴿45﴾
ما به سوی ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدای یگانه را بپرستید، اما آنها به دو گروه تقسیم شدند و به مخاصمه پرداختند. (45)
قَالَ یَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿46﴾
(صالح) گفت: ای قوم من! چرا برای بدی قبل از نیکی عجله میکنید؟ (و عذاب الهی را میطلبید نه رحمت او را) چرا از خداوند تقاضای آمرزش نمیکنید شاید مشمول رحمت شوید؟ (46)
قَالُوا اطَّیَّرْنَا بِکَ وَبِمَنْ مَعَکَ قَالَ طَائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ﴿47﴾
آنها گفتند: ما تو و کسانی را که با تو هستند به فال بد گرفتیم (صالح) گفت: فال بد (و نیک) نزد خداست (و همه مقدراتتان به قدرت او تعیین میگردد) شما گروهی هستید که مورد آزمایش قرار گرفته اید. (47)
وَکَانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَلَا یُصْلِحُونَ ﴿48﴾
در آن شهر نه گروهک بودند که فساد در زمین میکردند و مصلح نبودند. (48)
قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿49﴾
آنها گفتند: بیائید قسم یاد کنید به خدا که بر او (صالح) و خانواده اش شبیخون میزنیم و آنها را به قتل میرسانیم سپس به ولی دم او میگوئیم ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم! (49)
وَمَکَرُوا مَکْرًا وَمَکَرْنَا مَکْرًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ ﴿50﴾
آنها نقشه مهمی کشیدند و ما هم نقشه مهمی در حالی که آنها خبر نداشتند. (50)
فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿51﴾
بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ که ما آنها و قومشان را همگی نابود کردیم! (51)
فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خَاوِیَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿52﴾
این خانه های آنهاست که به خاطر ظلم و ستمشان خالی مانده، و در این نشانه روشنی است برای کسانی که آگاهند. (52)
وَأَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿53﴾
ما کسانی را که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم. (53)
وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿54﴾
و لوط را به یاد آور هنگامی که به قومش گفت آیا شما به سراغ کار بسیار قبیح میروید در حالی که (زشتی و نتایج شوم آنرا) میبینید؟ (54)
أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ﴿55﴾
آیا شما بجای زنان به سراغ مردان از روی شهوت میروید؟ شما قومی جاهل هستید. (55)