ترجمه خواندنی قرآن با نگاه تفسیری و پیام رسان برای نوجوانان و جوانان اثر حجت الاسلام علی ملکی، با صدای علی همت مومیوند
54. قمر
به نام خدای بزرگوار مهربان
ماه شکافت و همین نشانهای است که قیامت خیلی نزدیک شده. 1
البته بتپرستها هر معجزهای ببینند، رو برمیگردانند و میگویند: «این همان جادوی همیشگی است!» 2
پیامبر و معجزههایش را دروغ میدانند و تابع میل خودشان هستند؛ درحالیکه ماه همیشه پشت ابر نمیماند! 3
از اخبار مردم گذشته و حوادث قیامت، آن مقداری که مایۀ عبرت باشد، حتماً به گوششان خورده است: 4
همان پندهای حکیمانه و بینقص؛ اما این هشدارها بیفایده است. 5
از آنها رو بگردان و منتظر روزی باش که احضارکنندهای صدایشان میزند به پای میزِ دشوار محاکمه! 6
درحالیکه خواری در چشمهایشان موج میزند، از گورها بیرون میآیند، مثل ملخهای پراکنده! 7
درحالیکه گردنهایشان را به جلو کشیدهاند، بهطرف احضارکننده میدوند! بیدینها میگویند: «این روزی نفسگیر است.» 8
قبل از آنها هم، قوم نوح انگ دروغگویی زدند؛ یعنی بندهمان نوح را دروغگو دانستند و گفتند: «دیوانه است و جنزده!» 9
نوح هم به خدا عرض کرد: «من دیگر بهتنگ آمدهام. به فریادم برس!» 10
پس درهای آسمان را به روی بارانی یکریز گشودیم 11
و جایجای زمین را چشمههایی جوشان کردیم تا اینکه آبهای زمین و آسمان برای سیلابی ویرانگر، بههم پیوست! 12
او را سوار مَرکب مستحکمی کردیم ساختهشده از تختهها و میخها. 13
کشتی زیر نظر ما حرکت میکرد. این پاداش پیامبری بود که باورش نکردند. 14
البته بقایای آن کشتی را حفظ کردیم تا درس عبرتی باشد. کسی هست به خودش بیاید؟! 15
خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 16
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 17
مردم عاد هم پیامبرشان را دروغگو دانستند. خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 18
چند روز نحس، ما تندبادی سرد و استخوانسوز سروقتشان فرستادیم. 19
آن مردم تنومند را از جا میکند و به هوا پرت میکرد، انگار تنههای نخلِ ریشهکنشدهاند! 20
خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 21
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 22
مردم ثمود هم، هشداردهندهها را دروغگو دانستند 23
و گفتند: «یعنی بیفتیم دنبال بشری بیکسوکار از جنس خودمان؟! دراینصورت، سر از گمراهی و دیوانگی درمیآوریم! 24
از میان ما فقط بر او وحی شده؟! بلکه او دروغگویی بُلهوس است!» 25
ولی فردایی نزدیک خواهند فهمید که دروغگوی بُلهوس کیست! 26
به صالح گفتیم: «ما برای امتحانکردنشان مادهشتری میفرستیم. منتظر عکسالعملشان باش و صبر کن. 27
به آنها خبر بده: آب چشمه بین آنها و مادهشتر تقسیم شده است. هریک سرِ نوبت خودش حاضر بشود.» 28
ولی آنها با یکی از اشرارشان برای کشتن آن شتر هماهنگ کردند. او دستبهکار شد و آن را از پا درآورد! 29
خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 30 ما فقط بر سرشان یک غرّش وحشتزا کشیدیم و آنها مثل علوفۀ دامداران شدند! 31
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 32
قوم لوط هم هشداردهندهها را دروغگو دانستند. 33
ما بر سرشان طوفان شن فرستادیم؛ جز بر سر خانوادۀ لوط که دم صبح نجاتشان دادیم 34
تا نعمتی باشد از طرف ما. هرکه شکر کند، اینطور پاداشش میدهیم. 35
البته لوط مردمش را به مجازات شدید ما هشدار داد؛ ولی آنها در برابر هشدارها جبهه گرفتند 36
و از لوط خواستند با مهمانانش رابطۀ نامشروع داشته باشند! ما چشمهای آن مردم را کور کردیم و گفتیم: «بچشید عذاب و انتقامم را!...» 37
دم صبح هم، عذاب اصلی سراغشان آمد. 38
«... بچشید عذاب و انتقامم را!» 39
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 40
هشدارهایمان به فرعونیان هم رسید. 41
ولی همۀ معجزههایمان را دروغ دانستند. ما هم در هیبتِ شکستناپذیری قدرتمند گرفتار عذابشان کردیم. 42
آیا خون بیدینهای شما رنگینتر از خون آن ملتهای گذشته است؟! یا برایتان اماننامهای در کتابهای آسمانی هست؟! 43
تازه، میگویند: «ما همه با هَمیم و پیروزیم.» 44
اما جمعشان در جنگ بَدر بههمین زودیها شکست میخورند و پا به فرار میگذارند! 45
تازه، وعدهگاهشان قیامت است و قیامت مصیبتبارتر و تلختر است. 46
بله، گناهکارها راه بهشت را گم کردهاند و گرفتار جهنمِ شعلهورند! 47
روزی که آنها را بهرواُفتاده، در آتش، اینطرف و آنطرف میکشانند: «بچشید سوزش تماس با آتش را!» 48
ما هر چیزی را بهاندازه آفریدهایم. 49
کار ما در آفرینش موجودات فقط به یک اشارۀ چشم است. 50
شک نکنید که امثال شما را نیستونابود کردیم. کسی هست به خودش بیاید؟! 51
هر کاری کردهاند، در نامۀ اعمالشان ثبت است. 52
بله، هر کار کوچک و بزرگی نوشته میشود. 53
خودمراقبان در باغهایی پردرخت و کنار نهرهایی پرآباند، 54
در جایگاهی واقعی و عالی، در پیشگاه فرمانروایی بااقتدار. 55
54. قمر
به نام خدای بزرگوار مهربان
ماه شکافت و همین نشانهای است که قیامت خیلی نزدیک شده. 1
البته بتپرستها هر معجزهای ببینند، رو برمیگردانند و میگویند: «این همان جادوی همیشگی است!» 2
پیامبر و معجزههایش را دروغ میدانند و تابع میل خودشان هستند؛ درحالیکه ماه همیشه پشت ابر نمیماند! 3
از اخبار مردم گذشته و حوادث قیامت، آن مقداری که مایۀ عبرت باشد، حتماً به گوششان خورده است: 4
همان پندهای حکیمانه و بینقص؛ اما این هشدارها بیفایده است. 5
از آنها رو بگردان و منتظر روزی باش که احضارکنندهای صدایشان میزند به پای میزِ دشوار محاکمه! 6
درحالیکه خواری در چشمهایشان موج میزند، از گورها بیرون میآیند، مثل ملخهای پراکنده! 7
درحالیکه گردنهایشان را به جلو کشیدهاند، بهطرف احضارکننده میدوند! بیدینها میگویند: «این روزی نفسگیر است.» 8
قبل از آنها هم، قوم نوح انگ دروغگویی زدند؛ یعنی بندهمان نوح را دروغگو دانستند و گفتند: «دیوانه است و جنزده!» 9
نوح هم به خدا عرض کرد: «من دیگر بهتنگ آمدهام. به فریادم برس!» 10
پس درهای آسمان را به روی بارانی یکریز گشودیم 11
و جایجای زمین را چشمههایی جوشان کردیم تا اینکه آبهای زمین و آسمان برای سیلابی ویرانگر، بههم پیوست! 12
او را سوار مَرکب مستحکمی کردیم ساختهشده از تختهها و میخها. 13
کشتی زیر نظر ما حرکت میکرد. این پاداش پیامبری بود که باورش نکردند. 14
البته بقایای آن کشتی را حفظ کردیم تا درس عبرتی باشد. کسی هست به خودش بیاید؟! 15
خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 16
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 17
مردم عاد هم پیامبرشان را دروغگو دانستند. خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 18
چند روز نحس، ما تندبادی سرد و استخوانسوز سروقتشان فرستادیم. 19
آن مردم تنومند را از جا میکند و به هوا پرت میکرد، انگار تنههای نخلِ ریشهکنشدهاند! 20
خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 21
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 22
مردم ثمود هم، هشداردهندهها را دروغگو دانستند 23
و گفتند: «یعنی بیفتیم دنبال بشری بیکسوکار از جنس خودمان؟! دراینصورت، سر از گمراهی و دیوانگی درمیآوریم! 24
از میان ما فقط بر او وحی شده؟! بلکه او دروغگویی بُلهوس است!» 25
ولی فردایی نزدیک خواهند فهمید که دروغگوی بُلهوس کیست! 26
به صالح گفتیم: «ما برای امتحانکردنشان مادهشتری میفرستیم. منتظر عکسالعملشان باش و صبر کن. 27
به آنها خبر بده: آب چشمه بین آنها و مادهشتر تقسیم شده است. هریک سرِ نوبت خودش حاضر بشود.» 28
ولی آنها با یکی از اشرارشان برای کشتن آن شتر هماهنگ کردند. او دستبهکار شد و آن را از پا درآورد! 29
خب، چطور بود هشدارها و عذاب من؟! 30 ما فقط بر سرشان یک غرّش وحشتزا کشیدیم و آنها مثل علوفۀ دامداران شدند! 31
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 32
قوم لوط هم هشداردهندهها را دروغگو دانستند. 33
ما بر سرشان طوفان شن فرستادیم؛ جز بر سر خانوادۀ لوط که دم صبح نجاتشان دادیم 34
تا نعمتی باشد از طرف ما. هرکه شکر کند، اینطور پاداشش میدهیم. 35
البته لوط مردمش را به مجازات شدید ما هشدار داد؛ ولی آنها در برابر هشدارها جبهه گرفتند 36
و از لوط خواستند با مهمانانش رابطۀ نامشروع داشته باشند! ما چشمهای آن مردم را کور کردیم و گفتیم: «بچشید عذاب و انتقامم را!...» 37
دم صبح هم، عذاب اصلی سراغشان آمد. 38
«... بچشید عذاب و انتقامم را!» 39
قرآن را ساده کردهایم، برای بهخودآمدن. کسی هست به خودش بیاید؟! 40
هشدارهایمان به فرعونیان هم رسید. 41
ولی همۀ معجزههایمان را دروغ دانستند. ما هم در هیبتِ شکستناپذیری قدرتمند گرفتار عذابشان کردیم. 42
آیا خون بیدینهای شما رنگینتر از خون آن ملتهای گذشته است؟! یا برایتان اماننامهای در کتابهای آسمانی هست؟! 43
تازه، میگویند: «ما همه با هَمیم و پیروزیم.» 44
اما جمعشان در جنگ بَدر بههمین زودیها شکست میخورند و پا به فرار میگذارند! 45
تازه، وعدهگاهشان قیامت است و قیامت مصیبتبارتر و تلختر است. 46
بله، گناهکارها راه بهشت را گم کردهاند و گرفتار جهنمِ شعلهورند! 47
روزی که آنها را بهرواُفتاده، در آتش، اینطرف و آنطرف میکشانند: «بچشید سوزش تماس با آتش را!» 48
ما هر چیزی را بهاندازه آفریدهایم. 49
کار ما در آفرینش موجودات فقط به یک اشارۀ چشم است. 50
شک نکنید که امثال شما را نیستونابود کردیم. کسی هست به خودش بیاید؟! 51
هر کاری کردهاند، در نامۀ اعمالشان ثبت است. 52
بله، هر کار کوچک و بزرگی نوشته میشود. 53
خودمراقبان در باغهایی پردرخت و کنار نهرهایی پرآباند، 54
در جایگاهی واقعی و عالی، در پیشگاه فرمانروایی بااقتدار. 55